( اَلـفـبای تِکنولژے وَ ترفَنـد )
آمـوزش ، تـرفـند ، ابـزار
𝘼𝙙𝙨 : @mobsec_ads
𝙎𝙪𝙥 : @sudosup_bot
Last updated 2 days, 15 hours ago
رسانه خبری _ تحلیلی «مثلث»
News & media website
تازهترین اخبار ایران و جهان
ارتباط با ما :
@pezhvakads
اینستاگرام 👇
https://instagram.com/mosalas_tv?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
Last updated 3 weeks ago
وقتی سگ پاولوف درون ما کتاب می خواند. نوشته ای در فضای مجازی خواندم که تامل برانگیز بود: ما معمولاً برای غیر از «آگاهی» کتاب میخوانیم: گرفتن مدرک، نوشتن مقاله، نوشتن کتاب، برای سرگرمی و بدتر از همهی اینها کشتار زمان. بارها این جمله را شنیدهام مگر درسات…
تکنیک های رفتار با کودک پرخاشگر
• اولين گام درمان پرخاشگري در كودكان، شناسایی نوع و علت پرخاشگری است. با بچهی خود پس از رفع موقعیت پرخاش، کاملاً همدلانه گفتگو کنید تا بتوانید نوع و دلیل آن را براساس توضیحات کودک خود بشناسید و به صورت موردی آن را حل کنید.
• اگر یکی اعضای خانواده الگوی پرخاشگری کودک شماست رفتار آن عضو را تصحیح کنید.
• اگر دریافتید که ناکامی دلیل پرخاشگري کودک است او را در رسيدن به اهداف مطلوب و دوست داشتني كمك كنيد.
• در مواردی كه علت پرخاشگري اضطراب است، بايد از نگراني دروني و دلیل اضطراب كودك مطلع شويد. براي اين كودكان ورزش كردن بسيار مؤثر است و باعث تخليه هيجاني مي شود.
• در مواردی که افسردگی دلیل پرخاشگری است باید از مشاوره متخصص بهره بگیرید. در اين ميان لازم است به اين نكته پي ببريم كه او چه چيز دوست داشتني را از دست داده و چگونه مي شود مورد از دست رفته را براي او جبران كرد.
• اگر فکر می کنید كودك شما قرباني خشونت در مدرسه شده است، بايستي با مسئولان مدرسه صحبت كرد.
• اگر نوع پرخاشگري كودك انفعالی است، بايد كودك را از محیط و موقعیت آزار و اذيت كردن دور كرد تا مجبور نباشد براي تلافي و انتقام، افراد ديگر را اذيت كند؛ و اگر پرخاشگري از نوع ابزاری است، بايد راههاي ديگري را برای مطرح شدن كودك برگزيد تا او ناچار نباشد از پرخاشگری براي جلب توجه استفاده كند.
چند توصیهی کاربردی
1- با کودک پرخاشجو قرار بگذارید تا براي رفتارهاي مطلوبش جايزه بگیرد و در مقابل نتيجه اعمال نامطلوبش را با محرومیت از تماشای برنامه دلخواهش ببيند. براي کنترل پرخاشگري محدوديت هايي (تنبیهاتی) را وضع کنيد و به اطلاع کودک برسانيد.
2- الگوهای احتمالی پرخاشگري را به حداقل برسانيد. از جمله:
الف) مراقب فیلمها و تصاویری که کودک از تلویزیون و شبکههای اجتماعی موبایل محور مي بيند، باشید.
ب) در حضور کودک پرخاش نکنید؛ نه با او نه با کس دیگری.
ج) الگوهايي را در اختيار کودک بگذاريد که پرخاشگرانه نباشند (مثل عضوی از فامیل مانند مادر بزرگ، یک دوست خوب، یک فیلم ملایم و ...)
3- آگاهي کودک را نسبت به رنجي که بر اثر پرخاشگري او در افراد يا حيوانات به وجود مي آيد، افزايش دهيد.
4- رفتارهاي همدلانه و عاطفی کودک را که مغاير با رفتار پرخاشگرانه است، تشویق کنيد.
