a HAVEN like HEAVEN 🦋

Description
لوئیس بورخس:
من همیشه تصور کرده‌ام که بهشت جایی شبیه یک کتابخانه است...

درحال مطالعه 📚☕: دلم می‌خواهد اندوهگین باشم
"فقط از کتاب‌هایی که خونده باشم، می‌نویسم~"
Advertising
We recommend to visit

✨ تبلیغات پر بازده [ @tabligat_YaSiNoli ]

- منمو هدفونم فقط میخوام چِت کنم 🎧

فرشتــه‌ی موسیقی💙"
- موسیقی تَپیت و نت‌ها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .

#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
‌‌‌•• 🎧🖤📀🔐••

╰) ایران موزیک♪ (╯

"ما بهتریـن‌ها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"


تبلیغات و ثبت موزیک :
@AdIranMusic94

2 weeks ago

باید دوباره از نو شروع کنی. همه همین را می گویند. اما زندگی مثل بازی شطرنج نیست و وقتی عزیزی از دست می رود، نمی توان از نو شروع کرد. زندگی کردن در چنین شرایطی، بیشتر "ادامه زندگی بدون آن عزیز" است تا یک شروع دوباره. 📚 اولین تماس تلفنی از بهشت ~ میچ البوم

2 weeks ago

برای عزیز؛

این هفته عجیب و غریب و سخت بود و دقیقا به همون اندازه که فکر می‌کردم قراره خرابش کنم، تونستم خوب از پسش بر بیام. پس فکر نکن مزاحم شده بودی...
درواقع الان هم داشتم بهت فکر می‌کردم؛
به این‌که حتی وقتی تلاش می‌کنم به روی خودم نیارم، آخر شب‌ها نبودت یه نقطه سیاه پررنگ توی ذهنمه که نمی‌تونم نادیده‌ش بگیرم.
دو هفته‌ی قبل یه همچین موقعی، تو هنوز پیش ما بودی، هنوز نفس می‌کشیدی و من هنوز مادربزرگ داشتم. دلم برات تنگ شده و می‌دونم که شب یلدا با دیدن جای خالیت، حتی قراره دلتنگ‌تر از این هم بشم.
وقتی به این فکر کردم که برات گل درست کنم، تازه فهمیدم که نمی‌دونم تو چه رنگی رو دوست داشتی؛ خیلی چیزها هست که من درمورد تو نمی‌دونم، عزیز. خیلی قصه‌ها داشتی که برام تعریف نکردی و منم چیزی ازشون نپرسیدم.
کاش امشب به خوابم بیای و باهام حرف بزنی؛ برام از این بگی که حالت خوبه، که دیگه رنجی تحمل نمی‌کنی، که الان آرامش داری.

اگه اومدی، یادت نره اینم بگی که رنگ مورد علاقه‌ت چی بود.
منم مواظب خودم هستم. قول می‌دم‌.

۲۱ آذر ۱۴۰۳

2 weeks, 3 days ago

برای عزیز؛ امروز برای اولین بار با حقیقت تلخ نبودنت مواجه شدم. وقتی که به قصد خداحافظی اومدم خونتون و تو اون‌جا نبودی. البته که عکست روی دیوار بود. لبخندت هم بود. حتی صدات هم توی سرم بود... فقط خودت نبودی. تلخ‌تر از امروز نبودنت، این بود که می‌دونستم دفعه‌ی…

2 weeks, 5 days ago

بچه‌ها
نمی‌دونم کِی اوضاعم بهتر می‌شه ولی اگه خوندن پیامام احساس بدی بهتون منتقل می‌کنه، می‌تونین لفت بدین.. ناراحت نمی‌شم 🤍

2 weeks, 5 days ago

And I'm sorry I left
But it was for the best
Though it never felt right
🤍🪽

2 weeks, 5 days ago

برای عزیز؛

امروز برای اولین بار با حقیقت تلخ نبودنت مواجه شدم. وقتی که به قصد خداحافظی اومدم خونتون و تو اون‌جا نبودی. البته که عکست روی دیوار بود. لبخندت هم بود. حتی صدات هم توی سرم بود... فقط خودت نبودی.
تلخ‌تر از امروز نبودنت، این بود که می‌دونستم دفعه‌ی بعدی هم که برگردم، این‌جا نیستی؛ و همه‌ی دفعات بعدش.
دست خودم نیست. به دیدن اون خونه بدون تو عادت ندارم. به این‌که با هربار اون‌جا اومدن، قرار باشه صدبار ازت نشنوم "بیا چایی بخور" عادت ندارم.
نمی‌دونستم مادربزرگ نداشتن این‌طوریه؛ شاید هم فهمیدنش برای من خیلی زود بود. تنها چیزی که ازش مطمئنم اینه که دلم خیلی خیلی برات تنگ شده. امشب دایی می‌گفت صدات رو فراموش کرده و این براش دردناکه. راستش رو بخوای، منم ترسیدم. ترسیدم روزی برسه که دیگه صدات رو به یاد نیارم و جزئیات کوچیکی که ازت توی ذهنمه رو فراموش کنم...
اما نباید یادم بره تو چقدر سرمایی بودی.
نباید یادم بره موهات فرفری بودن.
نباید یادم بره وقتی می‌خندیدی، چقدر صدات بلند می‌شد.
نباید یادم بره چقدر لپ‌هات نرم و بوسیدنی بودن.
...
و نباید یادم بره تو چقدر دوستم داشتی؛ این‌طوری هربار که بخوام خودم رو سرزنش کنم، یادم میفته که من نوه‌ی "عزیز گل‌بانو" ام.

فردا می‌رم قزوین و نمی‌دونم کی قراره برگردم. کاش بودی و مثل همیشه بهم سفارش می‌کردی مواظبت کنم‌. کاش بودی و وقتی برمی‌گشتم، خودت رو می‌دیدم، نه عکس روی دیوار رو.

شاید از این‌ به بعد بخوام این‌جا برات نامه بنویسم. چون بنا رو بر این گذاشتم که حالا دیگه می‌تونی بخونی.
پس اگه نمی‌تونستی، بعدا یه فکری به حالش می‌کنیم که چطور حرفام رو بهت برسونم.

این دفعه اگه به خوابم اومدی، تو هم باهام حرف بزن. باشه؟
(می‌تونی دعا کنی امتحانم رو هم خوب بدم؟ می‌دونم که این‌کار رو می‌کنی. ممنونم)

۱۶ آذر ۱۴۰۳

2 weeks, 6 days ago

تابحال یه خرید اینترنتی نتونسته بود تا این حد دیوانه‌م کنه

2 weeks, 6 days ago

دیوانه شدم.

3 weeks, 4 days ago

Idk why, I just can't stop my tears...

3 weeks, 6 days ago

وقتی مرگ به زندگی مان پنجه می اندازد، زندگی عادی امری می شود بسیار بسیار دور از دست. مثل یک جانور وحشی ما را چنان به دام تاریکی می کشد که بازگشت به خانه ناممکن می نماید. دیگر نخواهیم خندید. درد چنان در درونمان می پیچد که حتی تصور عادت کردن به آن هم ممکن نیست.…

We recommend to visit

✨ تبلیغات پر بازده [ @tabligat_YaSiNoli ]

- منمو هدفونم فقط میخوام چِت کنم 🎧

فرشتــه‌ی موسیقی💙"
- موسیقی تَپیت و نت‌ها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .

#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
‌‌‌•• 🎧🖤📀🔐••

╰) ایران موزیک♪ (╯

"ما بهتریـن‌ها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"


تبلیغات و ثبت موزیک :
@AdIranMusic94