کانال رسمی لاماری ایما
تلفن ۰۲۱۴۸۴۹۱۰۰۰
سایت :Lamari.ir
Last updated 1 month ago
حمله دیشب ایران به اسراییل فراتر از انتظارم بود. قبل از حمله احتمال میدادم که اگر هم قرار است اهدافی در خاک خود اسراییل زده شود، احتمالا این حملات از کشوری غیر از ایران (مانند سوریه) صورت بگیرد. همچنین تعداد پرندههای شلیک شده نیز بسیار فراتر از انتظارات بود. در همین رابطه چند نکته به ذهنم میرسد.
۱- حملهای در این ابعاد با احتمال قریب به یقین «بدون مخالفت جدی» آمریکا صورت گرفته است. احتمالا بخشی از تلاشهای دیپلماتیکی که در روزهای قبل در حال جریان بود، به چانهزنی یا رسیدن به نوعی توافق نانوشته درباره حجم و نوع پاسخ ایران اختصاص داشته است. فکر میکنم تیم بایدن (مانند تیم اوباما) هیچ دل خوشی از اسراییلیهای تندرو ندارند و برخلاف حرفهایی که در ظاهر میزنند، شاید حتی بدشان نیاید ناتانیاهو یک گوشمالیای هم داده شود. به نظر میآید در تماس بایدن و ناتانیاهو هم، عدم پاسخگویی اسراییل از سوی بایدن مورد تاکید قرار گرفته است.
۲- در راستای همان توافقات نانوشته، شاید ایران هم به جای سیاستهای قبلی، به راهحل دوکشوری (که مورد حمایت آمریکا و غربیها هست) رضایت داده باشد. چند وقتی است که زمزمههایی از «عدم مخالفت» ایران با این راهحل شنیده میشود. این مسیر اگر درست و عقلانی پیش گرفته شود، احتمالا هم به نفع فلسطینیها و صلح خاورمیانه، و هم به نفع ما خواهد بود.
۳- ایران این بار برخلاف پاسخ به حمله آمریکا علیه شهید سلیمانی، با آرامش و اعتماد بهنفس بیشتری کار را پیش برد. از همان ابتدای شروع پرتاب پهپادها (و با وجود اینکه چند ساعتی طول میکشیدند تا به مقصد برسند)، به طور رسمی اعلام شد که حمله صورت گرفته است. و در ادامه هم، از همه نقاط ایران (تبریز، تهران، شیراز، اصفهان، کرمانشاه و ...) موشکهایی شلیک میشدند و تصاویر پرتابها رسانهای میشد. اینکه بخش زیادی از حملات توسط پهپادها و موشکهای با سرعت پایینتر صورت گرفت نشان از این داشت که ایران بیش از اینکه بخواهد قصد آسیب زدن و تخریب داشته باشد، قصد اجرای یک نمایش قدرت را داشت، که اعلام کند خاک اسراییل در دسترس است و سیستم پدافندی آن کارآمد نیست.
۴- گستردگی و اعتمادبهنفس ایران احتمالا حکایت از توافقاتی پشتپرده برای کسب حمایت روسیه یا چین (یا هردو) برای استفاده از حق وتوی قطعنامههای احتمالی شورای امنیت علیه ایران را دارد.
۵- اگر حملات فوق با یک تلاش قوی و منسجم دیپلماتیک به قصد برقراری صلح در خاورمیانه تکمیل شود، احتمالا سیر تحولات آتی به نفع ایران خواهد بود.
در نهایت اینکه واقعا شرایط پیچیده است و اوضاع پیشبینیپذیر نیست! باید منتظر بمانیم و تحولات روزهای آینده را ببینیم...
من این کارزار را امضا کردم: https://www.karzar.net/106414
Telegram
Renani Mohsen / محسن رنانی
. ***👈*** جنبش قیطریه ***✍*** محسن رنانی من رای ندادم. من برای اولین بار، در انتخابات اسفند شرکت نکردم. قبلاً بارها نوشتهام (اینجا) که هیچ دموکراسی کاملی وجود ندارد. دموکراسی مثل فوتبال است که هر بازی، تمرینی است برای حرفهایتر شدن بازیهای بعدی. هر انتخابات…
سلام،
سرور خارجی با قیمت و کیفیت مناسب از کجا بگیریم؟
برای مشخصاتی شبیه این:
500MB-1GB RAM
20G-50G storage
1 core cpu
در راستای نوشته «مسیر طولانی از راهحلهای زرد قهوهخانهای تا رسیدن به توسعه پایدار»، امروز متن محمد فاضلی با عنوان «استخوان در گلو و خار در چشم» را دیدم. خواندنش را توصیه میکنم.