5- به جاي کودک پرخاشگر، به کودکي که به وي پرخاش شده توجه کنيد.
6- اگر قرار است کودک را به دليل پرخاشگری اش تنبيه کنید، بهتر است به طريقي باشد که منجر به حملهی انتقامي و تلافي جويانه از طرف کودک نشود. کودک حتماً باید مطمئن باشد که شما او را دوست دارید.
7- برای کودک خود فرصت تخليهی هيجان را فراهم کنيد، مانند بازی های پرتحرک و پر سر و صدا.
8 - در برابر خواسته ای که با پرخاشگری ابراز می شود، مقاومت کنید تا کودک دریابد که نمی تواند با پرخاشگری به خواسته اش برسد. شاید در اوایل برای والدین سخت باشد که در برابر خواسته کودک شان بایستند ولی بعد از مدتی خود کودک رفتارش را اصلاح خواهد کرد.
وقتی سگ پاولوف درون ما کتاب می خواند.
نوشته ای در فضای مجازی خواندم که تامل برانگیز بود:
ما معمولاً برای غیر از «آگاهی» کتاب میخوانیم: گرفتن مدرک، نوشتن مقاله، نوشتن کتاب، برای سرگرمی و بدتر از همهی اینها کشتار زمان. بارها این جمله را شنیدهام مگر درسات تمام نشده است؟ پس چرا این کتابها را داری؟ یعنی همه اینها را خواندهای؟ کسی که این سوالها را میپرسد معمولاً نمیداند که خواندن چه کنشی است و برای چه باید کتابخانه داشت؟
چگونه میتوانم به شما بگویم بدون کتاب نمیتوان «قانون» و «دموکراسی» داشت.کتاب را برای امتحان دادن یا مدرک گرفتن نمیخوانند. کتاب نمیخوانم که مقاله بنویسم مقاله مینویسم تا خود را منتشر کنم. نمینویسم که دانشیار و استاد شوم. من مینویسم چون نوشتن عالیترین کنش بودن است. حق با بورخس است که گفت هر جا که کتاب نباشد آنجا جهنم است.
تجویز راهبردی:
از کلاس اول تا سال های پایان دانشگاه، صدها کتاب خواندیم اما محض رضای خدا یک بار یکی نیامد به ما بگوید که چگونه کتاب بخوان. در طول این سال ها به شیوه سعی و خطا چیزهایی آموختم که آن ها را با شما به اشتراک می گذارم. برخی از این نکات را هم از سایت خوب متمم یاد گرفتم.
با ذهن ناآرام کتاب بخوانید! یعنی چه؟ یعنی اینکه از دیگران نپرسید که چه کتابی خوب است و یا اینکه نپرسید این روزها چه کتابی روی بورس است. این غلط است. اول از همه از خودتان شروع کنید از خودتان بپرسید که سوالات و مسایل اصلی تان در زندگی چیست؟ مثلا ممکن است من مساله اصلی ام در زندگی، بهبود ارتباطات با خانواده ام باشد و شما مساله اصلی تان در زندگی افزایش مهارت مذاکره. بنابراین کتابی که برای من خوب است برای شما بی فایده است و برعکس. حالا ذهن ناآرام یعنی چه؟ یعنی اینکه ذهن وقتی با یک سوال روبرو می شود، یک چاله در آن پیدا می شود و تا آن چاله پر نشود آرام نمی گیرد. علت اینکه کتاب خواندن گاهی برای ما خسته کننده و ملال آور می شود این است که این کتاب ربطی به چاله های ذهنی ما ندارد. اول سوراخ ایجاد کنید!
اول جنگل را ببینید بعد سراغ درختان بروید. معمولا ما بخش پیشگفتار و مقدمه و مطالب نوشته شده پشت جلد کتاب را خیلی مهم نمیدانیم. اما نکته این جاست که برای خواندن کتاب شما اول باید جغرافیای موضوع دست تان بیاید. یا اینکه تصویر از بالا یا Big Picture را درک کنید آنوقت خیلی راحت تر می توانید فصول، پاراگراف ها و مفاهیم را یاد بگیرید. خواندن خلاصه کتاب، معرفی نامه ها، توصیه نامه هایی که در مورد یک کتاب هست، بسرعت می تواند برای ما یک تصویر از بالا ایجاد کند.
