مدایح ومراثی اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السّلام

Description
زمشرق تابه مغرب گرامام است /امیرالمؤمنین حیدر تمام است

کانالی کوچک درمناقب اهل بیت علیهم السّلام
Advertising
We recommend to visit

Contact Us: @HVBook

Last updated 1 month, 2 weeks ago

?? ? ??

WE LOVE HELICOPTERS!!!

Last updated 7 months, 3 weeks ago

Last updated 3 months ago

2 months, 1 week ago
***🌾******🍃******🍃***[@madihehvamarsiah](https://t.me/madihehvamarsiah)

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah

2 months, 1 week ago
کلام مبارک أمیرالمؤمنین علیّ { علیه …

کلام مبارک أمیرالمؤمنین علیّ { علیه السّلام}

ما عَبَدتُكَ خَوفًا مِن نارِكَ وَ لاطَمَعًا في جَنَّتِكَ ، ولكِن وَجَدتُكَ أهلاً لِلعِبادَةِ فَعَبَدتُكَ.

«ترجمه»

خدايا تو را نه از هراس دوزخت، ونه به آز بهشتت پرستيدم وليكن تو را شايسته پرستش يافتم و پرستيدمت.

⚫️

«رباعی»

جمعی همه از برای دنیا باشند
قومی همه از برای عُقبیٰ باشند

دارند جماعتی از این هردو نصیب
بعضی دگر از هردو مبرّا باشند

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah

2 months, 2 weeks ago

«از ادلّه بر وجوب اتّباعِ مذهبِ امامیّه»

مِن الأدلّةِ الّتي أفادَها المحقِّقُ الطّوسي علیٰ وجوبِ إتّباعِ مذهبِ الإمامیّةِ أنَّهُ قالَ رسولُ اللهِ { صلّی اللهُ علیهِ وآلِهِ} : «سَتَفرُقُ أمَّتي علیٰ ثلثةٍ وسبعینَ فرقةً واحدةٌ منها ناجیةٌ و الباقي في النّارِ» و قد عَیَّنَ {صلّی اللهُ علیهِ وآلِهِ} النّاجیةَ والهالکَ في حدیثٍ آخرَ مُتَّفقٍ علیهِ صحیحٍ حیثُ قالَ {صلّی اللهُ علیهِ وآلِهِ} : مثلُ أهلِ بیتي کمثلِ سفینةِ نوحٍ مَنْ رَکبَها نَجا و مَنْ تَخَلَّف عنها هَلَکَ ، فظَهرَ أنَّ الفِرَقَ [الفرقةَ] النّاجیةَ هُمُ الإمامیّةُ لأنَّهم أخذُوا بمذهبِ أهلِ البیتِ.

«ترجمه»

از ادلّه ای که محقّق طوسی «رضوان الله علیه» بر وجوب پیروی کردنِ مذهبِ امامیّه اقامه کرده آن است که رسول خدا {صلّی اللهُ علیهِ وآلِهِ} فرمودند که : امّت من بر هفتاد و سه فرقه متفرّق می شود که یک فرقه از آنها نجات یافته و باقی در آتشند. و در حدیثی دیگر که حدیث صحیح بوده و همگی بر صحّت آن اتّفاق دارند رسولِ خدا {صلّی اللهُ علیهِ وآلِهِ} فرمودند که : مثلِ اهلِ بیت من مثلِ کشتی نوح است که هرکه درآن سوار شود نجات یافته و هرکه از آن جای بماند هلاک شود ، پس ظاهر می شود که فرقهٔ ناجیه، فرقهٔ امامیّه است زیرا که ایشان به مذهب اهل بیت{ علیهم السّلام} چنگ زده اند .

