آن پاسخ‌های بی‌رحمانه را فراموش نکن؛
به یادشان بیاور تا دلتنگ نشوی.

با یسریا هرچقدرم که رفیق باشی، نمیتونی از یه حدی بیشتر بگی و بخندی چون شعور و جنبه‌ش رو ندارن.

نمیدونم این چه مرضیه...
به محض اینکه چشمم به پنجره‌ی خونه‌ها میوفته، ذهنم شروع میکنه به خیال بافتن درباره‌ی زندگی‌ها و داستان‌های هر کدوم.

رفته بودیم یه چیزی بخریم بخوریم، اون کسی که فروشنده بود بهمون گفت "شبیه نامزدا میمونید."
و من خوشحال شدم.

اصلا از وقتی اومدی، دیگه نه هیچ مشکلی به چشمم اونقدر بزرگ و حل نشدنیه، نه هیچ دردی غیر قابل تحمل و نه هیچ کاری غیرممکن.
از وقتی تو اومدی، همه چیز فقط خوشگله... آرومه...با کلاسه 😂 شوخی میکنم ولی واقعا کنارت حس میکنم پادشاه ده تا مملکتم.
حس میکنم به همه چیز رسیدم؛ حالا جز خوشحال کردن تو دیگه چیزی نمیخوام.

شاید ندونی ولی یکی از دلایلی که الان خوشحالم، وجود تو توی زندگیمه...🤍☁️

من اگر با آدمی در مورد موضوعی بحث کنم و بخوام قانعش کنم، هیچوقت به خاطر اهمیت اون موضوع نیست؛ به خاطر اهمیت اون آدمه.
هیچ موضوعی ارزش بحث کردن نداره.

هنوز کلی آدم با لیاقت اون بیرونه که من باید بهشون عشق بورزم،
کلی کتاب هست که نخوندم،
کلی فیلم هست که ندیدم،
کلی آهنگ هست که گوش ندادم،
کلی مکان هست که نرفتم،
کلی نفس هست که نکشیدم،
کلی بغل هست که نکردم،
و همه‌ی موفقیت‌هایی که منتظر منن.
هنوز کلی زندگی هست که نکردم.

صدای ادل تا ابد...>>>☁️🕊️

از پاییز فقط خوابالو و مریض بودنش به من رسیده