همیشه لازم نیست خواندن کتابی را که آغاز کرده اید به پایان ببرید. هر جا فکر کردید کتاب، کتاب خوبی نیست و به سوالات شما (تجویز شماره 1) پاسخ نمی دهد، بزنید کنار و دنده عقب بگیرید. ما در نظام آموزشی خود طی ۱۲ تا ۲۰ سال، مجبور بودیم کتاب هایی را بخوانیم که دیگران ما را به خواندن آنها مجبور کرده اند.لازم نیست تا ابد این رویه را ادامه دهیم.
همیشه لازم نیست خود کتاب را بخوانید. بخشی از بهترین مطالعه هایی که داشته ام، خواندن خلاصه کتاب هایی بوده است که بهتر از خود کتاب، جان کتاب را منتقل می کنند. برخی از کتاب ها (البته برخی از کتاب ها را) را می شود در دو صفحه خلاصه کرد، پس بهتر است قبل از خرید و خواندن کتاب توصیه شماره 2 را انجام دهید. یک موقع دیدید که همان خلاصه کتاب مساله شما را حل کرد و حتی بهتر از کتاب.
۵.حواستان به سگ پاولف باشد! شرطی شدن را خاطرتان هست؟ ما هم ممکن است مانند سگ پاولف شرطی بشویم. بسیاری از ما، مطالعه را نه با هدف افزایش اطلاعات و دانسته ها و باز شدن افق دید، بلکه برای فرار از مشکلات و مسائل روزمره انتخاب میکنیم. زمانی که از دوست یا همسر یا مدیر خود دلگیر هستیم، گوشه ای مینشینیم و کتاب ورق میزنیم. شاید این کار در کوتاه مدت، مفید باشد اما در بلندمدت ما را شرطی میکند و ذهن ما عادت میکند که «کتاب»، «همراه لحظات تلخ زندگی» است.
این نوشته ادامه دارد.
مجتبی لشکربلوکی
خلاصه کتاب عادتهای اتمینویسنده: جیمز کلیر راهی آسان برای ایجاد عادتهای خوب و ترک عادت های بد
گوینده و متن: مهدی بهمنی
عادت، ناجوانمردانهترین بیماری است، زیرا هر بداقبالی را به ما میقبولاند، هر دردی را و هر مرگی را.
در اثر عادت، در کنار افرادِ نفرتانگیز زندگی میکنیم، به تحمل زنجیرها رضا میدهیم، بیعدالتیها و رنجها را تحمل میکنیم. به درد، به تنهائی و به همه چیز تسلیم میشویم.
عادت، بیرحمترین زهر زندگیست. زیرا آهسته وارد میشود، در سکوت، کمکم رشد میکند و از بیخبری ما سیراب میشود و وقتی کشف میکنیم که چطور مسموم ِ آن شدهایم، میبینیم که هر ذرهٔ بدنمان با آن عجین شده است، میبینیم که هر حرکت ما تابع شرایط اوست و هیچ داروئی هم درمانش نمیکند.
چالشهای تربیتی
اگر پدر و مادر هستید؛ شنیدن این صوت برای شما ضرورت دارد.
لطفا آن را برای دیگر والدین و عزیزانتان ارسال نمایید.
✔️نظام های اخلاقی ناواقع گرا
✍️ مصطفی ملکیان
🔹نظامهای اخلاقیای كه در توصيههای خود به واقعيتهای انسانی توجه نمی كنند ناواقعگرا هستند و قابل توصيه نيستند. به تعبير ديگر، درست است كه اخلاق با عمل سروكار دارد، اما اين طور نيست كه عمل تأثيری در شخصيت و منش انسان نداشته باشد و رفتار خاص شخصيت و منش خاص پديد میآورد. برای شناخت نظامهای اخلاقی ناواقعگرا معمولاً به تو صيهها يا به پاسخ به سؤالهايی كه میدهند توجه میشود، اين درست است، اما، مهمتر از آن، سؤالهای ناواقعگرايانهای است كه اين نظامهای اخلاقی پيش می نهند؛ به قول مولوی: هم جواب از علم خيزد هم سؤال. در اينجا فقط به يك نمونه می پردازم و آن نظامهای اخلاقی ای هستند كه معمولاً انسان را با دوراهی مواجه می سازند.
