«چکاد اندیشه» كتاب زندگى ات را با دانايى ورق بزن.

Description
.
《لینک کانال چکاد اندیشه》
@ChakaadeAndisheh
Advertising
We recommend to visit

کانال فیلم

Last updated 11 months, 2 weeks ago

رسانه خبری _ تحلیلی «مثلث»

News & media website

تازه‌ترین اخبار ایران و جهان

ارتباط با ما :
@pezhvakads

اینستاگرام ?
https://instagram.com/mosalas_tv?igshid=MzRlODBiNWFlZA==

Last updated 2 months ago

‌( اَلـفـبای تِکنولژے وَ ترفَنـد ) ‌

‌آمـوزش ، تـرفـند ، ابـزار‌ ‌‌ ‌

‌‌𝘼𝙙𝙨 : @mobsec_ads

𝙎𝙪𝙥 : @sudosup_bot

Last updated 1 month ago

1 month, 2 weeks ago

خلاصه کتاب عادت‌های اتمینویسنده: جیمز کلیر راهی آسان برای ایجاد عادت‌های خوب و ترک عادت های بد

گوینده و متن: مهدی بهمنی

https://t.me/ChakaadeAndisheh

1 month, 2 weeks ago

عادت، ناجوانمردانه‌ترین بیماری است، زیرا هر بداقبالی را به ما می‌قبولاند، هر دردی را و هر مرگی را.
در اثر عادت، در کنار افرادِ نفرت‌انگیز زندگی می‌کنیم، به تحمل زنجیرها رضا می‌دهیم، بی‌عدالتی‌ها و رنج‌ها را تحمل می‌کنیم. به درد، به تنهائی و به همه چیز تسلیم می‌شویم.

عادت، بی‌رحم‌ترین زهر زندگی‌ست. زیرا آهسته وارد می‌شود، در سکوت، کم‌کم رشد می‌کند و از بی‌خبری ما سیراب می‌شود و وقتی کشف می‌کنیم که چطور مسموم ِ آن شده‌ایم، می‌بینیم که هر ذرهٔ بدنمان با آن عجین شده است، می‌بینیم که هر حرکت ما تابع شرایط اوست و هیچ داروئی هم درمانش نمی‌کند.

https://t.me/ChakaadeAndisheh

1 month, 2 weeks ago

چالش‌های تربیتی

اگر پدر و مادر هستید؛ شنیدن این صوت برای شما ضرورت دارد.
لطفا آن را برای دیگر والدین و عزیزانتان ارسال نمایید.

https://t.me/ChakaadeAndisheh

1 month, 3 weeks ago

✔️نظام های اخلاقی ناواقع گرا

✍️ مصطفی ملکیان

🔹نظامهای اخلاقی‌ای كه در توصيه‌های خود به واقعيتهای انسانی توجه نمی كنند ناواقع‌گرا هستند و قابل توصيه نيستند. به تعبير ديگر، درست است كه اخلاق با عمل سروكار دارد، اما اين طور نيست كه عمل تأثيری در شخصيت و منش انسان نداشته باشد و رفتار خاص شخصيت و منش خاص پديد می‌آورد. برای شناخت نظامهای اخلاقی ناواقع‌گرا معمولاً به تو صيه‌ها يا به پاسخ به سؤالهايی كه می‌دهند توجه می‌شود، اين درست است، اما، مهمتر از آن، سؤالهای ناواقع‌گرايانه‌ای است كه اين نظامهای اخلاقی پيش می نهند؛ به قول مولوی: هم جواب از علم خيزد هم سؤال. در اينجا فقط به يك نمونه می پردازم و آن نظامهای اخلاقی ای هستند كه معمولاً انسان را با دوراهی مواجه می سازند.

