در کار تیاتر عروسکی | Puppet Realm

Description
◾️پایگاه مستقل تئاتر عروسکی دانشگاهی
◾️حاوی تحقیقات و مقالات اساتید، دانشجویان و فعالان تئاتر عروسکی
◾️تاسیس شده توسط دانشجویان ارشد تئاتر عروسکی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران
◾️تماس با ما:
@HeminOsmani
@MahdiYousefiMehr
Advertising
We recommend to visit

💯تبلیغات 👇🏻
https://t.me/tarefebankmusic

🎵پیج اینستاگرام 👇
https://www.instagram.com/bankemusic._

تیک تاک tiktok.com/@_musicir

یوتیوب
https://youtube.com/@Musicir_

ساندکلود
https://on.soundcloud.com/rdgTA

🎵آهنگ درخواستی
@TonoBankbot

فرشتــه‌ی موسیقی💙"
- موسیقی تَپیت و نت‌ها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .

#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
‌‌‌•• 🎧🖤📀🔐••

╰) ایران موزیک♪ (╯

"ما بهتریـن‌ها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"


تبلیغات و ثبت موزیک :
@IranMusicSP

3 weeks, 3 days ago

✳️ اِلِـمان‌های صوتی

◼️آلبوم "غمنومه فریدون" ساخته مشترک حسین علیزاده و پیمان قدیمی است که روایتی محاوره‎‌ای و موزون به شکل و سیاق قصه‌های کوچه از یک آبادی است. این اثر به نوعی بازگشت به ادبیات و موسیقی مغفول کوچه می‌باشد. اما شاید ویژگی این اثر برای کمک به آثار اجراییِ تیاترعروسکی؛ استفاده از اِلمان‌های صوتی، افکت‌ها و صداهایی است که برای درک بهتر جان‌افزایی تصویریِ کلام، فضا و اتمسفر اجرایی بکاررفته است. اِلمان‌هایی که تاثیرِ زیبایی‌شناختی‌شان در هر اثر عروسکی و اجرایی را نمی‌توان نادیده گرفت.

🌧غمنومه فریدون در سپاتیفای
فصل سوم: Cold Morning

🎠PuppetRealm

Spotify

Cold Morning

Hossein Alizadeh, Peyman Ghadimi · Song · 2017

***✳️*** **اِلِـمان‌های صوتی**
1 month ago

✳️متفکران نشانه‌شناسی

قسمت اول و دوم |معرفی| فردینان سوسور

این متفکران تاکید دارند که زندگیِ اجتماعیِ روزانه ما در ارتباط میان نشانه‌هاست که شکل می‌گیردو معنا پیدا می‌کند. از این رو همه ما درطول روز با نشانه‌ها در ارتباطیم و آنها را بکار ‌می‌گیریم، اما اغلب از آنها آگاهی نداریم.

برگرفته از رادیو شمسه

◾️قسمت اول متفکران نشانه‌شناسی . معرفی در سپاتیفای

◾️قسمت دوم متفکران نشانه‌شناسی. فردینان سوسور در سپاتیفای

🎠@PuppetRealm

1 month ago

ادامه :
فراموشم نکن(FORGET ME NOT )