🔹اين نظامهای اخلاقی ناواقعگرايانهاند، چون انسان در زندگی بيشتر با چندراهی مواجه می شود و بسيار بهندرت با دوراهی مواجه می شود. بنابراين، نفس اين طرح دوراهی، فارغ از اينكه انتخاب كدام راه پيشنهاد شود، ناواقعگرايانه است. مثلاً سقراط می گفت اگر كسی سلاحی نزد من به امانت گذاشته باشد و بعد خواست به قصد كشتن ناحق كسی آن را از من بگيرد و من از قصد او آگاه بودم آيا بايد رد امانت كنم يا عدم ياری ظالم. سقراط اين مثال را می زد تا نشان دهد انسان در زندگی با تعارض وظايف روبروست. اما، فارغ از اينكه رد امانت را ترجيح دهيم يا عدم ياری ظالم، می پرسيم چرا بايد منحصر در اين دو راه شد؟ آيا راه سومی وجود ندارد؟ مثلاً سلاح را به ظالم تحويل داد و در عين حال نصيحتش كرد كه مظلوم را نكشد، يا سلاح را تحويل داد و در عين حال با سلاح قوی تری مانع اقدام او شد، يا مظلوم را باخبر كرد، يا از ديگران برای اقدام عليه ظالم ياری گرفت و...
🔹برای اينكه اين مسأله را نشان دهم مثالی می زنم از لارنس كالبرگ، بزرگترين شاگرد و همكار ژان پياژه كه هر دو در زمينه روانشناسی رشد و تربيت اخلاقی فعاليت ميكردند. يكی از نظريات اساسی كالبرگ و پياژه در تعليم و تربيت اخلاقی اين بود كه اگر از همان آغاز به كسی كه تحت تعليم و تربيت است خودانديشی نياموزيم موفق نخواهيم بود. در واقع، خودانديشی شرط لازم تعليم و تربيت اخلاقی است. خودانديشی يعنی اينكه انسان خود بايد انديشد و بداند كه در اخلاقی زيستنش كسی نمی تواند به جای او انديشد. به طور كلی، انسان در زندگی دو دسته عامل تأثيرگذار دارد، يكی آنها كه جانشينپذيرند و بنابراين می توان آنها را به ديگری واگذار كرد و يكی آنها كه جانشينپذير نيستند و به ديگری نمی توان واگذار كرد، مثلاً نمی شود به ديگری گفت به جای من غذا بخور.
🔹 حالا سخن در اين است كه برای اخلاقی زيستن انديشيدن لازم است و كسی جز خود انسان نمی تواند اين كار را كند. كالبرگ و پياژه می گفتند كه در گذشته تصور اين بود كه می توان انسان را با صرف انتقال قواعد اخلاقی تربيت كرد، اما آزمايشات آنها نشان داد كه انتقال قواعد اخلاقی كافی نيست و خودانديشی لازم است. برای سنجش اين خودانديشی كالبرگ آزمايشی مطرح كرد و به كودكان گفت زنی به سرطان لاعلاجی مبتلا شده است و بهتازگی كسی دارویی كشف كرده است كه فقط آن دارو می تواند آن زن را نجات دهد. شوهر آن زن به سراغ آن فرد می رود و داروساز، چون می داند كسی جز او اين دارو را ندارد، قيمتی طلب می كند كه اگر آن مرد همه زندگی اش را هم ببخشد فقط نيمی از آن قيمت را می تواند تقبل كند. كالبرگ به كودكان گفت كه در اينجا دو راه بيشتر وجود ندارد، يا آن شوهر بايد رضا بدهد كه زنش بميرد و يا اينكه آن دارو را بدزدد و او راه دوم را انتخاب كرد.
