卐میم گارد | meme guard卐

Description
❌این کانال زیرمجموعه کانال گارد جاویدان می‌باشد❌
کانالی برای دوست داران میم های تاریخی👑
🔅گروه بزرگ گارد جاویدان:
@iraneternalguard

به ما ملحق شوید✓
Advertising
We recommend to visit

Get free fresh socks5 proxies for telegram every 20 minutes.

https://friezy.ru/en/telegram

We accepting ads in Russian , English and Persian. for more information please contact us at [email protected] (with `Ads Request` subject)

Last updated 6 years, 2 months ago

Бесплатные и доступные ключи для Outline.

Платный бот: @OutlineKeysRobot

Поддержка бота: @OutlineSupportRobot

Реклама: @outlineads
По рекламе: @outlineads_bot

Last updated 2 weeks, 3 days ago

🥀📚
ڪسی ڪه ڪتاب مے خواند هزاران زندگے را قبل از مرگش زندگے می‌ڪند. ڪسی ڪه هرگز ڪتاب نمے خواند فقط یڪ بار
زندگے مےکند.

⚓ارتباط @Cr_cinemadark
@Baqvahmm گپ گفت وگو🔊

1399/8/25🌱

Last updated 1 month, 2 weeks ago

1 week, 6 days ago
***👑*** به جمع ما در اتحادیه …

👑 به جمع ما در اتحادیه گارد جاویدان بپیوندید!

👑آیا شما هم از عاشقان تاریخ، فیلم، سریال، گیم و انیمه هستید؟ آیا می‌خواهید در یک فضای دوستانه و پرشور با افرادی هم‌علاقه ارتباط برقرار کنید؟ اتحادیه گارد جاویدان مکانی است که شما به دنبالش هستید!

👑 چرا باید به اتحادیه گارد جاویدان بپیوندید؟

👑1. گفتگوهای جذاب: در چنل‌های ما، شما می‌توانید درباره تاریخ ، آخرین فیلم‌ها، سریال‌ها و بازی‌های ویدیویی بحث کنید و نظرات خود را با دیگر اعضا به اشتراک بگذارید.

👑2. رویدادهای ویژه: از تماشای فیلم‌های کلاسیک و جدید تا برگزاری مسابقات گیمینگ و نمایش انیمه، ما رویدادهای هیجان‌انگیزی را برای اعضای خود برنامه‌ریزی کرده‌ایم!

👑3. دسترسی به محتوای منحصر به فرد: مقالات، نقدها و تحلیل‌های تخصصی در زمینه تاریخ، فیلم و فرهنگ را از دست ندهید.

👑4. فرصت‌های شبکه‌سازی: با پیوستن به ما، شما به یک شبکه بزرگ از علاقه‌مندان ملحق می‌شوید که می‌تواند فرصت‌های جدیدی را برای شما فراهم کند.

👑5. جامعه‌ای دوستانه: در اتحادیه گارد جاویدان، شما همیشه با افرادی هم‌فکر و دوستانه روبرو خواهید شد که عشق به تاریخ و هنر را با شما به اشتراک می‌گذارند.

👑 همین امروز به ما بپیوندید! 👑

👑برای اطلاعات بیشتر و عضویت در چنل‌های ما، بپیوندید . بیایید با هم تاریخ را زنده کنیم و دنیای جذاب فیلم، سریال، گیم و انیمه را کشف کنیم!

اتحادیه گارد جاویدان – جایی برای عشق به تاریخ و هنر! 👑

#تاریخ #فیلم #سریال #گیم #انیمه👑 #اتحادیه_گاردجاویدان👑

2 months, 1 week ago

داریوش نه تا رفیقش رو توی زیرزمین زندانی کرده و بهشون گفته که غذا توی انبار هست، اما هیچ‌کس نمی‌دونه انبار کجاست!

رفیق‌ها هر روز با گرسنگی بیشتری دست و پنجه نرم می‌کنن و تصمیم می‌گیرن که باید یک نقشه فرار بکشن. همه به این فکر می‌کنن که شاید اگر یک نفر از زیرزمین بره بیرون، بتونه کمک بیاره.