🔹اين نظامهای اخلاقی ناواقع‌گرايانه‌اند، چون انسان در زندگی بيشتر با چندراهی مواجه می شود و بسيار به‌ندرت با دوراهی مواجه می شود. بنابراين، نفس اين طرح دوراهی، فارغ از اينكه انتخاب كدام راه پيشنهاد شود، ناواقع‌گرايانه است. مثلاً سقراط می گفت اگر كسی سلاحی نزد من به امانت گذاشته باشد و بعد خواست به قصد كشتن ناحق كسی آن را از من بگيرد و من از قصد او آگاه بودم آيا بايد رد امانت كنم يا عدم ياری ظالم. سقراط اين مثال را می زد تا نشان دهد انسان در زندگی با تعارض وظايف روبروست. اما، فارغ از اينكه رد امانت را ترجيح دهيم يا عدم ياری ظالم، می پرسيم چرا بايد منحصر در اين دو راه شد؟ آيا راه سومی وجود ندارد؟ مثلاً سلاح را به ظالم تحويل داد و در عين حال نصيحتش كرد كه مظلوم را نكشد، يا سلاح را تحويل داد و در عين حال با سلاح قوی تری مانع اقدام او شد، يا مظلوم را باخبر كرد، يا از ديگران برای اقدام عليه ظالم ياری گرفت و...
🔹برای اينكه اين مسأله را نشان دهم مثالی می زنم از لارنس كالبرگ، بزرگترين شاگرد و همكار ژان پياژه كه هر دو در زمينه روانشناسی رشد و تربيت اخلاقی فعاليت مي‌كردند. يكی از نظريات اساسی كالبرگ و پياژه در تعليم و تربيت اخلاقی اين بود كه اگر از همان آغاز به كسی كه تحت تعليم و تربيت است خودانديشی نياموزيم موفق نخواهيم بود. در واقع، خودانديشی شرط لازم تعليم و تربيت اخلاقی است. خودانديشی يعنی اينكه انسان خود بايد انديشد و بداند كه در اخلاقی زيستنش كسی نمی تواند به جای او انديشد. به طور كلی، انسان در زندگی دو دسته عامل تأثيرگذار دارد، يكی آنها كه جانشين‌پذيرند و بنابراين می توان آنها را به ديگری واگذار كرد و يكی آنها كه جانشين‌پذير نيستند و به ديگری نمی توان واگذار كرد، مثلاً نمی شود به ديگری گفت به جای من غذا بخور.

🔹 حالا سخن در اين است كه برای اخلاقی زيستن انديشيدن لازم است و كسی جز خود انسان نمی تواند اين كار را كند. كالبرگ و پياژه می گفتند كه در گذشته تصور اين بود كه می توان انسان را با صرف انتقال قواعد اخلاقی تربيت كرد، اما آزمايشات آنها نشان داد كه انتقال قواعد اخلاقی كافی نيست و خودانديشی لازم است. برای سنجش اين خودانديشی كالبرگ آزمايشی مطرح كرد و به كودكان گفت زنی به سرطان لاعلاجی مبتلا شده است و به‌تازگی كسی دارویی كشف كرده است كه فقط آن دارو می تواند آن زن را نجات دهد. شوهر آن زن به سراغ آن فرد می رود و داروساز، چون می داند كسی جز او اين دارو را ندارد، قيمتی طلب می كند كه اگر آن مرد همه زندگی اش را هم ببخشد فقط نيمی از آن قيمت را می تواند تقبل كند. كالبرگ به كودكان گفت كه در اينجا دو راه بيشتر وجود ندارد، يا آن شوهر بايد رضا بدهد كه زنش بميرد و يا اينكه آن دارو را بدزدد و او راه دوم را انتخاب كرد.

🔹بعد پرسيد كه آيا كار او درست بوده است يا نه؟ كالبرگ می نويسد كه درصد قابل توجهی از كودكان، بر خلاف ما بزرگترها، چون هنوز كاملاً مطابق فرهنگ بزرگترها آموزش نديده بودند، می گفتند كه راههای سوم و چهارم و ديگری هم هست و تحقيات نشان داد كه كودكان 37 راه ديگر پيشنهاد كردند، مثل اينكه گفتند آن مرد همه زندگی اش را بفروشد و نصف مبلغ را بدهد و برای نصف ديگر تا آخر عمر برای داروساز كار كند، يا فقط نصف ميزان دارو را بگيرد و شايد همانقدر كارساز باشد، يا به انجمنهای خيريه رجوع كند، يا آگهی دهد، يا می گفتند كسانی كه داروی تازه‌ای را كشف كرده‌اند محتاج آزمايش روی بيماران واقعی اند و بنابراين حتی آن فرد می تواند مطالبه پول هم بكند و.... اين قدرت تخيل در واقع قدرت واقع‌بينی است. كالبرگ نتيجه ‌می گرفت كه كودكان، چون هنوز به دوگزينه‌ای بودنی كه بزرگترها به آنها القا می كنند خوگر نشده‌اند، به طور غريزی می فهمند كه زندگی به دو راه مختصر نمی شود.

❇️ روانشناسی اخلاق | صفحه 157و 158

1 month, 3 weeks ago

کتاب صوتی

قلعه‌ی حیوانات

جورج اورول

قسمت: ۳/۱۰

مدت: ۱۵:۵۶

https://t.me/ChakaadeAndisheh

1 month, 3 weeks ago

کتاب صوتی

قلعه‌ی حیوانات

جورج اورول

قسمت: ۲/۱۰

مدت: ۱۹:۳۳

https://t.me/ChakaadeAndisheh

2 months, 1 week ago

فقیهی پدر را گفت: هیچ از این سخنانِ رنگینِ دلاویزِ متکلّمان در من اثر نمی‌کند، به حکمِ آن که نمی‌بینم مر ایشان را فعلی موافقِ گفتار.