◾️حال که جهان چنین ناپایدار است، این خاطرات و روابط ما هستند که بیشترین اهمیت را برایمان دارند. اجراهای ژنتی بیشتر، به‌خاطر نوآوری دیداری‌شان شناخته شده‌اند، اما تاکید بر روابط انسانی‌، این اجراها را از یک نمایش ساده، دور می‌کند.
شاید روایتی از اجرا را برایتان باز‌گفته‌باشم. اما ساختار "فراموشم نکن" کاملا سیال است. و تلاش برای یافتن معنایی از آن بیهوده است. ما در مکانی هستیم که به دنیایی از ارتباطات آشنا اما در فضایی رویایی و تخیلی پرت‌ِمان می‌کند. جایی که رویدادهای غیرمعمول به شکلی معمول ظاهر می‌شوند.
افراد به شکلی غیرمعمول ظاهر، و ناپدید می‌شوند. آنچه تصور می‌کنید عروسک است، شاید فردی واقعی باشد. میمونی کوچک از بدن فرد دیگری بیرون آورده می‌شود. هر چیزی در ابهام قرار دارد، درست به مانند جهانِ کودکی: دنیایی که درآن همه‌چیز تازگی دارد.(دنیایی که در آن تصوراتِ از پیش‌ساخته‌ای ازآنچه وجود دارد، موجود نیست).
ماکت‌هایی هم‌اندازه‌ی انسان در طول اجرا دیده‌می‌شوند، به مانند همزادهایی که هر فرد آن‌را باخود همراه دارد. صحنه با این بدن‌ها شلوغ می‌شود. تاثیر جالبی است. جان‌بخشی که این عروسک‌های هم‌اندازه‌ی انسان به آن دست می‌یابند، ظرافت خاصی ندارد-گاهی آنها را می‌کِشَند و گاهی پرت‌شان می‌کنند- اما زمانی نیز می‌رسد که تشخیص فردِ ‌واقعی از عروسک، سخت می‌شود.

🌧ویدیو(کلیپ) اجرای فراموشم نکن:
Forget Me Not

🌧سایت کمپانی Philippe Genty :
COMPAGNIE PHILIPPE GENTY

🌧آرشیو کامل بولتن‌های فستیوال جهانی مایم لندن(فرمت PDF):
Mime London/ Archive

🔅ممنون از استاد شیوا مسعودی برای معرفی.

🎠@PuppetRealm

YouTube

Ne M'oublie pas (Forget Me Not) - Cie Philippe Genty (vidéo officielle) @ MCNN (2012)

Une création franco-norvégienne de Philippe Genty et Mary Underwood en partenariat avec l'école de théâtre gestuel de Verdal en Norvège. Une vidéo de Laetitia Lambert. Plus d'infos sur www.mcnn.fr/creation-production/

1 month ago
***✳️*****فیلیپه ژنتی(Philippe Genty)** **و

✳️فیلیپه ژنتی(Philippe Genty) **و
مری آندِروود(Mary Underwood)

فراموشم نکن(FORGET ME NOT )**

◼️روایتِ نایجل لاک ( Nigel Luck )از اجرای فراموشم نکن ، اثری از کمپانیِ PHILIPPE GENTY ، در فستیوال جهانی مایم لندن 2014

❗️احتمال سپویل شدن
در منظره‌ای خشن، یخی و آبی‌رنگ، میمونی با لباسِ شبی به‌رنگ بنفش درحال آواز خواندن است. در دوردست، اشباحی کوچک، از مردمی که سورتمه‌ای را روی برف حمل می‌کنند، می‌بینیم. این افراد، گروه تدفینی، که در حال جمع‌آوری اجساد مدفون شده در برف هستند. در بین اجساد، دو جسد از درازکشیدن و جمع‌شدن امتناع می‌کنند. در پایان، آن‌دو از سورتمه به بیرون می‌پرند، تا بتوانند باهم قدم بزنند.

◾️"فراموشم نکن" بیشتر به اجرایی شخصی از فیلیپه ژنتی و مری آندِر وود (پارتنر و طراح رقص ژنتی ) می‌ماند که به ماهیتِ حافظه و روابط‌ش می‌پردازد. در اجرا، به شکلی که از نامش پیداست، افرادی را می‌بینیم که برای پیداکردن یکدیگر و محافطت از چیزهایی که دایما در حال تغیرند، تلاش می‌کنند.

ادامه دارد..

ادامه: فراموشم نکن(FORGET ME NOT )

🎠@PuppetRealm

1 month ago

✳️سیمین قدیری| Simin Qadiri

◼️درسال 1350 بخش تازه‌ای به نام "مرکز تهیه‌ی نوار و صفحه برای کودکان و نوجوانان" در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تشکیل می‌شود که مدیریت آن را احمدرضا احمدی بعهده دارد. با ابتکار احمدرضا احمدی در این بخش مجموعه‌ای غنی از صدای شاعران معاصر، قصه کودکان، زندگی و آثار موسیقیدانان دنیا و آوازهای فولکلور ایران تهیه و تولید شد. در این پروژه غنی، شهرت سیمین قدیری بیشتر به خاطر اجرای ترانه‌های کودکانه با صدا و لحن خاص خودش است.

