دلم
( •برای صدای سما
•کاراته با بایرامی
•صدای فائزه
•بغل و چپ چپ نگا کردنش موسوی
•منحرف بازیای عباسی
•مثلثای ۵ ضلعی رضوان
•جیغای شیوا
•داستان بی سر و ته داود پور
•خنده های حبیب پور
•نقشه های محیا
•گه گیر گوتومه های لطفی
•پاپیون زدن فرشته
•رقصیدنای و تقلب رسوندنش بیتا
•پلک زدنای الهه
•کفتر بازیایی بالایی
•بخدا هیچی نخوندم های ثنا
•اروم بودنای مهدوی
•غیبت و چیپس و ماست موسیر با سما و لیلا
• برای مافیا بازی کردن)

تنگ شده🗿💔

بودی تو کنارم
بودی یارم
ولی چشمام خوابن انگار💔

ناراحت نشدم فقط بهم ثابت شد اونقدر که روت حساب باز کرده بودم نبودی

بهای رشد تحمل دردِ

بهای رشد تحمل دردِ

انقدر احمقم
که شما یه سال هرروز برین بهم، بعد یه ده دقیقه باهام خوب باش
کلا یادم میره! فداتم میشم

نوشته بود، تو هر چقدر هم به یه نفر احترام بزاری
درنهایت اون به اندازه فهمش باتو رفتار میکنه.

اون شبی که مشق های فرداتو ننوشته بودی و فردا صبح باید میرفتی مدرسه مگه نگذشت؟ اینم میگذره.

ترو خدا کار امروزو به فردا نندازید. بندازید به دیروز. اینجوری خیالتون راحت میشه که ازش گذشته، دیگه کاری ازتون بر نمیاد