القناة الرسمية والموثقة لـ أخبار وزارة التربية العراقية.
أخبار حصرية كل مايخص وزارة التربية العراقية.
تابع جديدنا لمشاهدة احدث الاخبار.
سيتم نقل احدث الاخبار العاجلة.
رابط مشاركة القناة :
https://t.me/DX_75
Last updated 1 year, 4 months ago
Last updated 1 day, 6 hours ago
#مقاومت 🕊
#شهیدسیدحسننصرالله 🖤
گرچه احوال ما پریشان است
گرچه این لحظهها نفسگیرند
سروها بر زمین نمیافتند
نخلها ایستاده میمیرند
"صالِحٌ بَعْدَ صالِحٍ" یعنی
این علم بر زمین نمیافتد
سر ما روی دار هم برود
از دل ما یقین نمیفتد
کشوری ایستاده بین غبار
کوچهها غرق بوی باروت است
گر شکستهست شاخهٔ زیتون
آنکه نشکستهاست بیروت است
خم به ابروی خود نیاوردیم
جمع ما نیز کم نخواهد شد
کوه را میکَند ولی هرگز
قامت عشق خم نخواهد شد
پرچم سرخ را به دست بگیر
همدل و همعقیده و همراه
روی سربند سبز خود بنویس:
تا ابد زنده است حزب الله
باز هم فاطمیه نزدیک است
جنگ با شعله، جنگ تن به تن است
ارث مادر رسد به فرزندش
باز هم وقت بیهوا زدن است
- احمد ایرانی نسب
🌿 | @Ghatilolabarah
ما را ببخش...، گریهٔ سیری نکردهایم...
چشمانِ خشک ما خجل از این عزای تو
#شهادتامامسجاد (؏)?
سجادهٔ سجاد، پر از اشک روان بود
چهل سال خودش پای دلش مرثیهخوان بود
کابوس حرم از جگرش زخم گرفته
چهل سال به یاد عطش غم زدگان بود
با یاد اسیران حرم, آب و غذایش
چهل سال شب و روز فقط آه و فغان بود
چهل سال دلش تنگ صدای علی اکبر
چهل سال وضو ساخت و دلتنگ اذان بود
از خاطر او محْو نشد جسم برادر
در سینهٔ آزردهٔ او داغ جوان بود
عمامهٔ او سوخت, ولی موی سرش نه
شرمندهٔ موی سر دلسوختگان بود
چشمان ترش زخم شد از اشک سحرها
از آن همه گل در نظرش باغ خزان بود
موی سرش از گوشهٔ گودال سفید است
این روضه برای دل او بسکه گِران بود
در گوشهای از حجره, به یاد تن عریان
یک عمر خودش بود و همین قَدِ کمان بود
تا آبِ گوارا به لبش خورد، دلش ریخت
لبهای علی در نظرش آه، عیان بود
چندیست که سجادهٔ نیم سوختهٔ او
در سجده به حالات امامش نگران بود
در کرببلا قاتل او زخمِ سنان شد
دروازهٔ ساعات فقط زخم زبان بود
- رضا باقریان
? | @Ghatilolabarah
#محرم ?
#قتیل_العبرات ?
ای انتهای توبهٔ آدم حسین جان
ای ابتدای سوره مریم حسین جان
این روزها شبیه پدر مادرت شدیم
با این لباسِ مشکی ماتم حسین جان
ما با بهشت کار نداریم تا که هست
شش گوشهات میان دو عالم حسین جان
آنجا بهشت هست که زهرا نشسته است
پس کنج هیاتیم از این دَم حسین جان
ما دلخوشیم با تو و شالِ عزای تو
هرآنچه غیر تو به جهنم حسین جان
تا مرحمِ جراحت لبهای تو شَویم
آوردهایم اینهمه زمزم حسین جان
خرج تو میکنیم تمامِ گلوی خویش
تا جان دهیم ماه محرم حسین جان
با هر هزار و نهصد و پنجاه زخمِ تو
فریاد میزنیم دَمادم حسین جان
دَرهم بخر تمامی ما را... شنیدهایم
دَرهَم شدی بخاطر دِرهَم حسین جان
- حسن لطفی
? | @Ghatilolabarah
#شبششممحرم
سنگها بر سرِ تو مرثیهخوانی کردند
نیزهها زار زدند اشک فشانی کردند
فصلِ خندیدنِ تو بود نه گُل چیدنِ باد
چهرهات را چقدر زود خزانی کردند
نجمه در خیمه رویِ دامن زینب اُفتاد
عمه را اینهمه زخمِ تو کمانی کردند
پا مکش روی زمین، جان به لبم آورده
آنچه با روی تو نامردمِ جانی کردند
تا که دیدند یتیم حسنی خندیدند
دوره کردند و چه بد سنگپرانی کردند
هرچه کردند حریفت نشدند و آخر
تشنگی و نظر و نیزه تبانی کردند
خوب پیداست از این وضعِ بهم ریختهات
اسبها رد شده و سینهتکانی کردند
- حسن لطفی
? | @Ghatilolabarah
بینیاز از التماس و خواهش و اصرارها
نام او شد چارهساز مشکلاتم بارها
دستهای کوچکش آنی به دادم میرسد
هر زمانی که گره پیدا شود در کارها
هرکسی آمد در این خانه بیمنت گرفت
خوب جایی آمدید امروز حاجت دارها
لقمهای از سفرهاش درمان درد عالم است
چای تلخ روضهٔ او نسخهٔ بیمارها
ناز او از بعد عاشورا خریداری نداشت
روضهاش را خوب میفهمند دختردارها
خردسالان بیشتر هنگام بازی میدوند
او ولی باید بگیرد دست بر دیوارها
جای شانه یا عروسک، آینه یا روسری
تازیانه سهم او شد از سر بازارها
- وحید قاسمی
? | @Ghatilolabarah
#شهادتامامصادق (؏) ?