سیمین قدیری . سیاه

🌧ویدیویی از سیمین قدیری:

Simin Qadiri. یک‌گل ده‌گل

🌧آلبوم "آواز فصل‌ها و رنگ‌ها" با اشعاری از : احمدرضا احمدی|ژیلا مساعد|فرهاد شیبانی|محمود کیانوش| در سال 1355 تولید شده؛ (صوتی):

سیمین قدیری: آواز فصل‌ها و رنگ‌ها(کانون پرورش فکری)

🎠@PuppetRealm

YouTube

Zemestan

Provided to YouTube by The Orchard Enterprises Zemestan · Fariborz Lachini · Simin Ghadiri Avaze Faslha va Rangha ℗ 1976 Lachini Media Released on: 1976-01-01 Music Publisher: Lachini Media Auto-generated by YouTube.

1 month ago

✳️بخشِ ششم-پایانی- ترجمه‌ی مقاله‌ی:

"عروسک و تیاتر دیداری"
The Puppet and Visual Theater

هیمن عثمانی

◼️سکوی(podium) قرار‌گرفته روی صحنه، مفهومی ساختارشکن(deconstruction) از فضای صحنه‌ای است که درونِ فضایی دیگر قرار دارد، به تعبیری؛ صحنه در صحنه. مفهومی تیاتریکال، در گستره‌ی ساختارِ نمایش، ایده‌ای از یک نمایش، درونِ نمایشی دیگر. استفاده‌ی آگاهانه از این مِدیومِ نمادین، محدودیت‌های صحنه‌ی درونی(سکو) را محدودیت‌های نمایش در نظر می‌گیرد. هر رویدادی خارج از سکو، در حقیقت بیرون از صحنه‌ی نمایش اتفاق افتاده، اما توسط مخاطب نیز دیده می‌شود. این دو فضای مجزا- درونی و بیرونی- هرکدام قوانین مختص به خود را دارند. مفهومِ زمان نیز در آنها متفاوت است. زمان، تابعی از فضای قطعه قطعه شده و پراکنده است، زیرا ابعادی تصویری دارد. روشن است که درکِ زمان، وابسته به فضا و ماده است. زمان، برای رویت‌شدن نیاز به واسطی به نام ماده دارد. خیال، فضا و زمان مجموعه‌ای درهم‌تنیده در جهان اسطوره‌ای هستند، به‌مانندِ افسانه‌ها، در ادبیات کودکان: قهرمانان سی‌وپنجم می(Thirty-Fifth May) و سواریِ کنراد به دریاهای جنوب (Conrad’s Ride to the South Seas) با بازکردنِ درِ کمد لباس، سفری به دریاهای جنوب را آغاز می‌کنند. در آلیس در سرزمینِ عجایب، آلیس در راهِ رسیدن به سرزمینِ خیال، به درونِ چاهی عمیق، سقوط می‌کند. داستانِ بی‌پایان(The Neverending Story)، سفری است به زمان- مکانی دیگر، به‌واسطه‌ی یک کتاب.