اما وقتی یکی از رفیق‌ها موفق میشه در رو باز کنه، میبینه که داریوش با یک سبد بزرگ غذا داره میاد! همه به هم نگاه می‌کنن و می‌گن: "این چه نوع زندانیه که با غذا پر شده؟"

در نهایت، رفیق‌ها به این نتیجه می‌رسن که شاید واقعا داریوش فقط می‌خواسته یک مهمانی زیرزمینی ترتیب بده، اما فراموش کرده که دعوتنامه‌ها رو بفرسته!
برای همین اون یک نفری که تونسته بود از زیرزمین بیاد بیرون دوباره میره داخل زیرزمین و وقتی داریوش این قضیه رو میفهمه برای جایزه یک نفرشون رو دوباره آزاد میکنه ☺️🩸

2 months, 1 week ago

میم داستانی داریوش

داریوش ده تا رفیقش رو توی زیرزمین زندانی کرده و هر روز بهشون میگه که غذا توی انبار هست، اما هیچ‌کس نمی‌دونه انبار کجاست!

رفیق‌ها، در حالی که هر روز گرسنه‌تر می‌شن، تصمیم می‌گیرن یک نقشه فرار بکشن. اما اولین قدمشون اینه که از داریوش بپرسن: "دستشویی کجاست؟" چون با این وضعیت، باید به یه جایی برن تا از گرسنگی نترسند!

نتیجه‌اش میشه این که داریوش هر روز می‌تونه دو چیز رو ببینه: یکی گرسنگی رفیق‌ها و دیگری، برگه‌های نقشه فرار که هر روز با خط‌های جدید پر میشه!

چرا این نقشه‌ها پر میشه؟ چون رفیق‌های داریوش برای فرار توی دستشویی نقشه می‌کشن و داریوش همیشه اون‌ها رو زیر نظر داره. حتی وقتی توی دستشویی هستن، یک لحظه هم چشمش رو ازشون برنمی‌داره!

در نهایت، رفیق‌ها به این نتیجه می‌رسن که شاید راه فرار از زیرزمین، نه از در، بلکه از دستشویی باشه! اما هر بار که نقشه‌ای می‌کشن، داریوش با یک لبخند میگه: "این بار هم شکست خوردید، رفقا!" وقتشه یکی ازتون کم بشه

2 months, 4 weeks ago

🔴چنل به ادمین نیاز دارد 🔴

3 months ago

گوربا 😸🦫

3 months ago

میم داستانی داریوش

دوستان این داستان رو می‌خواستم به خود داریوش نشون بدم فکر کنم دو هفته پیش نوشته باشم این رو بخونید اگه به داستان های داریوش علاقه دارید با ری اکشن نشون بدید

نبرد داریوش و هادس

در دل شب، هنگامی که ستاره‌ها در آسمان می‌درخشیدند، داریوش رهبر حزب داریوشسیم به جنگل‌های تاریک نزدیک دنیای زیرین قدم گذاشت. او به دنبال هادس، خدای مرگ، بود تا با او روبرو شود و سرنوشت خود و قومش را تغییر دهد. داریوش می‌دانست که این نبرد می‌تواند عواقب جدی برای او و پیروانش داشته باشد.

هادس، با چهره‌ای سرد و بی‌روح، در کنار تختش نشسته بود. وقتی داریوش وارد شد، هادس با نگاهی خیره به او گفت: چرا به قلمرو من آمده‌ای، ای انسانی؟

داریوش با صدایی محکم پاسخ داد: من آمده‌ام تا با تو بجنگم و سرنوشت قومم را تغییر دهم. ما نمی‌توانیم در سایه مرگ زندگی کنیم.

خدای مرگ لبخندی سرد زد و گفت: بسیار خوب، اگر این‌گونه می‌خواهی، پس آماده نبرد باش.