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah

5 months, 1 week ago

صَلّی اللهُ علیکَ یاأباعبدِ اللهِ الحسین {رُوحي لکَ الفِداء}

مثنوی میرزای وَقار درباب موضعِ دفن رأس الحسین {علیهِ السّلام}

مرحوم میرزا احمد وقار شیرازی پس از ذکر اقوال مختلف درباب موضع دفن سر مبارک چنین سروده است:

المثنوی لمؤلّفه

جان فدای آن سرِ دور ازبدن
که ازاو گویند گوناگون سخن

آن یکی گوید که آن فرخنده سر
خاک شد در مرقدِ پاک پدر

آن یکی گوید که چون شد برسِنان
گشت چون خورشید بر گردِ جهان

از پسِ چندین جفا وابتلا
با تنِ خود جفت شد در کربلا

مصریان گویند کان سر پیشِ ماست
وز شرافت مصرِ ما چون کربلاست

وآن یکی گوید که اندر خاتمه
شد دفین بر جنبِ قبرِ فاطمه

وآن دگر گوید پس از دیری به شام
گشت مدفون آن سرِ با احترام

اهلِ حقّ گویند شد بر آسمان
متّصل شد با تنِ خود بی گمان

می رود خون دم به دم از چشمِ من
با اعادی می فزاید خشمِ من

جامه چِبْوَد پوست بر تن می درم
غصّه چِبْوَد هر نفس خون می خورم

زخم برتن ، خاک برسر می کنم
هر زمانی ناله از سر می کنم

کآن که او سرکرده وسالار بود
سروران را حاکمِ مختار بود

سر جدا بنمود خصم از پیکرش
کس نداند تا چه آمد بر سرش

جسمِ پاکش را به خاک انداختند
پایمالِ سمّ اسبان ساختند

تا سه روز اورا مراقب کس نبود
زایرش جز جغد و جز کرکس نبود

بعد سه روز وسه شب آن جسم پاک
با دو صد تشویش شد پنهان به خاک

زان تنِ بی سر سخن کمتر کنم
گوش واده تا سخن از سر کنم

قصّهٔ سر لیک نبود سرسری
گر بگویم تو نیاری بشمری

گویم از سنگِ جفا آزردنش
یا که بر نوک سِنان ها کردنش

یا زخاکِ تیره کردن بسترش
یا نهادن بر سرِ خاکسترش

یا به دستِ قومِ دشمن ماندنش
یا به نوکِ نیزه قرآن خواندنش

یا معلّق کردن اورا از درخت
یا ازآن سنگش که زد آن شور بخت

یا زخون کردن خضابِ تازه اش
یا نهادن بر درِ دروازه اش

یا به بزمِ عیش ونوش آوردنش
وآن لب ودندان به چوب آزردنش

زاین همه بگذر که بس آزاده بود
از ازل این کار را آماده بود

زاین دلم سوزد کزآن سر در جهان
نی اثر مانده است باقی نی نشان

کس نداند جایگاهِ او کجاست
شد فلک در خاک، ماهِ او کجاست

آن تنی کو قبله گاهِ اولیاست
کس سرِ پاکش نمی داند کجاست

جان فدای آن سرِ والایِ او
که به ظاهر کس نداند جایِ او

لیک این در دیدهٔ اهلِ حِس است
جای او داند اگر در دِه کس است

آن تن وآن سر به نزدِ اهلِ سِرّ
نیست جز نزدِ ملیکِ مقتدِر¹

__
1_عشرهٔ کامله ، میرزا احمد وقار شیرازی ، نسخهٔ خطّی کتابخانهٔ ملک ، به شمارهٔ ۹۴۴،برگ‌۱۰۱و۱۰۲

???@madihehvamarsiah

5 months, 1 week ago

بیتی از مراثي سیّدبحرالعلوم «رحمة الله علیه»

واللّحظُ کالقلبِ عینٌ نحوَ نسوتِهِ
ترنُو و عینٌ لقومٍ لا تبارِحُهُ

«المعنیٰ»

چشمِ شریف آن سرور مثل دل مبارکش نیز دوقسمت شده بود، به گوشهٔ چشم نظری به جانب زنان دل سوختهٔ خود داشت ونظری دیگر به جانب دشمنان خود داشت که رو به او نموده بودند و ازاو دست بر نمی داشتند.

