هَــذیـونِــ سَـــــرْد?

Description
•γουr heαrτ ωιll βe mιηe Babe:)?
•αDмιηs:ηαησ??мκ??

•TaB??

@Saddteen?
@R_niusha?
@Sawli_z?
Advertising
We recommend to visit

فرشتــه‌ی موسیقی?"
- موسیقی تَپیت و نت‌ها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .

#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
‌‌‌•• ????••

╰) ایران موزیک♪ (╯

"ما بهتریـن‌ها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"


تبلیغات و ثبت موزیک :
@AdIranMusic94

✨ تبلیغات پر بازده [ @tabligat_YaSiNoli ]

- منمو هدفونم فقط میخوام چِت کنم ?

7 years, 10 months ago

Chanel dare pak mishe
Left bdid
MerC

7 years, 11 months ago

دُنيا نَدارم تويي شهرِ من???

7 years, 11 months ago

من ک داشتم زندگیمو میکردم
چرا اومدیو همه چیو بهم ریختی؟ ???

7 years, 11 months ago

00:00?❤️

7 years, 11 months ago

‏تنها فردی
‏ که لایق عشق است❤️‏♡
‏کسی است که
‏ معنی حرفهای نزده‌ات را بهتر از خودت بفهمد :)?

7 years, 11 months ago

00:00?❤️

7 years, 11 months ago
7 years, 11 months ago

یهو پی ام بده بگه...
هیشکی جاتو نمیگیره لعنتی=)❤️

7 years, 11 months ago

رمز شد
- زشته ساحل این حرف ها چیه ؟ ارمان تو اشپزخونه است
- هیش باز این پسره این جاست من رفتم تو اتاق حاضر بشم مانتوم رو دراوردم پیرهنم رو پوشیدم وقتی جلوی اینه خودم رو نگاه کردم حال کردم
- ساحل خانم امشب پسرها ولت نمیکنند
کفش هامو از زیر تختم اوردم بیرون پوشیدم صدای مامان از بیرون می یومد
- ساحل بدو دیگه همه رفتند سالن داد زدم اومدم ......... مانتوی شیک مشکیم رو پوشیدم کیفم رو هم برداشتم چون از قبل وسایل هامو اماده کرده بودم زیاد طول نکشید از پله ها رفتم پایین
- مامان من حاضرم ها
- چه عجب خانم زود اومدن صبر کن ارمان بیاد اه اه ....... از اتاق اومد بیرون همزمان یه بوی خوبی هم اومد از اون بو هایی که ادم رو میبره به نا کجا اباد یه کت و شلوار مشکی پوشیده بود با پیرهن سفید یه کراوات خوش رنگ هم زده بود خاک برسرت ادم رو به گناه می ندازه خداییش برای خودش خوشگلی بودا یادم باشه ازش عکس بگیرم پخش کنم تو دانشگاه
- ساحل ساحل .....
- بله .
– کجایی پس بیا بریم
از اول عروسی تا اخر عروسی همش رقصیدم اولش مامان به خاطر لباسم غر غر کرد ولی بعدش یادش رفت فقط ارمان بدجور نگاهم میکرد مخصوصا وقتی که با پرهام داداش فرزاد می رقصیدم ان قدر اخمش شدید بود که دخترا می ترسیدند برند طرفش .... موقعه ی شام کفش هامو در اوردم از بس رقصده بودم پاهام تاول زده بود
- مامان بعدش ما جوون ها میخوایم بریم باغ ها ها
- چه غلط ها اون وقت چی کار کنید
- مامان گیر نده دیگه همه هم میان ......... دل کندن از دریا برام خیلی سخت بود ده دقیقه تو بغل هم گریه کردیم صدای فرزاد در اومده بود بیرون- با خواهر های غریب بسه دیگه بابا دوباره از فردا می یاد پیش هم
- اصلا فرزاد من امشب میخواد پیش دریا باشم میام خونه تون رنگش پرید
- واقعا ساحل میخوای بیای