آسمان است و زمین دور سرش میگردد
آفتاب است و قمر خاک درش میگردد
این قد و قامت افتاده درخت طوباست
این محاسن به خدا آبروی دین خداست
این حرم خانۀ زهراست خجالت بکشید
این حسینیۀ دنیاست خجالت بکشید
شعلۀ پشت حرم فاطمه زاده نبرید
پسر فاطمه را پای پیاده نبرید
میبریدش، ببرید از وسط مردم نه
هرچه خواهید بیارید ولی هیزم نه
آی مردم بگذارید عبا بردارد
پیرمرد است و خمیدهست عصا بردارد
از مسیری ببریدش كه تماشا نشود
چشمی از این در و همسایه به او وا نشود
اصلاً این مرد مگر پای دویدن دارد؟!
پیرمردی كه خمیدهست كشیدن دارد؟!
بگذارید لبش یاد پیمبر بكند
وسط شعله كمی مادر مادر بكند
شعلۀ تازه به چشمان غمینش نزنید
آسمان است و در این كوچه زمینش نزنید
شاید این كوچه همان كوچۀ زهرا باشد
شاید آن كوچۀ باریک همین جا باشد
شاید این كوچه همانجاست كه زهرا افتاد
گر چه هم دست به دیوار شد اما ، افتاد...
این قبیله همگی بوی پیمبر دارند
در حسینیۀ خود روضۀ مادر دارند
- علیاکبر لطیفیان
? | @Ghatilolabarah
عمریست سایهات به سرم سیدالکریم
آقای جود و لطف و کرم سیدالکریم
داری ضریح و صحن و حرم سیدالکریم
در دست توست بال و پرم سیدالکریم
من جلد این حریمم و جایی نمیروم
در صحنتان مُقیمم و جایی نمیروم
آقا سلام، ای حرمت قبلهگاه من
دلتنگ کربلایم و اینجا پناه من
بر گنبد و ضریح قشنگت نگاه من
شکر خدا که میگذرد سال و ماه من...
در زیر سایهٔ کرمت، ایهاالکریم
قربان جد بی حرمت، ایهاالکریم
اینجا شلوغ؛ خاک بقیع بی برو بیاست
اینجا چقدر زائر و آنجا چه بیصداست
اینجا رواق و ماذنه و گنبدِ طلاست
آنجا خراب و ساکت و ویران، پر از بلاست
وقتی میان صحن شما سینه میزنم
انگار بین کرببلا سینه میزنم
شبهای جمعه مرقدتان باصفاتر است
دل پر زده به کرببلا و کبوتر است
زهرا رسیده گوشهٔ گودال و مضطر است
دعوا برای غارت و دزدیدن سر است
من گریه میکنم چقَدَر نیزه خورده است
عمامهٔ به روی سرش را که برده است؟
آنقَدْر نیزه خورده، تنش زیر و رو شده
با چکمهای که زد، بدنش زیر و رو شده
سنگی زدند بر دهنش، زیر و رو شده
با تیر و نیزه پیرُهنش زیر و رو شده
خنجر کجا، عقیق یمن... ساربان کجا
زینب کجا و خولی و شمر و سنان کجا...
- علی میرحیدری
? | @Ghatilolabarah
#قتیلالعبرات ?
#اللهمارزقناحرم
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین
با زبانِ اشکهای بیصدا گفتم حسین
یاد تو شرط قبولی نمازم بوده است
در قنوت خویش قبل از ربنا گفتم حسین...
ماند هَل مِن ناصِرَت بیپاسخ اما بارها
آمد از کربوبلا لبیک تا گفتم حسین
نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم علی
نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم حسین
کُلُّ أرضٍ کربلا... من تازه میفهمم چرا
در خراسان، در نجف، در سامرا، گفتم حسین
عاشقی گفت آنچه میخواهد دل تنگت بگو
با دلی غمبار گفتم کربلا... گفتم حسین...
- علی ذوالقدر
? | @Ghatilolabarah
القناة الرسمية والموثقة لـ أخبار وزارة التربية العراقية.
أخبار حصرية كل مايخص وزارة التربية العراقية.
تابع جديدنا لمشاهدة احدث الاخبار.
سيتم نقل احدث الاخبار العاجلة.
رابط مشاركة القناة :
https://t.me/DX_75
Last updated 1 year, 4 months ago
Last updated 1 day, 6 hours ago