شنیدم که آن در وقتِ ذبح عظیم
زغیرت بُدَش چشمِ حق بین دونیم

یکی جانبِ خیمهٔ باشکوه
یکی سوی آمد شدِ آن گروه

مرا اعتقاد آنکه آن پاک خاک
همی بود چشمش به یزدانِ پاک

خدا را به خیمهٔ خود آورده بود
به دلهای پژمان نهان کرده بود

ازآن چشم هردم برآن سوی داشت
که منظورِ خود را درآن کوی داشت

بلی هرکه حق خواست بیند درست
شکسته دلان را همی رفت و جست

دگر آنکه بر ضربتِ اشقیا
به هر لحظه نیمی بدش چشم وا

اگر چه به صورت سِنان می رسید
ولیکن به معنیش جان می رسید

چو می گشت بازش تن از تیر باز
دری بودش ازدوست می گشت باز

چو گردد شکافی فزون درقفس
شود تازه مرغِ قفس را نفس

ای شیعه ؛ این حال چشم شریف آن مظلوم بود در وقت شهادت ، لیکن زبان مبارکش نیز گاهی می فرمود: یاقومِ إسقوني شربةً من الماء قبل طلوعِ روحي وکاهی با خداوند خود مناجات می نمود وعرض می کرد: الهی من به وعدهٔ خود وفا نمودم تو هم به وعدهٔ خود وفا خواهی فرمود.
واز جملهٔ مناجات آن امام عطشان به درگاهِ خداوندِ منّان گویا این بود کلام آن سرور:

تَرَکْتُ الْخَلْقَ طُرّا فی هَواکا
وَاَیْتَمْتُ الْعِیالَ لِکَیْ اَراکا

وَلَوْ قَطَّعْتَنی فِی الْحُبِّ اِرْبا
لَما حَنَّ الْفُؤادُ اِلی سَواکا

درآن حال که آن مقرّب ذوالجلال در میان خاک وخون افتاده بود وقلب مبارکش را منقسم به دو قسم نموده ونظر مبارکش نیز مثل قلب مبارکش دو قسمت نموده بود که لشکر عدوان رو به جانب خیامِ زنان نمودند.¹
____
1_سفینة النّجاة درشرح مراثی سیّد بحرالعلوم ،ملّا نوروز علی فاضل بسطامی ،چاپ سنگی ،صفحهٔ ۲۹۶

???@madihehvamarsiah

5 months, 2 weeks ago

نگاهِ دو نیم

خطّی از مقتل

...و چشمِ مبارکش قسمت شده بود یک چشم به خیمه های حرمِ خود به حسرت نگاه می کرد وملتفتِ آنها بود و به چشمی ملاحظهٔ اشقیایِ سنگین دل می کرد که از هرطرف در خیالِ زدن ضربتی بودند بر آن حضرت.

لمؤلّفه:

شنیدم که آن زیبِ عرشِ عظیم
زغیرت بُدَش چشمِ حق بین دونیم

یکی جانبِ خیمهٔ باشکوه
یکی سوی آمد شدِ آن گروه

مرا اعتقاد آنکه آن پاک خاک
همی بود چشمش به یزدانِ پاک

خدا را به خیمهٔ خود آورده بود
به دلهای پژمان نهان کرده بود

ازآن چشم هردم برآن سوی داشت
که منظورِ خود را درآن کوی داشت

بلی هرکه حق خواست بیند درست
شکسته دلان را همی رفت و جست

دگر آنکه بر ضربتِ اشقیا
به هر لحظه نیمی بدش چشم وا

اگر چه به صورت سِنان می رسید
ولیکن به معنیش جان می رسید

چو می گشت بازش تن از تیر باز
دری بودش ازدوست می گشت باز

چو گردد شکافی فزون درقفس
شود تازه مرغِ قفس را نفس

بلی هرچه از دوست آید به دوست
چو از دوست باشد خوش است ونکوست

به جز او که را این چنین بندگی است
که را طاقتِ این چنین بندگی است

تواند که در صورتِ اختیار
به جبر اهلِ بیتش ببیند دُچار¹

____
1_کنزالمصائب ،تألیف محمّد اسماعیل بن محمّد ابراهیم اصفهانی متخلّص به ساغر، چاپ سنگی بمبئی، صفحهٔ ۲۸۸

???@madihehvamarsiah

5 months, 2 weeks ago

اسرار لطیفهٔ زیارت امام حسین {علیهِ السّلام} از بیان مرحوم شیخ جعفر شوشتری «رضوان الله علیه»

