꧁❀✰﷽✰❀꧂
In The Name Of God
تبلیغات👇 :
https://t.me/+TJeRqfNn3Y4_fteA
Last updated 1 day, 12 hours ago
☑️ Collection of MTProto Proxies
🔘 تبليغات بنرى
@Pink_Bad
🔘 تبليغات اسپانسری
@Pink_Pad
پینک پروکسی قدیمی ترین تیم پروکسی ایران
Last updated 3 days, 4 hours ago
Official Channel for HA Tunnel - www.hatunnel.com
Last updated 3 months, 2 weeks ago
آقای ایلان ماسک لطفا ره صدساله را یک شبه طی کنید! یکی از مشکلاتی که وقتی با افراد مختلفی که دنبال برنامه ای برای ورود به فضای کارآفرینی هستند برخورد می کنم، به خصوص اگر تجربه اولشان باشد فرض بر این دارند که با ساخت ابزاری و شروع کاری و نهایت یک الی دو سال…
آقای ایلان ماسک لطفا ره صدساله را یک شبه طی کنید!
یکی از مشکلاتی که وقتی با افراد مختلفی که دنبال برنامه ای برای ورود به فضای کارآفرینی هستند برخورد می کنم، به خصوص اگر تجربه اولشان باشد فرض بر این دارند که با ساخت ابزاری و شروع کاری و نهایت یک الی دو سال زحمت به اوج قله های رفیع استقلال مادی می رسند.
در برخورد با این آدمها من یک حرف دارم : باید خودت را آماده کنی تا 20 سال پای کاری که می خواهی شروع کنی وایستی.
غالبا این جمله را با سر تایید نشان می دهند اما بعد از مدتی دچار خستگی، ناامیدی و … می شوند. علت این موضوع شاید به این دلیل که درک رشد نمایی برای انسانها دشوار است ما انسانها بالای هزاران سال در نهایت با 100 الی 200 نفر در روستاهایمان تعامل داشتیم اما در 100 سال گذشته که شبکه های ارتباطی اتمی مثل جاده و تلفن و شبکه های ارتباطی بیتی مثل شبکه های اجتماعی میسر شد، ناگهان کانال های توزیعی خلق شد که قابلیت رشد های سریع تری را برای کسب و کارها فراهم کرد.
اما در این میان یک مسئله هیچ گاه حل نمی شود و آن هم صبر کردن و تحمل رنج برای کاری است که باید انجام دهیم. شاید برای ما که در فرهنگ مردمانمان دوست دارند یک شبه پولدار شوند و به همین دلیل هر روز در دام کلاهبرداری جدیدی می افتند، صبر کردن در هنگام ساخت، خود بزرگ ترین مزیت رقابتی یک کارآفرین می تواند باشد.
مسئله او، ریسک سوم شخص و چرا کارآفرین های همه فن حریف عاقبت به خیر می شوند؟
دیروز با دوستی صحبت می کردم و خسته بود از اینکه افرادی که در شروع مسیر کارآفرینی به سراغ آنها رفته بود اما هر کسی با بهانه ای از اینکه بخواهد به او کمکی کند یا قدمی با او بردارد طفره رفت. من اسم این وضعیت را مسئله او یا ریسک سوم شخص گذاشته ام.
فرض بگیرید شما به سراغ دوستی می روید که بخواهید به عنوان عضوی در کاری که می خواهید شروع کنید با شما همراه شود اما جملاتی می شنوید مانند:
نه تمایلی ندارم. یا تو خیلی خوش خیالی! یا این کارها در اینجا جواب نمی دهد! یا ایده ات چقدر مسخره است! یا نمی توانم از کارم در شرکتی که کار می کنم خارج شوم!
فرد بعدها شما به هر ایرادی بخورید و به ماجرایی گیر کنید از شما به عنوان اویی یاد می کند که انتظار شکستتان را می کشید با اینکه هیچ پیشنهادی به شما برای رشد در مسیر کارتان نداشت. گویا شما در ذهن او همیشه ریسکی به همراه خود دارید که در صورتی که به شما می پیوست زندگی اش دچار مشکل می شد، بنابراین امن ترین حالت برای درگیر نکردن خود و بقای خود در این مسیر، عدم مشارکت بود.
اینکه شما به عنوان کارآفرین موفق می شوید یا شکست می خورید مهم نیست بلکه مسئله این است که بدانید افراد بسیار کمی در خط شروع قرار است با شما باشند و شاید قرار است تا بخش عمده ای از مسیر را حتی خود تنها طی کنید.
