نمی‌خواستم برم، هیچوقت نخواستم. نامه هات رو وقتی می‌خونم چشم‌هام داغِ داغ می‌شن، مثل قلبِ کوچکت که می‌دونم روی آتیشه. اما عزیزکم تو هیچوقت قرار نیست بتونی از دردی رد بشی که توی جونت خونه کرده. نمی‌تونی بیرون بندازیش، نمی‌تونی از بین ببریش. زمان متوقف نمی‌شه چون اون وقت درد معنایی نداره، و وقتی دردی نیست؛ زندگی ای هم وجود نداره. دستای زخمیت رو که دیدم، چشمهای خون گرفته‌ات رو، فهمیدم زندگی ادامه داره و هرچقدر هم غصه بخوری هیچ موجودی هیچ کجای این دنیا به دادت نمی‌رسه. انگار هیچ کسی کبودی هات رو نمی‌بوسه. (~~با اینکه تنم می‌سوزه برای بوسیدن زخم هات~~) تو فکر کردی گریه هات رو نشنیدم اما من با دیدنت بود که خواستن رو یاد گرفتم. محبتت، صرفِ فعل خواستن بود و من با تمام وجود می‌خواستم تکیه گاهِ گیجگاهِ رنج دیده‌ـت باشم اما عزیزکم هیچ کسی به دیواری کج و پر از ترک تکیه نمی‌ده. نمی‌خواستم برم اما این تن، این ذهن خراب شده. شک دارم هیچوقت درست بشم. با این حال؛ ~~کاش می‌شد یک بار دیگه چشمهای خون‌دیده‌ـت رو ببوسم.~~

هیونگ ؛
تاحالا شده احساس کنی دلت می‌خواد زمان برای مدت کوتاهی، کاملا متوقف بشه؟ عقربه‌ی ساعت دست از دویدن هاش برداره، و قطرات بارون بین زمین و هوا بمونه. و تو، فرصت داشته باشی تمام درد توی تنت رو ذره ذره لمس کنی، هضم، و بفهمی باید چطور از کنارش رد بشی. می‌خوام زمان کمی برای من صبر کنه هیونگ. می‌خواستم بهش بگم نرو، اما نمی‌تونستم. از همون اولین باری که دستاش رو گرفتم می‌دونستم می‌ره و من قرار نیست بگم نرو. می‌دونستم حتا اجازه‌ی دوباره‌ خواستنش رو هم ندارم. خودم بودم که بهش گفتم باید خداحافظی زیبایی داشته باشیم. و حالا ببین. زمانی که گذشته، دردی که کشیدم، زخم های جا مونده روی سر و تنم. هیونگ چرا اینجا نیستی تا به اندازه‌ی این یک سالِ طولانی که زمان برای من ن‌َایستاد، سرم رو به شونه‌ت تکیه بدم و به کف دست‌هات چنگ بزنم؟ تو صدای اشک و دردم نمی‌شنوی، نه با گوش‌هات. اما می‌دونی گربه‌ی کوچک چسبیده به بازوت، چطور می‌لرزه و نفس‌هاش رو گم می‌کنه. هیونگ، فقط ای‌کاش برای چند لحظه همه چیز متوقف می‌شد و من فریاد می‌کشیدم نرو. بمون. دنیا رو روی سر خودم و تو و هر جنبنده‌ای خراب می‌کنم نرو. آوای از گلو بیرون آمده‌م رو هیچکس نشنوه، و من هرچه در سرم اسیرم، فریاد بکشم. هیونگ، بهم بگو، انقدر سخته؟ ای کاش شونه‌ت تکیه‌گاه سرم بود. دارم روی زمین میفتم.

I'm crying 😭😭😭😭

I'm-

از معدود چنلای موردعلاقمه.

⠀⠀⠀ ?⋆.˚ Bangchan girls

Stays up, golden retriever energy, loves cooking, gift giving <3, loves music, surprisingly is obsessed with coffee always there for friends, even I'd someone isn't there for you.
Song : I wanna be yours

Lonely girls my beloved. I see you staying in your room, I see you standing in grocery store aisle feeling the sudden wave of isolation wash over you. I understand how badly you want and how bad that makes you feel. I get it, we're not alone, but we are.