ترکِ دنیا به مردم آموزند
خویشتن سیم و غَلّه اندوزند

عالِمی را که گفت باشد و بس
هر چه گوید نگیرد اندر کس

عالم آن کس بود که بد نکند
نه بگوید به خلق و خَود نکند

اَتَأمُروُنَ النّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ اَنْفُسَکُمْ؟

عالِم که کامرانی و تن‌پروری کند
او خویشتن گم است، که را رهبری کند؟

پدر گفت: ای پسر! به مجرّدِ خیالِ باطل نشاید روی از تربیتِ ناصحان بگردانیدن و علما را به ضَلالت منسوب کردن و در طلبِ عالمِ معصوم از فوایدِ علم محروم ماندن، همچو نابینایی که شبی در وَحَل افتاده بود و می‌گفت: آخِر، یکی از مسلمانان چراغی فرا راهِ من دارید. زنی مازحه بشنید و گفت: تو که چراغ نبینی به چراغ چه بینی؟! همچنین مجلسِ وعظ چو کلبهٔ بزّاز است؛ آنجا تا نقدی ندهی، بِضاعتی نستانی و اینجا تا ارادتی نیاری، سعادتی نبری.

گفتِ عالِم به گوشِ جان بشنو
ور نماند به گفتنش کردار

باطل است آنچه مدّعی گوید:
«خفته را خفته کی کند بیدار»

مرد باید که گیرد اندر گوش
ور نوشته است پند بر دیوار

صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه
بشکست عهدِ صحبتِ اهلِ طریق را

گفتم میانِ عالم و عابد چه فرق بود
تا اختیار کردی از آن این فریق را؟

گفت: آن گلیمِ خویش به در می‌برد ز موج
وین جهد می‌کند که بگیرد غَریق را

سعدی - گلستان - باب دوم در اخلاق درویشان

https://t.me/ChakaadeAndisheh

2 months, 1 week ago

روزی می‌رسد که نسبت به همه چیز بی‌تفاوت می‌شوی. نه از بدگویی‌های دیگران می‌رنجی و نه دلخوش به حرف‌های عاشقانه‌ی اطرافت.
به آن روز می‌گویند:

"پیری".

آن روز، ممکن است برای برخی پس از سی سال از اولین روزی که پا به این دنیا گذاشته‌اند؛ فرا برسد و برای برخی پس از هشتاد سال هم هرگز اتفاق نیفتد.

"این دیگر به چگونه تاکردن زندگی با انسان‌ها ربط دارد."

گابریل گارسیا مارکز

https://t.me/ChakaadeAndisheh

2 months, 1 week ago

کم‌حرفی ناپسند

اگرچه در عموم ادیان و مکاتب اخلاقی و عرفانی، کم‌حرفی یک فضیلت بزرگ به شمار می‌آید و افراد کم‌حرف در مقایسه با اشخاص پرحرف و وراج، از ارج و احترام بیشتری برخوردارند، بااین‌همه باید بدانیم که هر نوع کم‌حرفیی پسندیده و ارزشمند نیست و همیشه کم‌حرفی یک فضیلت به شمار نمی‌آید. باید سرچشمۀ کم‌حرفی را بشناسیم و بفهمیم که آیا کم‌حرفی از انتخاب و اقتدار انسان سرچشمه می‌گیرد یا از ضعف و بیماری او. هم‌چنین باید آثار و نتایج کم‌حرفی را به دقت بررسی کنیم. به این ترتیب می‌توانیم دریابیم که برخی از کم‌حرفی‌ها و سکوت‌ها پسندیده نیستند؛ برای مثال به این نمونه‌ها توجه کنید.

گاهی شخص در مجالس و محافل ساکت است و به ندرت سخن می‌گوید؛ زیراکه دارای اعتماد به نفس و عزت نفس نیست. او به تواناییِ فکری و روحی خود اعتماد ندارد و از حرف زدن می‌ترسد. چنین شخصی درواقع خجالتی است، اما ممکن است خجالتی بودن او به عنوان شرم و حیا تلقی شود.

گاهی هم شخص از طرد شدن می‌ترسد و همین باعث می‌شود از اظهار نظر و ابراز وجود پرهیز کند. او دچار این ترس درونی است که سخن گفتن باعث می‌شود دیگران او را از خود برانند.

گاهی اوقات هم افسردگی باعث می‌شود شخص از سخن گفتن خودداری کند. چنین کسی فاقد نیرو و نشاط زندگی است و به همین سبب انگیزه‌ای برای سخن گفتن و مشارکت در تعاملات اجتماعی ندارد.

مهرطلبی و وابستگی هم از جمله عواملی است که باعث می‌شود شخص از سخن گفتن پرهیز کند. این مسأله به ویژه در زمانی خود را نشان می‌دهد که شخص ناگزیر است با کسی که به او وابستگی دارد، مخالفت کند. در چنین مواردی ممکن است شخص مهرطلب و وابسته برای این که تکیه‌گاه خود را از دست ندهد، ساکت بماند و خود را سانسور کند.