🔹بعد پرسيد كه آيا كار او درست بوده است يا نه؟ كالبرگ می نويسد كه درصد قابل توجهی از كودكان، بر خلاف ما بزرگترها، چون هنوز كاملاً مطابق فرهنگ بزرگترها آموزش نديده بودند، می گفتند كه راههای سوم و چهارم و ديگری هم هست و تحقيات نشان داد كه كودكان 37 راه ديگر پيشنهاد كردند، مثل اينكه گفتند آن مرد همه زندگی اش را بفروشد و نصف مبلغ را بدهد و برای نصف ديگر تا آخر عمر برای داروساز كار كند، يا فقط نصف ميزان دارو را بگيرد و شايد همانقدر كارساز باشد، يا به انجمنهای خيريه رجوع كند، يا آگهی دهد، يا می گفتند كسانی كه داروی تازهای را كشف كردهاند محتاج آزمايش روی بيماران واقعی اند و بنابراين حتی آن فرد می تواند مطالبه پول هم بكند و.... اين قدرت تخيل در واقع قدرت واقعبينی است. كالبرگ نتيجه می گرفت كه كودكان، چون هنوز به دوگزينهای بودنی كه بزرگترها به آنها القا می كنند خوگر نشدهاند، به طور غريزی می فهمند كه زندگی به دو راه مختصر نمی شود.
❇️ روانشناسی اخلاق | صفحه 157و 158
فقیهی پدر را گفت: هیچ از این سخنانِ رنگینِ دلاویزِ متکلّمان در من اثر نمیکند، به حکمِ آن که نمیبینم مر ایشان را فعلی موافقِ گفتار.
ترکِ دنیا به مردم آموزند
خویشتن سیم و غَلّه اندوزند
عالِمی را که گفت باشد و بس
هر چه گوید نگیرد اندر کس
عالم آن کس بود که بد نکند
نه بگوید به خلق و خَود نکند
اَتَأمُروُنَ النّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ اَنْفُسَکُمْ؟
عالِم که کامرانی و تنپروری کند
او خویشتن گم است، که را رهبری کند؟
پدر گفت: ای پسر! به مجرّدِ خیالِ باطل نشاید روی از تربیتِ ناصحان بگردانیدن و علما را به ضَلالت منسوب کردن و در طلبِ عالمِ معصوم از فوایدِ علم محروم ماندن، همچو نابینایی که شبی در وَحَل افتاده بود و میگفت: آخِر، یکی از مسلمانان چراغی فرا راهِ من دارید. زنی مازحه بشنید و گفت: تو که چراغ نبینی به چراغ چه بینی؟! همچنین مجلسِ وعظ چو کلبهٔ بزّاز است؛ آنجا تا نقدی ندهی، بِضاعتی نستانی و اینجا تا ارادتی نیاری، سعادتی نبری.
گفتِ عالِم به گوشِ جان بشنو
ور نماند به گفتنش کردار
باطل است آنچه مدّعی گوید:
«خفته را خفته کی کند بیدار»
مرد باید که گیرد اندر گوش
ور نوشته است پند بر دیوار
صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه
بشکست عهدِ صحبتِ اهلِ طریق را
گفتم میانِ عالم و عابد چه فرق بود
تا اختیار کردی از آن این فریق را؟
گفت: آن گلیمِ خویش به در میبرد ز موج
وین جهد میکند که بگیرد غَریق را
سعدی - گلستان - باب دوم در اخلاق درویشان
( اَلـفـبای تِکنولژے وَ ترفَنـد )
آمـوزش ، تـرفـند ، ابـزار
𝘼𝙙𝙨 : @mobsec_ads
𝙎𝙪𝙥 : @sudosup_bot
Last updated 2 days, 15 hours ago
رسانه خبری _ تحلیلی «مثلث»
News & media website
تازهترین اخبار ایران و جهان
ارتباط با ما :
@pezhvakads
اینستاگرام 👇
https://instagram.com/mosalas_tv?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
Last updated 3 weeks ago