پاشو دیگه چقدر میخوابی، چشمامو باز کردم نشسته بود لب تخت، موهاشو ریخته بود رو شونه چپش، تیشرت من تنش بود، دستاشو برد لای موهاش، گفتم مگه صبح شده، همونجوری که میخندید گفت اووووو لنگ ظهره پاشو دیگه حوصله‌م سر رفت، سرمو کردم زیر بالش گفتم فقط پنج دقیقه دیگه بذار بخوابم داشتم خواب میدیدم، گفت چه خوابی میدیدی زود باش بگو، نکنه خواب یکی دیگه رو داری میبینی، آهای پاشو ببینم!!
گفتم نه خواب تو رو دارم میبینم تیشرت منو پوشیدی با همون موهای موج دار اومدی نشستی لب تخت، گفت بسه دیگه بلند شو وگرنه میرما ....بلند شدم. همه جا تاریک بود.

I just wanna hide my face in ur neck and take a nap.

I want to wake up every morning with the sight of you being naked, turned on and pulling my arm for a ruthless fuck.

با احساساتت کاری ندارم فقط میخوام با چهارتا لبای تو بازی کنم.

جدای ناله‌هات، تقلات برای فرار کردن از من اونم وقتی انگشتام داخلته بیشتر تحریکم میکنه!