به همین دلیل است که همه فن حریف بودن می تواند به عنوان سوخت بخش خوبی از مسیر را پیش ببرد. اینکه از فروختن عار نداشته باشید، از ساختن نترسید و از تعامل کردن با همه نوع آدم خسته نشوید اصل کار است. باقی ماجرا در آزمون زمان درست خواهد شد.
دو بازنگری در کلام: طراحان سازنده و فیلسوفان عملگرا طراحان سازنده در عصر امروز چگونه می توان دست به تغییر کلمه کارآفرینی زد؟ به راستی به کار بردن کلمه کارآفرین برای بنیانگذاران چه مشکلات پنهانی دارد که از آن غافلیم؟ بهتر است به جای استفاده و به کاربردن کلمه…
دو بازنگری در کلام: طراحان سازنده و فیلسوفان عملگرا
طراحان سازنده
در عصر امروز چگونه می توان دست به تغییر کلمه کارآفرینی زد؟ به راستی به کار بردن کلمه کارآفرین برای بنیانگذاران چه مشکلات پنهانی دارد که از آن غافلیم؟
بهتر است به جای استفاده و به کاربردن کلمه کارآفرین از تعریف دیگری برای صدا زدن بنیانگذاران استفاده کنیم.
وقتی که از کلمه کارآفرین برای خطاب کردن بنیانگذران استفاده می کنیم، ناخودآگاه آنان به فردی تقلیل پیدا می کنند که باید کاری را بیافرینند، در حالی که می توان از تعریف طراحان سازنده برای آنان استفاده کرد.
بنیانگذاران را اگر طراحان سازنده بنامیم افرادی هستند که ناآگاه در دو دسته قرار می گیرند، افرادی که خود در جایگاه طراح قرار دارند و دو وقتی چیزی را طراحی می کنند خود ملزم به ساخت آن هستند. کاری که ترکیبی از هنر و سازندگی است.
استفاده از کلمه طراح سازنده به جای کارآفرین ناگهان بنیانگذران را به مهم ترین کار آنها راهنمایی می کند:
1- شما باید طراح باشید و یک طراح خوب برای اینکه طرح جدیدی در اندازد باید گستره مناسبی از هر موضوع را هنگام طراحی به سرعت درک کند، بنیانگذار نباید همه چیز را از قبل بداند اما باید آمادگی این را داشته باشد تا چالش ها را کل نگر ببیند و دست به حل آن بزند.(لزومی بر جنرالیست بودن)
2- هر طرحی باید توسط خود شما ساخته شود و مثل یک پروژه ساختمانی نیست که معمار آن منتظر می ایستد تا مهندس سازه ای طرحش را در عالم واقع بسازد. اینجا معمار خود مهم ترین سازنده آن ساختمان است. معمار باید لباسش کثیف شود، باید با بنا صحبت کند، باید با مصالح فروش صحبت کند و باید با تک تک افرادی که در کار ساختن دخیل هستند، درگیر شود.
فیلسوفان عملگرا
همانگونه که کلمه کارآفرینی باید دچار تغییر شود، کلمه سرمایه گذار و سرمایه گذار خطر پذیر نیز باید دچار تغییر معنا شود.
سرمایه گذار معمولا در ادبیات عامه شخصی است که دارای سرمایه است و آوردن لفظ سرمایه گذاری خطر پذیر تنها پسوندی که شاید این معنا را متبادر کند که این سرمایه گذار به نسبت سرمایه گذاران دیگر تمایل به پذیرش خطر بیشتری دارد!
اما سرمایه گذاران خطر پذیر حرفه ای، افرادی نیستند که سرمایه باد کرده ای دارند که بخواهند آن را در معرض خطر قرار دهند بلکه آنان فلاسفه ای هستند که نظریاتی دارند و پول بهانه ای برای آنان، برای بودن در کنار تیمی است که نظریات فکری خود را نیز در کنارشان پیش ببرند. این افراد فیلسوف اند اما کار آن ها فلسفیدن صرف نیست بلکه خود نیز در بیشتر موارد آستین های خود را بالا زده تا به کمک طراحان سازنده بیایند.
راهنمایی برای نابودی استارتاپتان
در ادبیات کارآفرینی ما، کارآفرین کسی است که افراد زیادی مشغول به کار در کسب و کار او هستند. بر خلاف گفت و گوهای کارآفرینان خارجی زبان که سرشار از بینش نو است در مصاحبه های کارآفرینان ما ذکر تعداد کارمندانی که به آنها حقوق می دهند مانند مدال افتخار است.
تفکری که مبتنی بر فرد است و به جای خلق ارزش برای افراد شاغل در آن و تامین رفاه آینده آنان، تنها به دادن مواد مخدر ماهانه ای به اسم حقوق و افتخار برای تامین این مواد متکی است، مانند دلال مواد مخدری که به مرغوبیت جنس خود افتخار می کند!
