Last updated 1 month, 3 weeks ago
سيرافقك قلبي إلى اخر العمر
- لطلب تمويل تواصل ← : @ooooow
- قناة التمويلات : @xxxxzz
Last updated 1 month ago
https://t.me/hjjhhhjjnkkjhgg1234
Last updated 2 months, 3 weeks ago
❤️روح الروح....روحِ روحِ من بود....
تا به حال فکر کردهاید بچهها چرا گاهی از بغل پدربزرگشان فرار میکنند؟
پدر بزرگها نوههایشان را خیلی دوست دارند. در فارسی مشهور است که میگوییم فرزند بادام است و نوه مغز بادام. عربها هم چنین تعبیری دارند. میگویند هیچ کس عزیزتر از فرزند نیست جز فرزندِ فرزند.
✳️پدربزرگها نوههایشان را خیلی دوست دارند به همین خاطر است که آنقدر آنها را محکم در آغوش میگیرند که گاهی بچهها به دست و پا میافتند.
"ریم" اما دست و پا نمیزد. پدربزرگ هر چه او را محکمتر در آغوش میگرفت، ریم ساکت بود. پدر بزرگ هر چه صورت او را میان ریشهایش میبرد و موهایش را میبویید، ریم ساکت بود. پدر بزرگ هر چه صورتش را غرق بوسه میکرد، ریم ساکت بود. پدر بزرگ هر چه او را به سینه میفشرد، ریم ساکت بود.
ریم خواب بود؟! اگر خواب نبود چرا چشمانش را باز نمیکرد؟
اگر خواب بود چرا وقتی پدر بزرگ چشمانش را با دو انگشت باز کرد تا آنها را ببوسد، اعتراضی نکرد؟
ریم را که از زیر دیوارهای روی هم ریخته خانه بیرون میکشیدن، موهاش گرد و خاک گرفته و کش مویش شل شده بود. پدربزرگ شانه آورد، موهای ریم را همانطور که دوست داشت خرگوشی بست و آب و شانه زد. وقتی داشت با محلول آب و نمک صورتش را میشست یادش افتاد ریمِ چهارساله در این ۴۵ روز در مورد چیزهای دیگری که دوست داشت هم با او حرف زده بود. در مورد سیب، موز و کباب. سر پدر بزرگ پایین افتاد. صدای ریز ریز خندیدنهای ریم در گوشش پیچید. ناگهان انعکاس نوری خورد به چشمش. آفتاب دستش را گرفت و برد جایی نزدیک صورت ریم. گوشواره نگیندارش را نشان پدربزرگ داد. پدربزرگ خواست گوشوارهها را هم تمیز کند تا جای چشمهای بسته ریم بدرخشند؛ اما یک لنگه کم بود. دست کشید روی خاکها. سر چرخاند به اطراف پیِ انعکاس دیگری از نگین گوشوارهها. خبری نبود. انگار ریم در گوشش گفت:
"این تَک لنگه را برای تو یادگاری گذاشتهام!" آرام گوشواره را از گوش ریم باز کرد و حواسش بود که دردش نگیرد. گوشواره میخی بود. سنجاقش کرد به پیرهنش. سمت چپ. جایی نزدیک قلب. سرش را چرخاند سوی مردمی که به تماشا ایستاده بودند انگار که دارند یک درام تاریخی را تماشا میکنند. لبخند زد و گفت میخواهم همیشه به یادش بمانم. این لنگه گوشواره را امانت نگه می دارم تا روزی که دوباره برق چشمانش را ببینم.
❤️دخترها روح پدر هستند. پس پدربزرگ حق داشت که ریم را این طور صدا میزد. روح الروح! ای روحِ روح من!
پدربزرگ امروز به آرزویش رسید
دوباره برق چشمهای ریم را خواهد دید....
🖋خانم ترامشلو
📣🟢 مژده مژده مژده🟢📣
دوست داری حافظ کل قرآن بشی❓
حتی اگه بخوای یکساله حفظت رو به اتمام برسونی!؟
🔖مدرسه حفظ قرآن خدیجه کبری:
🔸پراستقبال ترین طرح حفظ قرآن کریم در فضای مجازی
🔹با 15سال سابقه تدریس
🔸با بیش از 800 شاگرد از سراسر کشور
🔹و حضور 150مربی مجرب و دلسوز
📃اعطای گواهینامه تخصصی حفظ
♻️همراه با مشاوره تخصصی توسط خانم دکتر خدیجه ویسی(حفظها الله)
✦╭ *🕌﷽🕌 ╮✦ ▓▔▔▔▔▔▔▔▔▔▔▔▔▔▔▔▔▔▔▓ ۳۰ نور از جزء دوم قران کریم ▓▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▓ ✿شماره ۸ * ✿ { یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ كُلُوا۟ مِن طَیِّبَـٰتِ مَا رَزَقۡنَـٰكُمۡ وَٱشۡكُرُوا۟ لِلَّهِ…
Last updated 1 month, 3 weeks ago
سيرافقك قلبي إلى اخر العمر
- لطلب تمويل تواصل ← : @ooooow
- قناة التمويلات : @xxxxzz
Last updated 1 month ago
https://t.me/hjjhhhjjnkkjhgg1234
Last updated 2 months, 3 weeks ago