امروزه، زبان‌های آرتیستیکِ تیاتر عروسکی و تیاتر دیداری، به شکلی متداول باهم در ارتباطند. با رهاشدن عروسک از بندِ سنت، هر مِدیوم‌ی از این رهایی سود بُرد؛ جان‌افزاییِ عروسک‌ها با موتورِ الکتریکی: ادوارد کاینولز( Edward Kienholz) و ژان تانگولی(Jean Tinguely)، اعضایی از بدن‌، ساخته و متحرک‌شده توسط کامپیوتر: ستلارک(Stelarc)، عروسک‌‌ مجسمه‌هایی که در فضاهای مختلف، چیده می‌شوند: جاناتان بوروفسکی(Jonathan Borofsky) و جان فابر(Jan Faber)، مجسمه‌‌سازیِ بدن: ربکا هورن(Rebecca Horn) و نام‌جون‌پایک(Nam June Paik)، مدیا: تونی اورسلر(Tony Oursler). گستردگیِ قلمرو تیاتر عروسکی و حضور چشمگیر‌اش در همه‌ی عرصه‌های هنری را نمی‌توان توضیح داد، جز با جان‌بخشی و به‌روزکردنِ تصویر متحرکِ انسانی‌اش. جفری دیچ(Jeffrey Deitch)، مدیر نمایشگاه بین‌المللی پساانسان(Post Human)،1992، در مقدمه‌ی کاتالوگ نمایشگاه می‌نویسد:
"شاید برای مردم، هیچ‌چیز به‌اندازه‌ی آدم‌های دیگر جذاب نباشد و شاید بتوان گفت که هر نسل، هنر فیگوراتیو خاص خودرا خلق کرده. بااین‌حال، همه‌ی هنرمندانی که در این نمایشگاه حضور دارند، صرفا دست به تولید هنر فیگوراتیو خاص خود نزده‌اند، بلکه آنها دوباره آن را خلق کرده‌اند. درکِ جدید آنها از فیگور، انعکاسی از مفهوم خود(self) است، که در کل جامعه در حالِ گسترش است. پیشرفت‌های بیوتکنولوژی، دانش کامپیوتر و تغییرات متاثر از رفتارهای اجتماعی، مرز بین انسان قدیم و پساانسان را به چالش می‌کشد."
در سال 2004 پرفورمنسِ مرد خندان(The Laughing Man) را خلق کردم. کلاهی شبیه به کلاه دلقک‌های قرون وسطی برسر داشتم، که یک طرف آن آبی و طرف دیگر آن قرمز بود. برای تاکید بیشتر بروی خنده‌هایم؛ چین‌وچروک‌های صورتم را با گریم و دهانم را به کمکِ ابزار دندانپزشکی، به شکل باز و ثابت نگه‌داشتم. درطولِ اجرا؛ سه‌ساعت، کل بدنم را در هیاهویی از خنده‌های شدید حرکت می‌دادم. این درحالی بود که در واقع من نمی‌خندیدم، بلکه این صدای ضبط شده‌ی خنده‌های من بود که پخش می‌شد. بدین‌شکل، حرکاتِ بدنم را از حسِ درونیم جدا کرده‌بودم. به‌علاوه آن، با کم و زیاد کردنِ تعمدیِ صدای ضبط‌شده، سعی در وارونگیِ جایگاه انسان و عروسک داشتم، من تجسم ماسکی خندان-خنده‌ی بی‌صدا- شده بودم. برخلافِ آنچه در رویکرد سنتی، ما عروسک را به شکلِ یک انسان طراحی می‌کنیم، در اینجا ، من، به‌شکل انسانی ظاهر می‌شوم که شبیه به عروسک است.

پایان.
بخش اول ترجمه

🌧 خداحافظ ام.اورول؛ ویدیو آرتی از رقص مرس کانینگهام اثرِ:
نام‌جون‌پایک/Nam June Paik

https://www.youtube.com/watch?v=_Y5lt9c2ErQ


🌧سایت:
https://www.paikstudios.com/


🎠@PuppetRealm

Telegram

در کار تیاتر عروسکی | Puppet Realm

***✳️***بخش اول ترجمه‌ی مقاله‌ی "عروسک و تیاتر دیداری" The Puppet and Visual Theater هیمن.عثمانی ***◾️***تیاتر دیداری فرمِ هنریِ میان‌رشته‌ای است که در نقطه اتصال بین اجرا و هنرهای تجسمی قرار دارد. نقشِ عروسکها|ماسکها|اشیا،…

1 month, 1 week ago

🌦خارجــ از درســ:

◼️PJ Harvey: Tiny Desk Concert:

https://www.youtube.com/watch?v=pSUgrhmtXIw

◾️زمان MIN 17

🎠@PuppetRealm

YouTube

PJ Harvey: Tiny Desk Concert

Ann Powers | November 17, 2023 Polly Harvey has inhabited many characters throughout her 30-year career and always dressed the part: catsuit-rocking glam queen, high-collared Victorian wraith, mini-skirted libertine, feather-adorned warrior. Bringing the…

1 month, 1 week ago

*✳️پاتریشیا اُدونووان/Patricia O’Donovan
◼️تیاتر آبجکت. با اقتباسی از دیدگاه‌های ژاک دریدا(Jacques Derrida)* در مورد عشق و هستی:

https://www.youtube.com/watch?v=TPA3jO4J1sc

❗️ دلیل استفاده از لینک ویدیو، به‌جای دانلود مستقیم:
1️⃣ امکانِ استفاده از زیرنویس در یوتیوب.
2️⃣امکان انتخاب کیفیت ویدیو در یوتیوب.

🎠@PuppetRealm

YouTube

Patricia O'Donovan-Object Theater inspired on Derrida's views On Love and Being.

I created this piece during anObject Theater workshop given by belgian artist Agnes Limbos in 2009 in Jerusalem, who chose the subject of love. I suggest you look at the video 'Derrida on Love and Being': http://www.youtube.com/watch?v=dj1BuNmhjAY which…

1 month, 1 week ago

✳️بخشِ پنجم از ترجمه‌ی مقاله‌ی:

"عروسک و تیاتر دیداری"
The Puppet and Visual Theater

هیمن عثمانی

◼️ دستکاریِ(manipulation) فضا، نامحدود است و از سبک و ابزارهای تکنولوژیکی که هر گروه تیاتری از آن استفاده می‌کند(زبانِ تیاتر)، خلق می‌شود. در فیلمِ عصرِ جدید، این ماشین است که حرکاتِ چارلی چاپلین را شکل می‌دهد. حرکاتِ پیتر زیگوِلد(Peter Zegveld) بازیگرِ هلندی، نیز برفضا همان تاثیر را دارند. قاب‌های نقاشیِ روی دیوار تابعی از حرکتِ بدنِ اجراگر است، حتی انعکاسِ منظره‌ای که از پنجر‌ه‌ی پشتِ صحنه دیده‌می‌شود نیز ، متاثر از اَکتِ اوست. رابطه‌های درونی و بیرونی، متریال‌های نمایشی مناسبی همچون عروسک، برای هنرمند بلژیکی، پات وان هملریک (Pat Van Hemelrijck)است. هملریک برای جدیدترین اثرش، رامونا Ramona (1996)، از چند هنرمند می‌خواهد که هرکدام جعبه‌ای با محتوایی نامشخص برایش طراحی کنند. در حین اجرا، او جعبه‌ها را یکی یکی باز و بسته می‌کند. اجراگری که روابطش با اشیا درونِ جعبه‌ها را در همان لحظه می‌سازد. ارتباطِ رواییی بین اشیا وجود ندارد، اما فرآیندی است مبتنی بر آزمون و خطا، با این آگاهی که توسط خالق- بازیدهنده‌ای دستکاری شده. در قسمتی از رامونا، هلمریک در حال فیلمبرداری از خودش در درونِ جعبه‌ای بزرگ و روی صحنه دیده می‌شود. مخاطب نیز به طور همزمان تصویر را بروی مانیتور می‌بیند. این رویت و نهان شدن، و تاثیری که بروی ابعاد کوچک و بزرگ می‌گذارد، موجب دگرگونی در درکِ اندازه‌ی واقعی اشیا می‌شود. فیلم، حسی از کلاوستروفوبیا(فوبیای مکانهای بسته) را در مخاطب ایجاد می‌کند، حسی که باوجود مشاهده‌ی عینی ابعاد واقعی روی صحنه توسط تماشاگر، موجب تحریف در درک آن می‌شود. این کشمکشِ بین واقعیت، صحنه و مدیا دنیای شگفت‌انگیزی از عناصر بیانی جدید را در فرم استفاده از فضا، خلق می‌کند.
تیاتر سیرکل(Sirkel) هلند، پرفورمنسی را ارایه می‌دهد که در آن، کنش، براساس روابط بین مکعب‎‌های روی صحنه تعریف می‌شود. صحنه خود نیز به شکل مکعبی بزرگ‌ که اجراگران و مکعب‌های کوچکتر در آن قراردارند، ساخته شده‌است. هر مکعب رنگ، ریتم و شخصیت خاص خود را دارد... بدین‌شکل، هرچیزی روی صحنه- متریال‌های خام و طراحی‌شده، اشیاء باعنوان و بدونِ عنوان و حتی فضای دستکاری و انیمیت شده- تعریف عروسک به خود می‌گیرد.
نمونه‌ی دیگری از جان‌افزایی فضا را در آثار کمپانیِ سیلیس(Cealis) فرانسه میتوان مشاهده کرد. دو عضو این گروه با تلفیق تکنیک‌های معماری، طراحی صنعتی و تیاتر عروسکی، به معنای واقعی کلمه، فضا را دستکاری می‌کنند. آنها با بستن خود به کف صحنه، چارچوبِ در و صندلی ، کل فضای صحنه را با کنش خود، به حرکت درمی‌آورند.
برخلاف این رویکرد استفاده از فضا، در سال‌های اخیر شاهد ظهور نوعی گرایش متضاد بوده‌ایم. شکل‌گیری اتحادیه اروپا، ایده‌ دهکده‌ جهانی، از همه مهمتر قابل دردسترس بودن مارکت‌ها- در نتیجه افزایش تعداد فستیوال‌های عروسکی- نیاز به تسریع در جابجایی و کوچک شدن ابعاد را گسترش داده است. تولیدات اجراییِ متاثر از تاثیرات فوق، به اجراها و صحنه‌های مینیاتوری و خاص- که گاه تنها با یک سکو(podium) و پارچه‌ای سیاه روی آن و گاه همچون میزِ اُتوهای تاشو- تقلیل یافته‌اند. استفاده فیزیکی و تصویری از چنین صحنه‌هایی، به شکلی آگاهانه، فضای اطراف آن و هرگونه بیانِ تصویری را نادیده می‌گیرد. اجرا در خلاء رخ می‌دهد. حتی خود این صحنه‌های مینیاتوری را می‌توان به گونه‌ای در اجرا حرکت‌داد که در به‌هم‌پیوستگی با دیگر عناصر بیانی اجرا قرارگیرند. در اجرای عروسکی "لمسِ نور"(Touch of Light) اثر پاتریشیا اُدونووان(Patricia O’Donovan) در سال1994، صحنه تصویری از جعبه‌ای شنی است. اجرا، روایتی از زندگیِ لویس بریل( Louis Braill)، خالق خط بریل که نابینایان برای خواندن و نوشتن از آن استفاده می‌کنند، است. دوران کودکیِ بریل، که اولین برخوردهای او با نابینا شدن است، اهمیت ویژه‌ای در اجرا دارد. در این اجرا، ماهیت شن در قابل لمس بودن آن است. شن، با هر لمسی تغییر شکل و معنا می‌دهد: گاهی کوه و گاهی باران. پاتریشیا که با دستانش شن‌ها را صاف و ردها را پاک می‌کند، تداعی‌گر لحظه پایین آوردن پرده تیاتر است. به‌عبارتی؛ گذر زمان.