...یک حجّ دیگری هم داریم، درسالی چند مرتبه، هر حجّی از این حجّ نه یک حجّ حساب می شود، نه دو حجّ، نه سه حجّ، بلکه هر حجّی نود ونه حجّ می شود، نه از حجّهای مردم ، بلکه از حجّهای پیغمبرِخدا«ص» .
می دانی این درکجاست؟ این در زیارتِ حضرتِ أبي عبدالله سیّدالشّهداست.
ازچه بابت است این اوضاع زیارت سیّدالشّهداء؟
سرّ کار این است که في الحقیقه، کعبهٔ حقیقی سیّدالشّهدا است.از بابت اینکه آن کعبه خانه ای که خداوند عالم نسبت به خودش داد وفرمود: وَطَهِّر بَیْتِیَ لِلطّائفینَ¹ و لکن قلب أبي عبدالله چون قطع علاقه نمود ازهمهٔ چیزهای دنیا. وهیچ علاقه در دل به غیر خدا نبودش، نه حبّ مال، نه حبّ جاه، نه اولاد، نه عیال، در دلش نبود²، مگر وحدهُ لاشریکَ له ، از این باب کعبهٔ حقیقی خداست ، کعبه که می روی واحرام می بندی ، دو تلبیه وقتی استکه نزدیک کعبه رسیدی و سعی می کنی در میان صفا ومروه و لکن این کعبه خودش احرام بست، خودش تلبیه گفت، چون که تلبیه گفت، مستحبّ شد در زیارت او تلبیه گفتن.
درآن کعبه پیراهنی می پوشانند، این کعبه خودش پیراهن پوشید.
این کعبه خودش درمیانهٔ صفا ومروه سعی کرد.
این کعبه خودش هَروَله کرد.
درآن کعبه مردم به مِنیٰ می روند، این کعبه خودش به مِنی رفت.
درآن کعبه قربانی می کنند، این کعبه خودش را قربانی کرد.
درآن کعبه رمی جمره می کنند، این کعبه خود رمی جمرات شد.
درآن کعبه در منی سرمی تراشند ، چه بگویم اینن کعبه در منی سرتراشید سرتراشید.
درآن کعبه در منی بیتوته می کنند حاجیان، چه بگویم از بیتوتهٔ این کعبه ، خودش سه روز وسه [شب] درمنی افتاده بیتوته به عمل آورد.لاحولَ ولاقوّةَ إلّا بالله العلیّ العظیم.³
__
1_سورة الحجّ، آیة ۲۶
2_بیت فارسی:

زبس که داشت به سر شاهِ دین علوّ خیال
گذشت از زن وفرزند وجان و مال وعیال

3_مجموعهٔ سخنرانی های شیخ جعفر شوشتری ،نسخهٔ خطّی کتابخانهٔ ملّی ایران.
به نظر این مجموعه غیر از مجالس المواعظ وفوائد المشاهد شیخ باشد.

???@madihehvamarsiah

5 months, 2 weeks ago

مادرا گریه بس است ، خواهرا ناله بس است

واقعهٔ حضرتِ علیّ اکبر {علیه السّلام}

گفت اکبر که مرا شوقِ شهادت هوس است
مادرا گریه بس است ، خواهرا ناله بس است

سیر بینید مرا کاین دمِ آخِر نفس است
مادرا گریه بس است ، خواهرا ناله بس است

طایرِ روحِ من از بهرِ گلستانِ بهشت
آنچه را داشت بِهِشت
طوطی عرشیِ من حبس به خاک قفس است
مادرا گریه بس است

مادرا بقعهٔ طور است که او جلوه گر است
آنچه او در نظر است
نور اندر شجرِ عشق، نه نار قبس است
مادرا گریه بس است

عشق کارِ همه کس نیست که جان مایهٔ اوست
اوّلین پایهٔ اوست
کارِ پاکان خداوند نه هر بوالهوس است
مادرا گریه بس است

