????????????
https://t.me/+_iEEh6LNQ3s5ZWQ0
https://t.me/+_iEEh6LNQ3s5ZWQ0
https://t.me/+_iEEh6LNQ3s5ZWQ0
?????????????
❴꯭❤️꯭꯭❵꯭꯭??꯭?꯭?꯭?꯭?꯭❬꯭?꯭꯭❭?꯭?꯭?꯭?꯭?꯭?❴꯭❤️꯭꯭❵
♥Sίz Eηg Zo'r Kαηαldαsίz?
?Maktab Vίdeolαr
?Maktab Musίqαlαr
?Maktab Stαtuslαr
? ??????????..❤️????????? 20K❤️
Ega: @ALL_Fotih
Reklama : @Reklamasim
دو هفتهی دیگه امتحانم رو بدم
خودم رو با نوشتن خفه میکنم
سلام! این پیام رو فوروارد کنید، تا براساس وایبی که از شما یا دیلیتون میگیرم ، یک کتاب از کتاب هایی که خوندم و همچنین یه جمله کوچیک بهتون بدم. ꣑୧
- تعداد محدوده، بنابراین صرفا تا زمان خط خوردن، فور بزنید. ممنونم که درک میکنید.
اگر دیلیتون هم پرایوته، اسمتون یا لینک رو توی ناشناس که توی بیو چنله بفرستین. منتظرتونیم!
And what the hell were we?
Tell me we weren't just friends This doesn't make much sense, no
But I'm not hurt, I'm tense
'Cause I'll be fine without you babe
-🤍
درواقع من در پیلهای از احساسات متناقض و عجیب پیچیده شده بودم؛ که نمیدانستم کدام واقعی و کدام زاییدهی ذهن پرجنب و جوشم است. گاه میتوانستم صدای کر کنندهی تپش قلبم را بشنوم و گاهی سکوتش همانند مردگان بود. وجودم لبریز از احساسات جدیدی بود که یادآور گذشته بودند و مغزم هشدار میداد؛ که توانایی گذشتن از تمام اینها را چندی پیش از دست دادهام. هرچه تلاش میکردم تا شاید راهی برای رهایی از پیلهی خودساختهام پیدا کنم؛ خاطرات همانند چسبی محکم به دورم میپیچیدند و طناب دارشان را به دور بالهای نو شکفتهام محکمتر میکردند، تا پیش از پرواز به استقبال سقوط بروم.
و چه حسی بهتر از این که به دست خودت بال پرواز رویاهایت را ببری، نه با تارهای بافته شده از خودخواهی انسانها.
-?
These wounds won't seem to heal, this pain is just too real
There's just too much that time cannot erase
شبی از شبهای زمستان بود که زیر گوشهایم نجوا کردند، عاشق نشو!
در این روزهای عجیب زندگیت، اگر عاشق شوی نابود خواهی شد؛ نه تنها تمام خودت، بلکه آن آیندهی خوبی هم که در انتهای این مسیر، منتظر رسیدنت ایستاده.
اما من عاشق نبودم، نمیخواستم که عاشق باشم.
دوستش داشتم؛ مثل رقص ابرهای گرفته و بارانی روی مرمر تن ماه، بدون هیچ لمس نزدیکی.
مثل مسافر خستهای که از دور مقصدش را میدید اما پایی برای رسیدن نداشت.
شبیه به تلالوی درخشان مهتاب روی موجهای آرام دریا، به ظاهر در یک آغوش اما با مایلها فاصله.
من عاشق نبودم؛ اما در گوشهای از قلبم میدانستم، که هرگز توان فراموشی رنگ نگاهش را نخواهم داشت.
هیچوقت اجازهی شناختن روح ممنوعهاش را پیدا نکردم. هرگز نفهمیدم که هیولای خفتهی وجودش، چقدر میتواند خطرناک باشد.
من تنها با لمسهای نوازشگرش آشنا بودم.
سیاهی درونش چه اهمیتی داشت وقتی هرشب با زمزمههای آرامشبخش، چشمهایم را خواب و وجودم را از کابوسها پاک میکرد؟!
تاریکیهای قلب او برای من مظهر روشنایی، زندانش مثل خانهای امن، دیوش همان دلبر و نقاب چهرهاش خود راستی بود.
او منی بود که هرگز دستانم به دستانش گره نخورد. منی که در میانهی مسیر، آخرین بوسه را بر لبهایم نشاند و همانند توهمی شیرین، در هالهای از مه گم شد.
هرگز پیدایش نشد؛ اما همیشه در دل ماند.
-?
????????????
https://t.me/+_iEEh6LNQ3s5ZWQ0
https://t.me/+_iEEh6LNQ3s5ZWQ0
https://t.me/+_iEEh6LNQ3s5ZWQ0
?????????????
❴꯭❤️꯭꯭❵꯭꯭??꯭?꯭?꯭?꯭?꯭❬꯭?꯭꯭❭?꯭?꯭?꯭?꯭?꯭?❴꯭❤️꯭꯭❵
♥Sίz Eηg Zo'r Kαηαldαsίz?
?Maktab Vίdeolαr
?Maktab Musίqαlαr
?Maktab Stαtuslαr
? ??????????..❤️????????? 20K❤️
Ega: @ALL_Fotih
Reklama : @Reklamasim