Telegram
Mahdi Jafari (Loud Thinking)
پیشدرآمد: متنی که در ادامه میآید از چیزی که فکر میکردم طولانیتر شد. ایده اصلی نوشته چندان هم طولانی نبود، ولی احساس کردم برای روشن شدن مطلب باید توضیحات و حواشیای به آن اضافه کنم. در نتیجه شد متنی که در ادامه میآید. از طرف دیگر، حدود ده سالی از بازگشتم…
اگر اشتباه نکنم ۲۵ دی ماه حکم معاونت دانشجویی و فرهنگیام در دانشکده کامپیوتر به پایان رسید. احتمالا به زودی حکم معاون جدید میآید و بیش از چهار سالی که در این سمت بودم به پایان میرسد. در این مدت تجربه کار کردن با دو رییس دانشکده (دکتر اجلالی و دکتر ضرابیزاده) و دو تیم هیاترییسه دانشکده را داشتم که برای من تجربههای فراوان و گرانقدری به همراه داشت. همچنین فرصت همکاری کردن با معاونین دانشکدههای دیگر و معاونین دانشگاه باعث شد با مشکلات دانشجویان بیشتر آشنا شوم، و دغدغهمندی بعضی از این دوستان واقعا برایم آموزنده و تاثیرگذار بود.
در این سالها از جنبههایی با فضای دانشجویی بیشتر درگیر بودم و با برخی از دانشجویان در انجمنهای علمی و شوراهای صنفی بیشتر تعامل داشتم، ولی به علت پیگیریهای اداری و جلسات متعددی که به علت این موقعیت باید در آنها شرکت میکردم، آن فراغ بالی را که قبلترها برای صحبت کردن با عموم بچهها داشتم، در اختیار نداشتم. امیدوارم بعد از پایان این دوره، امکان آن ارتباط عمومیتر که قبلترها وجود داشت، دوباره فراهم شود.
در طول ده سالی که مشغول به کار شدهام، شاید سال گذشته یکی از دشوارترین و شلوغترین سالهای کاریام بود، که احتمالا درد و رنج آن تا سالیان طولانی باقی بماند... همه تلاشمان این بود که حداقلهای خیلی حداقلیای از شرایط دانشجویی حفظ شود، و خلاصه هدف اصلیمان این بود که تا حد ممکن سقف پایین نیاید!...
همچنین در این مدت فرصت بهتری فراهم شد تا با برخی از دانشجویان دغدغهمند بیشتر آشنا شوم. تلاشی که آنها برای ارتقا کیفیت تجربه دانشجویی انجام میدادند، وقت و هزینهای که در کارهای مختلف برای بهبود امور دیگر دانشجویان و دانشگاه صرف میکردند، و پختگیای که برخی از آنها با وجود سن کمشان داشتند برایم بسیار احترامبرانگیز و الهامبخش بود. احتمالا نه میتوانم و نه صلاح است که از همهشان نام ببرم. ولی از همینجا از همهشان تشکر میکنم، به ایشان خسته نباشید میگویم و برایشان آرزوی موفقیت فراوان دارم...
و همینطور برای همه دانشجویان از صمیم قلبم آرزوی سعادتمندی، سلامتی و حال خوب فراوان دارم.
با احترام،
مهدی جعفری
پیشدرآمد:
متنی که در ادامه میآید از چیزی که فکر میکردم طولانیتر شد. ایده اصلی نوشته چندان هم طولانی نبود، ولی احساس کردم برای روشن شدن مطلب باید توضیحات و حواشیای به آن اضافه کنم. در نتیجه شد متنی که در ادامه میآید.