اضطراب هم می‌تواند باعث سکوت و کم‌حرفی شود.

این قبیل سکوت‌ها و کم‌حرفی‌ها نه تنها ارزشمند نیستند، بلکه ناپسند و نادرستند و شخص باید خود را درمان کند تا از کم‌حرفی بیمارگونۀ خود رهایی یابد. این گونه کم‌حرفی‌ها و سکوت‌هایی از آسیب‌های درونی سرچشمه می‌گیرند و آنها را با نشانه‌هایی می‌توان شناخت.

یکی از مهم‌ترین نشانه‌های کم‌حرفی ناپسند این است که شخص در مواردی که باید سخن بگوید و از حق خود دفاع کند، یا احساسات و اندیشه‌های خود را بیان کند، قادر به سخن گفتن نیست. چنین کسی معمولاً پس از پایان یافتن ملاقات‌ها یا جلسات، از این که نتوانسته است سخن بگوید، احساس ناراحتی و پشیمانی دارد.

یکی دیگر از نشانه‌های کم‌حرفی بیمارگونه ناتوانی شخص در پاسخ دادن به رفتارهای عاطفی دیگران است. در اینجا شخص به سبب این که هوش عاطفی رشدنیافته‌ای دارد، یا از عزت نفس و اعتماد به نفس کافی برخوردار نیست، نمی‌تواند به محبت‌های دیگران پاسخ بدهد و بنابراین در بده و بستان‌های عاطفی خاموش می‌ماند. همان گونه که گفتیم، چنین کم‌حرفی‌ها و سکوت‌هایی باید درمان شود.

گاهی هم شخص کم‌حرف است به خاطر غرور و خودبرتربینی. او به سبب این که خود را از دیگران برتر می‌داند و از موضع بالاتر به انسان‌ها نگاه می‌کند، در محافل و مجالس معمولاً ساکت است و کم‌حرف. ناگفته پیداست که چنین رفتاری نیز ارزشی ندارد.

کم‌حرفی ناشی از درون‌گرایی نیز چندان ارزشی ندارد. اشخاصی که به شدت درون‌گرا هستند، معمولاً از فقدان مهارت‌های ارتباطی رنج می‌برند. آنها به زحمت می‌توانند سرِ سخن را با دیگران باز کنند و در دنیای درونیِ خود غوطه‌ورند. سکوت‌های طولانی‌مدت آنها ممکن است باعث رنجش اطرافیانشان شود. چنین کسانی هم باید کم‌حرفی خود را نشانۀ فضیلتمندی به شمار نیاورند و با تقویت مهارت‌های ارتباطی و تمرینِ سخن گفتن، درون‌گرایی خود را متعادل کنند.

کم‌حرفی ناشی از بی‌سوادی نیز ارزشی ندارد. فراوان می‌بینیم افرادی را که در جمع‌ها ساکتند و سخنی بر زبان نمی‌آورند، اما منشأ سکوت آنها این است که بسیار بی‌سوادند و اهل تفکر نیستند. چنین سکوتی هم ارزشی ندارد.

ازآنجاکه در بسیاری از فرهنگ‌ها به افراد ساکت و کم‌حرف احترام می‌گذارند، چنین کسانی ممکن است به مرور دچار این توهم شوند که افرادی فاضل و فرزانه‌اند. غرض از این بحث مختصر آن است که معلوم شود هر گونه کم‌حرفی و سکوتی پسندیده نیست و بلکه برخی از کم‌حرفی‌ها نشانۀ بیماری یا رذیلتمندی هستند و باید درمان شوند.

https://t.me/ChakaadeAndisheh

2 months, 2 weeks ago

این، علامت جامعه مرده است. دروغ را می‌‏پذیرد اما راست را هرگز حاضر نیست بپذیرد!

شهید مطهری

احیای تفکر اسلامی، ص۲۹ - ۳۰

https://t.me/ChakaadeAndisheh

We recommend to visit

کانال فیلم

Last updated 11 months, 2 weeks ago

رسانه خبری _ تحلیلی «مثلث»

News & media website

تازه‌ترین اخبار ایران و جهان

ارتباط با ما :
@pezhvakads

اینستاگرام ?
https://instagram.com/mosalas_tv?igshid=MzRlODBiNWFlZA==

Last updated 2 months ago

‌( اَلـفـبای تِکنولژے وَ ترفَنـد ) ‌

‌آمـوزش ، تـرفـند ، ابـزار‌ ‌‌ ‌

‌‌𝘼𝙙𝙨 : @mobsec_ads

𝙎𝙪𝙥 : @sudosup_bot

Last updated 1 month ago