ادامه دارد..
بخش اول ترجمه

🌧لینکِ اجراهای پیتر زیگولد:
https://peterzegveld.nl/video/

🎠@PuppetRealm

Telegram

در کار تیاتر عروسکی | Puppet Realm

***✳️***بخش اول ترجمه‌ی مقاله‌ی "عروسک و تیاتر دیداری" The Puppet and Visual Theater هیمن.عثمانی ***◾️***تیاتر دیداری فرمِ هنریِ میان‌رشته‌ای است که در نقطه اتصال بین اجرا و هنرهای تجسمی قرار دارد. نقشِ عروسکها|ماسکها|اشیا،…

1 month, 2 weeks ago

✳️تفکر انتقادی چیست؟

◼️تفکر انتقادی نیازمند رویکرد و بینشی متفاوت از «فهم عامه» است. مفهوم «تفاوت» در فلسفه می‌تواند در خدمت فهم این تفکر قرار گیرد. مواجهه متفاوت با آنچه طبیعی جلوه داده می‌شود نفس تفکر انتقادی است. این نوع تفکر در پی «آشنایی‌زدایی» از جهان طبیعی است. تفکر انتقادی نه در پی نقض سیستم، بلکه در پی شناسایی و بیرون کشیدن آنچه در سیستم بصورت «بالقوه» موجود است می‌باشد، تا از این طریق سوژه بتواند «استراتژی»های «بالقوه» موجود را برای محقق کردن «سوژه‌گی»اش بکار برد. در این برداشت ایجابی از تفکر انتقادی، انواع متفاوت شناخت مشروعیت پیدا می‌کنند. اما آنچه در ابتدا مهم می‌نماید مبنا قرار دادنِ اندیشه‌ایی بخردانه است، تا از این طریق امکان گفتگویِ حداقلی مهیا شود. حال در لحظه بعد می‌توان از دیگر انواع شناخت برای به منصه ظهور رساندن امکانات «بالقوه» متن، گفتمان و... بهره برد. برای مجهز شدن به ابزار انتقادی، متفکر باید همزمان در آشوب درونی و نظم بیرونی زندگی کند. آشوب درونی در پی «آشنایی‌زدایی» از جهان طبیعی است و نظم بیرونی امکان گفتگوی بخردانه را فراهم می‌کند. نکته مهم اینجاست این دو یکدیگر را نقض نمی‌کنند، اما بر هم نیز منطبق نمی‌شوند؛ اینها صرفاً دو نقطه متضاد هستند و نه دو نقطه متناقض. بنابراین تفکر انتقادی حاصل‌جمع تضادهاست و نه تناقاضات.

تفکر انتقادی در قالب هیچ سیستم جامعی نمی‌گنجد. به همین دلیل است که این نوع تفکر در هر لحظه و هر مکان از این پتانیسل برخوردار می‌شود تا در برخورد با هر پدیده‌ایی بصورت ایجابی امکانات «بالقوه» آنرا به منصه ظهور برساند. برای رسیدن به این مهم باید از امکان «سنجش» به جای «نقد» یاد کرد تا این رویکرد بدرستی فهم شود ـ همانگونه که ادیب السلطان کتاب کانت را به «سنجش خرد ناب» ترجمه کرده است و نه نقد خرد ناب. متفکر انتقادی با «سنجش» عناصرِ «متفاوت» و بعضاً متضاد پدیده در رابطه با خود و همچنین در رابطه با دیگر پدیده‌ها، به ظهور آنچه در پدیده «بالقوه» است یاری می‌رساند. در این نوع مواجهه هدف دیگر مهم نیست، بلکه شیوه رسیدن به هدف از اهمیت برخوردار می‌شود. تفکر انتقادی این ظرفیت را دارد که گفتگوی «نا‌به‌هنگام» را محقق کند. در مقابل، تفکر جزمی به این منتج می‌شود که برای نمونه آنچه در سیستم طبیعی جلوه داده شده و همچنین به مرور از کارکرد برخوردار گشته است اجتناب‌ناپذیر قلمداد شود؛ در نتیجه، نظام طبقاتی فرادست – فرودست مستحکم‌تر از قبل به استثمار فرودست می‌پردازد. بنابراین متفکر انتقادی برای متحقق کردن «سوژه‌گی» از متن عبور کرده به حاشیه می‌پردازد تا از این طریق جایگاه‌های طبیعی بازنمایی شده را به زیر سئوال برده و مساله‌دار(problematic) کند.

