the end of 20 twenty-three has finally come. what a strange n beautiful year , make sure you look after yourself in the next year عزيزدلم

لطفني به چهره ي مينهوي قلبم بيشتر از هر چيزي دقت كنيد ♡

هپي نيو ير مينچان نيشن هم به همراه اي ‌پي ٣٨١ ويكلي آيدل كه ام‌سي از چان خواسته بود با چشمهاي بسته بيبي مينهو و سونگميني رو تشخيص بده. وقتي نوبت مينهويا شد، پسرك بلوند كلني اطراف سينه‌ي مينهو رو لمس مي كرد كه ام‌سي مدام مي گفت “ هي دارم بهت هشدار ميدم. نه، اينجوري نه “ در نهايت هم بنگچان شي عزيزدل اشتباه تشخيص داد و به جاي مينهو، اسم هيونجين رو گفت* اشك *

⠀ ･ ｡ﾟ☆: .☽ . :☆ﾟ.

پارك ايكس استري كيدز ✧･ﾟ:* مينهوي ما، حقيقتاً مينهو كوتاه ترين دوره ي كارآموزي رو بين ماها داره. شايد كوتاه ترين دوره ي تريني بودن رو داشته باشه، ولي مهارتهاي دنسش يا حتي دانش و تجربه ‌اي كه داره، همه ي اينا رو نسبت به دنس مينهو احساس كردم. من با فكر اينكه اون براي تيم ما گزينه خوبيه اگه بتونه مسئوليت دنس ليدر بودن رو قبول كنه و موضوعات مربوط بهش رو حتي كنترل كنه، انتخاب كردم و خواستم با مينهو ادامه بديم.

the countdown has begun , so merry christmas to the folks who are always on santas ( پيرمردِ شِمَك گُنده ) “ nice “ list. y’all, i love you n proud of you ?

قبلاً به اين موضوع كه هم صحبتي خوبي براي همديگه هستن ، اشاره كردن ♡ ♡

مينهو : وقتي كارآموز بوديم ، هميشه با چاني هيونگ هم اتاقي مي شدم. من همه اش توي خونه ات مي خوابيدم، نه منظورم توي اتاقت بود ( به جاي اتاق اول گفت خونه ات ).
چان : دكور اتاق ما جوري بود كه يك كوچولو دور بوديم و با اين حال در مورد خيلي چيز ها صحبت مي كرديم. وقتي توي اتاق باهمديگه بوديم ، به طور ناخودآگاه باهمديگه صحبت مي‌كرديم. بعد اينكه حرفامون تموم مي شد، اينجوري بوديم كه ديگه كلاً چيزي براي گفتن نداشتيم و خوابمون مي برد.
مينهو : حتي يادمه وقتي بيدار مي شديم، مي گفتيم “ اوهههه نههه، اصلاً ساعت چنده ؟ “