از سرِ کوی تو رفتیم خدا یاورِ تو
رهنما داورِ تو
چشم بر قافله و گوش به بانگِ جرس است
مادرا گریه بس است ، خواهرا ناله بس است

مادرا ازغمِ هجران من افغان منما
مو پریشان منما
که دراین راه چه پیش آید و حق با چه باکس است
مادرا گریه بس است

من برفتم زبرت نیست تو را یاور و یار
مادرا ناله برآر
که دراین ورطهٔ جانسوز خدا دادرس است
مادرا گریه بس است

بعدِ قتلم به وطن با دلِ سوزان و غمین
گو به صُغرایِ حزین
گریه کن ازغمِ من تا که تو را دادرس است
مادرا گریه بس است

گر نظر افتدتان بر بدنِ صد چاکم
گیسویِ پر خاکم
چه توان کرد که پامال زسمّ فرس است
مادرا گریه بس است

این گل روی من از خون چو ببینی گلنار
مادرا ناله برآر
گلِ گلزارِ نبی محبس[مجلس] هرخار و خس است
مادرا گریه بس است ، خواهرا ناله بس است

تمام شد فی شهر ربیع الثّانی ۱۳۲۰

زبان حال فاطمه برنعش ابی عبدالله در حالت دفع نمودن امام زین العابدین ؟؟؟؟؟

مهمان نو رسیدهٔ مادر خوش آمدی
در خاک و خون طپیدهٔ مادر خوش آمدی

تمام شد.

???@madihehvamarsiah

5 months, 2 weeks ago

حکایت شیخ عبدالزّهراء کعبی «علیهِ الرّحمة» و قصیدهٔ إبن العرندس حلّی

شیخ عبدالزّهراء کعبی دربارهٔ آشنایی اش با این قصیده وخواندن آن در جوارِ بارگاهِ حسین بن علیّ{ علیهم السّلام} چنین می گوید:

یک روز بعد از ظهر، وارد صحن مطهر امام حسین{ علیه السّلام} شدم، شخصی در مقابل یکی از حجره های صحن شریف، کتاب های مذهبی می فروخت و من با وی سابقه آشنایی داشتم، چون مرا دید گفت: کتابی دارم که شاید برای شما نافع باشد و در آن اشعاری وجود دارد که زیبنده شماست.قیمتش این است که یک بار آن را برایم بخوانی. آن اشعار، گمشدهٔ من بود و مدّتی در جست وجوی آن بودم.
کتاب را گرفتم و هنگامی که به خواندن آن مشغول بودم، ناگهان دیدم سیّدی ازبزرگان عرب در برابرم ایستاده است و به اشعارمن گوش می دهد وگریه می کند. چون به این بیت رسیدم که می گفت:

أيقتلُ ظمآناً حسينٌ بكربلا
وفي كلِّ عضوٍ من أنامِلِهِ بَحْرُ

گریهٔ آن بزرگوار شدید شد و رو به ضریح امام حسین {علیه السّلام}نموده، این بیت را تکرار می نمود و همچون مادرِ جوان مرده می گریست. همین که اشعار را به پایان رساندم، دیگر آن بزرگوار را ندیدم. برای دیدن ایشان، از صحن خارج شدم تا شاید آن جناب را بیابم ولی ایشان را ندیدم. به هر کجا رو کردم، اثری نیافتم. درآن هنگام به یقین دانستم او حضرت حجّت و امام منتظر (عج) بوده است.¹

___
1_فصلنامهٔ فرهنگ زیارت{ویژهٔ کربلای معلّیٰ} ،سال سوّم، شمارهٔ دهم ویازدهم ،بهار وتابستان ۱۳۹۱، مقالهٔ احمد نبوی ،{نیم روزی در وادی ایمن} ،صفحهٔ ۲۹۲و ۲۹۳ ،به نقل از شیفتگان حضرت مهدی «علیه السّلام» ،تألیف قاضی زاهدی، جلد۳ ،صفحهٔ ۱۷۲

???@madihehvamarsiah

We recommend to visit

Contact Us: @HVBook

Last updated 1 month, 2 weeks ago

?? ? ??

WE LOVE HELICOPTERS!!!

Last updated 7 months, 3 weeks ago

Last updated 3 months ago