متفکر انتقادی در حالی که به عصر خود تعلق دارد از آن «عبور» می‌کند. به زعم آگامبن متفکر انتقادی انسانی معاصر است. «معاصر کسی است که نگاهش را به زمان خود می‌دوزد، اما نه برای مشاهده روشنایی‌ها، بلکه برای درک تمامی تاری ها و تیرگی‌های آن»(آگامبن، 1389: 12). او در ادامه می‌گوید: «معاصر بودن نه فقط یعنی توانایی دوختن نگاه به تاری و تیرگی دوران، بلکه به معنای مشاهده نوری در بطن این تاری‌ها و تیرگی‌ها نیز است... معاصر بودن یعنی وقت‌شناس قراری بودن که لاجرم از دست می‌رود»(آگامبن: 18).

اندیشه انتقادی، اندیشه‌ایی «مساله‌دار»(problematic)است. متفکر انتقادی به پدیدۀ مورد بررسی‌اش در قالب یک مساله می‌نگرد. او باید از آنارشی درونی برخوردار باشد تا بتواند پدیده را «مساله‌دار» بررسی کند. همانگونه که بیان شد متفکر انتقادی نیازمند بینشی است که بتواند به تضادِ نظم در عین بی‌نظمی، همزمانی در عین ناهمزمانی، و ثبات در عین بی‌ثباتی بپردازد. برای نمونه، فیلم جدایی نادر از سیمین به تضادِ یاد شده می‌پردازد و کارگردان سعی می‌کند تا همچون متفکری انتقادی تضادِ ثبات در عین بی‌ثباتی در زندگی را به تصویر کشد. هر چند در این فیلم «امر تروماتیک» به کل وضعیت تعمیم داده می‌شود، اما کارگردان سعی می‌کند تا فارغ از هدف و نتیجه، به شیوه و راهِ رسیدن به هدف که خود حاصل‌جمع تضادهای بسیاری ـ و نه تناقاضات ـ در زندگی است بپردازد. بنابراین متفکر انتقادی باید «تاملات نابه‌هنگام» داشته باشد تا به آنچه نفس تفکر انتقادیست برسد. آنچه مهم است نه تفسیر جهان بلکه کنش در جهان است(کنش هنری، علمی، فلسفی و ...). به عنوان نمونه، «برای دولوز، فلسفه چالش مستمری برای متفاوت اندیشدن از طریق خلق مساله‌هاست»(کولبروک، 1387: 24). حال شاید باید نتیجه گرفت که اندیشه انتقادی این توانایی را دارد که به شکلی ایجابی با مبنا قرار دادن تفکر بخردانه، که جامعه ما به شدت بدان نیازمند است، برای برقراری امکان گفتگو و در لحظۀ بعد با «عبور» از آن، امکانات «بالقوه» پدیده را به منصه ظهور برساند.

منبع:
درسگفتارهای جامعه‌شناسی

🎠@PuppetRealm

Telegram

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

***☄***تفکر انتقادی چیست؟ تفکر انتقادی نیازمند رویکرد و بینشی متفاوت از «فهم عامه» است. مفهوم «تفاوت» در فلسفه می‌تواند در خدمت فهم این تفکر قرار گیرد. مواجهه متفاوت با آنچه طبیعی جلوه داده می‌شود نفس تفکر انتقادی است. این نوع تفکر در پی «آشنایی‌زدایی» از جهان…

We recommend to visit

💯تبلیغات 👇🏻
https://t.me/tarefebankmusic

🎵پیج اینستاگرام 👇
https://www.instagram.com/bankemusic._

تیک تاک tiktok.com/@_musicir

یوتیوب
https://youtube.com/@Musicir_

ساندکلود
https://on.soundcloud.com/rdgTA

🎵آهنگ درخواستی
@TonoBankbot

فرشتــه‌ی موسیقی💙"
- موسیقی تَپیت و نت‌ها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .

#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
‌‌‌•• 🎧🖤📀🔐••

╰) ایران موزیک♪ (╯

"ما بهتریـن‌ها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"


تبلیغات و ثبت موزیک :
@IranMusicSP