مشکلات استارتاپ از جایی شروع نمی شود که درآمد ندارد بلکه مشکلات استارتاپ از جایی شروع خواهد شد که آدمی در استخدام دارد.
اگر شما یک تیم 3 نفره باشید که بعد از مدتی از شروع کار درآمدی ندارد، در عرض کمتر از 6 ماه می توانید خود را برای اینکه، افراد شما را ترک کنند آماده کنید، اما فرض کنید که یک نفر باشید و یک نفر بمانید قطعا میزان نرخ سوخت پولتان از حالت 3 نفر کمتر و میزان بقای استارتاپ برای گذر از دره مرگ بیشتر است.
اگر به جای اینکه افرادی استخدام کنید، افرادی را الهام ببخشید که بر روی یک سرویس مورد نیاز شما شروع به تولید کسب و کار کنند و به شما پول دهند چه؟ به نظر غیر ممکن می رسد؟ پس لطفا گوشی خود را باز کنید و به هزاران اپی که در گوگل پلی یا اپ استور شما حضور دارند نگاهی بیندازید و بدانید به ازای هر درآمد آن، 30 درصد آن برای گوگل یا اپل است.
تصور کنید به جای اینکه افرادی استخدام کنید تا به آنها پول دهید با افرادی که هر کدام مشکلات کسب و کارتان را تبدیل به کسب و کار کوچکی کرده شروع به همکاری کنید، ناگهان 90 درصد مشکلات کسب و کار شما حل می شود.
فکر دیگری دارید؟ مشکلی نیست صرفا کارآفرینی هستید که برای نابودی کسب و کارش در حال تلاش است!
#نابودی
—
پانوشت: ایده این بحث از تفکر روی حرفهای مهندس حمیدی و صحبت با مهندس قطبی نژاد شکل گرفت پس اعتبار این نوشتار متعلق به این دو است و من در این نوشتار صرفا نویسنده ای بودم که چند نقطه را به هم وصل کرد.
هوش مصنوعی، رمز ارزها، سفر به مریخ و گاوهایی که ایمیل ندارند!
در عصری که هر روز خبرهای جدیدی در حوزه هوش مصنوعی از راه می رسد و هنوز بسیاری از بخش های اقتصاد، آنالوگی، سفارشی، دست ساز و در حالی که 97 درصد اقتصاد به طور وحشتناکی ناکارآمد است، چرا کسی برای دامداری ها کاری نمی کند؟ شاید چون گاوها ایمیل ندارند و نمی توانند در ایردراپ های توکن های تلگرام عضو شوند!
مگا ترند واقعی نه در ساخت کسب و کاری در حوزه هوش مصنوعی بلکه ساخت نرم افزاری عمودی در یک صنعت می باشد.
نرم افزارهای عمودی به مرور با تکمیل نیازهای کاربران خود، در نهایت به سیستم عامل صنعتشان تبدیل می شوند و زمانی که سیستم عاملی برنده بازار می شود، بعد از آن کاربرانش کمترین میزان نرخ مهاجرت به سیستم عامل های بهتر بعدی را دارند به همین دلیل آنها، کسب و کارهایی با طول عمر ابدی و حاشیه سودی بدون رقیب خواهند بود.
پس از گذشت 50 سال از عمر مایکروسافت هنوز شرکت دیگری نتوانسته مایکروسافت را در بازار سیستم عامل های pc محور شکست دهد. گوگل متوجه این ماجرا شد که سیستم عامل در نهایت برنده است، پس سعی کرد کروم را تبدیل به سیستم عامل فضای وب بکند و در بازار گوشی های هوشمند، اندروید را مسلط کرد.
در بیشتر صنایع، ما ضریب نفوذ دیجیتالی زیر 5 درصد داریم و اغلب زیر 1 درصد است. در بیشتر صنایع، کاتالوگ آنلاین وجود ندارد. قیمت آنلاین وجود ندارد. هیچ اتصالی به کارخانه ها برای درک ظرفیت تولید وجود ندارد. سفارش آنلاین وجود ندارد. هیچ پرداخت آنلاین و پیگیری سفارشی وجود ندارد. بیمه و تامین مالی را نمی توان به صورت آنلاین سفارش داد.
چه در شرکتهای بزرگ یا کسبوکارهای کوچک، هنوز کارهای زیادی از طریق کاغذ و قلم انجام میشود و هنوز کسب و کارهای عمودی زیادی برای انجام وجود دارد، تنها نیازش فقط پیدا شدن کسی است که دغدغه اش گاوها باشد!
گزارش عملکرد سالانه گروه اسنپ در سال ۱۴۰۲
✅مطالعه گزارش جهت تقویت شهود عددی نسبت به بازار ایران برای علاقه مندان به کارآفرینی توصیه می شود.
