Last updated 1 month, 2 weeks ago
فصل هشتم اینطور شروع میشه و فصل مهمیه:
تا الان فرایند شناخت یک فرد را طوری توصیف کردم که انگار در دوران عادی زندگی میکنیم. جوری نوشتم که انگار در یک محیط فرهنگی سالم زندگی میکنیم، در جامعهای که مردم در اجتماعات گسترده و شبکههای دوستی، اعتماد و تعلق خاطر به هم پیوستهاند. اما ما در چنین جامعهای زندگی نمیکنیم. ما در محیطی زندگی میکنیم که دشمنیهای سیاسی، از بین رفتن انسانیت توسط فناوری، و فروپاشی اجتماعی، ارتباط را تضعیف کرده، دوستیها را تحت فشار قرار داده، صمیمیت را از بین برده و بیاعتمادی را تقویت کرده است. ما در میانهی نوعی بحران عاطفی، رابطهای و معنوی عظیم زندگی میکنیم. به نظر میرسد که مردم در سراسر جامعه توانایی دیدن و درک یکدیگر را از دست دادهاند و در نتیجه، فرهنگی ایجاد شده که میتواند خشن و منزویکننده باشد.
درود. دوستان هر جای متن ایراد نگارشی یا ساختاری (به فارسی) دیدین اطلاع بدین. من و ویراستار کتاب داریم هر فصل رو چندین بار بازبینی و ویراستاری میکنیم اما بعضی موارد از دستمون در میره. گاهی هم توی مراحل ویراستاری، وقتی میخوام ابروش رو درست کنم، چشمش رو کور میکنم.
سپاس از همراهی شما❤️
فصل هفتم: «سوالات درست»
فصل پنجم: «یک شخص چیست؟»
درود. من یه توضیحی دربارهی کتاب بگم. این کتاب لزوماً برای کسانی نیست که میخوان با دیگران ارتباط عمیق و صمیمی داشته باشن.
حتی اگر شما یک شخصیت ضداجتماعی و منزوی باشید، این کتاب باز هم به شما کمک میکنه. مثلاً اگر با هنر درگیر باشید، این کتاب کمک میکنه تا آثار هنری رو بهتر درک کنید. شخصیتهای داخل آثار رو بفهمید، توی پوستِ خالقِ اثر برید.
حتی اگر منزوی باشید و اهل هنر هم نباشید، باز هم شایستهی یک ارتباط عمیق با خودتون هستید. در درونتون، خودتون رو درک کنید و باهاش ارتباط عمیق داشته باشید. این کتاب به این مسئله هم کمک میکنه. پس یک کتاب برای خودشناسی هم هست.
فصل چهارم: «همراهی»
فصل سه و چهار، پنجشنبهی هفتهی آتی ?
فصل اول: «قدرت دیده شدن»
کتاب
«چگونه یک نفر را بشناسیم؟
هنر عمیق دیدن دیگران و عمیقاً دیده شدن»
نویسنده: دیوید بروکس
مترجم:
نولان (ادمین صفحهی iran.evolution)
انتشار: اینترنتی - به تدریج
آلبوم نویسندهی فرشاد، ملموسترین و واقعیترین چهرهی شرمه. برای کسایی که درگیرش باشن یا بخوان بفهمنش، تک تک خطهاش توی مسیری که داستان طی میکنه، زندگی یه نفر با شرمه. از «تسخیر» تا «قطب» و در نهایت، فراتر از اون: «گیر»
Last updated 1 month, 2 weeks ago