نبرد آغاز شد. داریوش با قدرت و شجاعت به سمت هادس حمله کرد، اما خدای مرگ با حرکات سریع و مهلک خود، هر ضربه‌ای را به راحتی دفع می‌کرد. زمین زیر پای داریوش لرزان بود و سایه‌های تاریک اطرافش او را احاطه کرده بودند.

پس از مدتی نبرد، داریوش به زمین افتاد و احساس شکست کرد. هادس به او نزدیک شد و گفت: تو شجاعت بسیاری نشان دادی، اما اینجا جای تو نیست. سرنوشت تو در دستان من است.

اما در دل داریوش امیدی روشن وجود داشت. او از هادس خواست: به من فرصتی دیگر بده. من می‌توانم برای قومم کاری انجام دهم.

هادس با نگاهی متفکرانه پاسخ داد: بسیار خوب، من به تو فرصتی دیگر می‌دهم. اما قیمت آن سنگین است. تو باید روزانه ده کودک را به من پیشکش کنی.

داریوش با شنیدن این پیشنهاد، قلبش به درد آمد. او نمی‌توانست به خاطر نجات خود، جان کودکان بی‌گناه را بگیرد. اما در عین حال، نمی‌توانست بگذارد قومش نابود شود.

او سرش را پایین انداخت و گفت: این قیمت بسیار سنگین است. آیا راه دیگری وجود ندارد؟

هادس با صدای سردی گفت: این تنها راه نجات توست. انتخاب با توست.

داریوش در فکر فرو رفت. او نمی‌توانست چنین فاجعه‌ای را بپذیرد، اما از سوی دیگر، نمی‌توانست بگذارد قومش به دست مرگ بیفتد.

سرانجام، تصمیم گرفت که با هادس معامله کند. هر روز ده کودک از روستاها انتخاب می‌شدند و به دنیای زیرین فرستاده می‌شدند. داریوش هر روز در دلش درد می‌کشید و اشک می‌ریخت.

سال‌ها گذشت و داریوش همچنان در این معامله گرفتار بود. او هر روز با چهره‌های معصوم کودکان مواجه می‌شد و احساس گناه او را فرسوده می‌کرد.

در نهایت، او تصمیم گرفت که این چرخه را بشکند. او به دنیای زیرین بازگشت و با هادس روبرو شد. "من دیگر نمی‌توانم این کار را ادامه دهم. من نمی‌خواهم جان کودکان بی‌گناه را بگیرم.

هادس با نگاهی تعجب‌آور به او گفت: "آیا آماده‌ای تا بهای این تصمیم را بپردازی؟

داریوش با شجاعت پاسخ داد: "بله، من آماده‌ام.

این بار، او شکست را پذیرفت و به دنیای زیرین پیوست. اما روح او همیشه در جستجوی راهی برای نجات قومش باقی ماند.

10 months ago

#پست_مشترک
چطوری افقانی?
? ???? ??????? ????? ?

? ??????? :  ??????? ????? ?
? ??????? : ???????? ?
? ????? : ??????? ????? ?

We recommend to visit

Get free fresh socks5 proxies for telegram every 20 minutes.

https://friezy.ru/en/telegram

We accepting ads in Russian , English and Persian. for more information please contact us at [email protected] (with `Ads Request` subject)

Last updated 6 years, 2 months ago

Бесплатные и доступные ключи для Outline.

Платный бот: @OutlineKeysRobot

Поддержка бота: @OutlineSupportRobot

Реклама: @outlineads
По рекламе: @outlineads_bot

Last updated 2 weeks, 3 days ago

🥀📚
ڪسی ڪه ڪتاب مے خواند هزاران زندگے را قبل از مرگش زندگے می‌ڪند. ڪسی ڪه هرگز ڪتاب نمے خواند فقط یڪ بار
زندگے مےکند.

⚓ارتباط @Cr_cinemadark
@Baqvahmm گپ گفت وگو🔊

1399/8/25🌱

Last updated 1 month, 2 weeks ago