چرا برای یک استارتاپ داشتن فرهنگ درست در ابتدا، مهم تر از پول درآوردن است ؟
هابز به عنوان یکی از فلاسفه بزرگ تمام تاریخ شناخته می شود. اثر لویاتان او یک شاهکار در حوزه ارتباط طبیعت انسان با مسئله حاکمیت است و برآمده از دغدغه زمان خود می باشد.
اما در اینجا موضوع بحث من صرفا خلاصه به چند جمله از هابز برای حل یکی از مسائل مهمی است که مدتی با آن درگیر بوده ام، میپردازم و رهیافت خود را ارائه می دهم.
بر این باورم چون این نوشتار صرفا برآمده از نظرات شخصی من می باشد فرصت های بسیاری برای نقد دارد که برای شنیدن آن و اصلاح کج فهمی های خود مشتاق می باشم.
شروع فلسفه هابز را می توان با جمله انسان، گرگی در کمین انسان است توضیح داد.
اگر کتاب خداوندگار مگس ها اثر ویلیام گلدینگ را مطالعه کرده باشید (اگر مطالعه نکردید پیشنهاد خوبی برای مطالعه است) داستان با افتادن گروهی نوجوان در یک جزیره شروع شده و با قتل یکی از افراد پس از جناح بندی، این گروه به اتمام می رسد.
هابز معتقد است در وضعیت طبیعی، انسان ها تمایل به جنگ همه، علیه همه دارند و در این بین نیاز به یک قرارداد اجتماعی برای رهایی از ایجاد یک جنگ داخلی بی نهایت و برقراری شرایط صلح وجود دارد.
تا اینجا این مسئله به ظاهر هیچ ارتباطی با موضوع کارآفرینی و استارتاپ ندارد اما کمی صبر کنید توصیف هابز از شرایط جنگ همه علیه همه، گریبانگیر بسیاری از شرکت ها و گروه های کارآفرینی است.
هابز اینجا بیان می کند که در این شرایط عملا هیچ سازندگی در جامعه وجود ندارد و تمام انرژی صرف مبارزه برای از بین بردن حریف می باشد.
با یک مثال قضیه را بسط می دهم. فرض کنید در یک استارتاپ 30 نفره که دارای 5 تیم می باشد مانند تیم محصول، تیم برنامه نویسی، مدیران ارشد، تیم مالی، تیم مارکتینگ و …. هر تیم برنامه خود را جهت از بین بردن اعتبار گروه یا تیم مقابل برای مدیر بالادستی دارد.(این موضوع صرفا برای یک تیم 2 الی 3 نفره نیز صادق است و ذکر اعداد بالا تنها برای توجه به افزایش آنتروپی در مقیاس می باشد. )
در چنین شرایطی به طور حتم بعد از مدتی نمودار رشد شرکت یا خطی شده یا از رشدی نزدیک به یک رشد تورمی بهره می گیرد و انرژی و استعداد افراد به جای آنکه جهت رشد و پیشرفت خود و تیم استفاده شود، صرف از بین بردن رقبای فرضی خود در یک شرکت واحد می شود.
من اسم این لحظه را به اختصار وضعیت هابزی می گذارم.
به عبارتی توجه به مسئله فرهنگ راهی برای ایجاد صلح درون استارتاپ و جلوگیری از گرفتار شدن به وضعیت هابزی می باشد.
در لحظه گرفتار شدن به وضعیت هابزی برای آن شرکت مهم نیست که چقدر پول در می آورد همانطور که وقتی یک کشور وارد جنگ می شود برای ملت آن داشتن کشوری با ثروت فراوان اهمیت چندانی ندارد، بلکه باید پذیرفت در شروع و همه مراحل رشد تنها سوخت بنیانگذران، انگیزه و امید به آینده برای ساخت موجودی مصنوعی ورای خود است و اگر یک تیم در وضعیت هابزی گرفتار باشد، مهم ترین هدف شرکت که رشد و تبدیل آن به درآمد است به فراموشی سپرده خواهد شد.
꧁❀✰﷽✰❀꧂
In The Name Of God
تبلیغات👇 :
https://t.me/+TJeRqfNn3Y4_fteA
Last updated 1 day, 12 hours ago
☑️ Collection of MTProto Proxies
🔘 تبليغات بنرى
@Pink_Bad
🔘 تبليغات اسپانسری
@Pink_Pad
پینک پروکسی قدیمی ترین تیم پروکسی ایران
Last updated 3 days, 4 hours ago
Official Channel for HA Tunnel - www.hatunnel.com
Last updated 3 months, 2 weeks ago