- اره چرا که نه دریا زیر گوشم گفت :
- اذیتش نکن بابا کلی تو ماشین برنامه ریزی کرده
- اه اخ جون پس فردا خاله میشم با برنامه ریزی های فرزاد
- خیلی بی تربیت ساحل...
- ای جانم حالا نمیخوای خجالت بکشی
- ساحل ارمان از امشب میره تو اتاق من تروخدا اذیتش نکنی ها گناه داره
- حیف اتاق تو که اون ارمان خاک بر سر میخواد بره یکی دوساعت تو باغ بودیم بعدش رفتیم خونه .... البته فرزاد و دریا رفتند خونه ی خودش تا برنامه های خودشون رو اجرا کنند ...یه هفته بعد از عروسی دریا زن عمو و عمو برگشتند خارج ....... منه بدبختم هر روز باید قیافه ی اخمو ارمان رو تحمل می کردم چه تو دانشگاه چه توی خونه ....... با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم اه ای خدا کی این دانشگاه تموم میشه با چشم ها ی بسته از تخت بلند شدم ... رفتنم به طرف دستشویی .... داشتم چرت میزدم که محکم خوردم به چیزی .. چشم هامو باز کردم رو به روم ارمان بود –
خوب چشم هات ضعیفه عینک بزن
- کی گفته من چشم هام ضعیفه ؟
- اخه من به این بزرگی رو ندیدی ؟ تو که دیدی من خوابم برای چی اومدی جلوم عجب رویی داری ها بیا برو کنار کلاسم دیر شد خاک برسرم اصلا حواسم نبود الان با ارمان کلاس دارم هل دادم رفتم به طرف دستشویی صداش رو شنیدم که گفت : خوبه تازه یادش افتاد کلاس داره
- به حرفش اهمیت ندادم سریع مسواک زدم اومدم بیرون.... یه مانتوی مشکی خوشگل پوشیدم یه ارایش ساده هم کردم رفتم پایین ...... وای خدایا دیر نرسم که ارمان پدر من رو درمیاره .....
- مامان ارمان کو؟
- علیک سلام رفت
اه .....
- مامان من رفتم
- کجا صبحونه نمیخوری ؟
- نه بابا الان استاد خرمون میره سر کلاس عین سگ پاچه میگیره
- با کی هستی برگشتم خاک برسرم ارمان بود
- پسرم با تو نیست با استادشونه میگه خیلی بد اخلاقه
- بله متوجه شدم با استادشونه من گوشم رو جا گذاشتم اومدم بر دارم ای چه شانسی که گوشیش رو جا گذاشته
- خوب مادر سر راه این ساحلم برسون
- نه مامان من خودم میرم با صدای کلفتی گفت :
- برو سوار شو من اومدم باورم نمیشد ارمان میخواد من رو ببره دانشگاه لپ مامان رو بوس کردم رفتم سوار ماشین شدم .... با خود دانشگاه عین برج زهار رانندگی میکرد اه حوصله ام سر رفت
- این جا پیاده شو من باید از اون در بیام
- باشه ممنون دویدم به طرف کلاس ... یه جا کنار مریم بود نشستم کنارش تا ارمان بیاد ...... اون روز هم مثل همه ی روز هایی دیگه به خیر گذشت هر چند ارمان هر جلسه ازم میخواست که درس های جلسه قبل رو توضیح بدم همه ی بچه ها فهمیده بود که ارمان با من لجه ........

ادامه دارد ....
@cold_hzyun

We recommend to visit

فرشتــه‌ی موسیقی?"
- موسیقی تَپیت و نت‌ها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .

#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
‌‌‌•• ????••

╰) ایران موزیک♪ (╯

"ما بهتریـن‌ها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"


تبلیغات و ثبت موزیک :
@AdIranMusic94

✨ تبلیغات پر بازده [ @tabligat_YaSiNoli ]

- منمو هدفونم فقط میخوام چِت کنم ?