پس این دانشمند های احمق چه گوهی میخورن؟
زودتر یه دستگاه برای فراموش کردن خاطرات بسازید دیگه.

I'm with you in the middle of the night
When there's no one else around~
I help you in the middle of the fight
I'd find you in the crowd~

من نه تو ابراز احساسات واردم، نه کارم با کلمات خوبه و توی تبریک گفتن؟ افتضاحم. ولی نزدیک ترین حالتی که میتونستم احساساتم و وجودت تو زندگیم رو توصیف کنم همینه.
مثل یک روز ابری و خنک تو تابستون گرم و نفس گیر.
درست زمانی که کلافه ای و گرما طاقتت رو طاق کرده سر و کلش پیدا میشه و بعد از مدت ها حالت رو خوب میکنه. مهم نیست چقدر کوتاه، همونم برات کافیه.
برای من هر لحظه با تو بودن مثل همون روزه.
کنارت بودن، باهات صحبت کردن و در کل با تو وقت گذروندن همه چیز رو قابل تحمل میکنه.
یادت باشه یک بار بهت گفتم خیلی ها اومدن تو زندگیم، به اعتمادم خیانت کردن و پیش من خود واقعیشون نبودن و ازت خواهش کردم که تو اینطوری نباشی. ازت خواستم هرچیزی که میگم و انجام میدم فقط بخاطر اینکه منم، تایید نکنی و حتی سر باور هات باهام بحث کنی. ازت خواستم هربار که اذیتت کردم بیای و به خودم راجع بهش بگی و من تغییرش بدم و بعد از اون ناامیدم نکردی.
از اون روز به بعد دیگه خیالم پیش تو راحت بود و واقعا امیدوارم توام در‌ کنارم همین احساس رو داشته باشی و حالا حالاها این رابطه ادامه داشته باشه.
خودت میدونی که به وابسته شدن عادت ندارم.
هربار که به چیزی یا شخصی وابسته شدم از دستش دادم. پس یاد گرفتم برای حفاظت از خودم هم که شده دیگه برای نگه داشتن چیزی یا کسی تلاش نکنم.
ولی تو؟ جوری خودت رو توی قلبم جا کردی که اگه زمانی بخوای بری هم فکر نمیکنم من بذارم.
برای تو؟ گاردم رو پایین میارم. خودم رو آسیب پذیر میکنم. بدون هیچ نگرانی ای پیش تو، خودمم. چون اومدی تو زندگیم و شدی اون استثناء. شدی باعث اینکه فکر میکنم شاید فقط برای بقا به دنیا نیومدیم.
پس بمون. بمون تا بیشتر وقت بگذرونیم، بیشتر گنشین بازی کنیم، بیشتر مانهوا بخونیم، بیشتر تلفنی صحبت کنیم، بیشتر فیلم و سریال ببینیم، بیشتر با کارت های سایلس همدیگه رو سکته بدیم، بیشتر قسمت های سوژه ی گینتاما رو ریواچ کنیم، بیشتر آتیش تیک تاک رو بگا بدیم و دوباره از اول شروع کنیم، بیشتر سر چیزهای مسخره تو سر و کله ی هم بزنیم و از دل هم دربیاریم و بیشتر کنار هم زندگی کنیم.
واقعا میخوام که بیشتر برای هم زندگی کنیم.
دوستت دارم. تولدت مبارک کاوه ی من♥️

Happiness in intelligent people is the rarest thing I know.

She took my fingers to her mouth~
The kind of thing that makes you proud~~

I can be the cat, baby, you can be the mouse.
And we can laugh off things that we know nothing about.
We can go forever until you wanna sit it out.

لعنت بر تابستان.

It's all in my head, it's all in my mind.
I see the darkness where you see the light.
It's all in my head, who do I trust?