از طرف دیگر، حدود ده سالی از بازگشتم به ایران و شروع کارم میگذرد. وقتی به ده سال قبل خودم نگاه میکنم، میبینم چه خاماندیشانه بسیاری از پیچیدگیهای مسایلمان را درک نمیکردم. خلاصه اینکه شاید بتوانم بگویم متن فوق تا حدی نتیجه تجربیات ده سال گذشته است.
https://blog.mahdi.jafari.siavoshani.ir/?p=7174
Telegraph
مسیر طولانی از «راهحلهای زرد قهوهخانهای» تا رسیدن به «توسعه پایدار»
۱- احتمالا شاهد راهحلهایی که برخی افراد در مورد مسایل و مشکلات ارایه میکنند، بودهاید. مثلا شنیدهاید که برخی میگویند اگر میخواهید مشکلات مملکت حل شوند باید نخبگان سر کار بیایند. یا برای حل مشکل ترافیک باید حملونقل عمومی را افزایش داد. یا هرکسی بیاید…
شهر کتاب مرکزی یکی از پاتوقهای ما بود که همسرم و من، دخترمون رو برای خرید کتاب و اسباببازی میبردیم و به همهمون کلی خوش میگذشت. طبقه پایینش یه محل بازی خیلی جمعوجور داشت و بیرونش هم یک پارک کوچیک بود برای بازی بچهها...
خلاصه اش اینکه: این_گندکاریهاتون_هرگز_فراموش_نخواهد_شد!
.
یلدا و صبر شادمانه
محسن رنانی
امشب یلداست و من تقریبا و با احتمال نزدیک به صد (نه کاملا صددرصد) مطمئنم که فردا صبح، خورشید سرمیزند و طولانیترین شب سال پایان مییابد و از آن پس، روزها بلند و بلندتر میشوند. اما البته از فردا تا رسیدن بهار و شکفتن شکوفهها دستکم نود روز فاصله است و در این نود روز به احتمال زیاد دورههای کوتاهی از سرما و یخبندانهای شدید را هم خواهیم داشت. اما اگر خود را بپوشانیم و گرم نگهداریم، بهار را میبینیم. و البته نوروز هم، تازه آغاز راه است؛ تا رسیدن به طولانیترین روز سال و به بار نشستن درختان و رسیدن میوهها، خیلی بیشتر باید صبوری کنیم.
معتقدم در ایران ما نیز، با احتمال خیلی بالا و البته نه خیلی دیر، شب یلدا پایان مییابد. و مگر به چشم نمیبینیم که پایان آن آغاز شده است؟ اما این به معنی رسیدن به بهار توسعه و دموکراسی نیست. تا بهار توسعه و دموکراسی راه درازی در پیش است. حتی احتمال یخبندانی استخوانسوز را نیز باید داد، اما اگر هم باشد، خیلی کوتاه خواهد بود. هیچ زمستانی ماندنی نیست؛ هستی و زمان، رفتن زمستان را تضمین کردهاند.
«صبر شادمانه» پوششی برای محافظت از خویش در برابر یخبندانهای سنگین اجتماعی و سیاسی است. آنان که عجله میکنند و بهجای آخرین شب پاییز میخواهند خیلی زودتر پایان شب یلدا را جشن بگیرند، نهالهای نورس را به اشتباه میاندازند و آنان را در معرض خواستهها و انتظارات شتابزده بهاری قرار میدهند. انتظارات غیرواقعی و شتابزده مثل گرمای بیموقع وسط زمستان عمل میکند: نهالهای نورس، انرژی و جوانههای امید نهفته در خود را آشکار میکنند و آنگاه با یک یخبندان کوتاه و گذرا همه آن جوانههایی که در درونشان میوههای شیرین آینده نهفته است از سرما پرپر میشوند.
صبر شادمانه، فقط جوانههای در معرض سرما را حفاظت میکند؛ زمستان را طولانیتر نمیکند.
سرمای شب یلدا با دورهم بودن و گفتوگو کردن و بازخوانی تجربههای گذشته است که تحملپذیر میشود وگرنه در جداسری و جدال، سرما پشت تکتکمان را خواهد شکست.
راستی ما که در آرزوی پایان یلداییم، با کدام صبر شادمانه، با کدام گذشت بیبهانه، با کدام لبخند، با کدام مدارا، با کدام احترام به حقوق دیگران، با کدام بخشیدن و با کدام مهربانی به حیوان و طبیعت به استقبال پایان یلدا و شکفتن بهار میرویم؟
من به پایان یلدا امیدوارم، چون نسل نو را سرشار از انرژي شکفتن میبینم. نسلی که بیش از همه نسلهای پیشین خود، به حقوق بشر، به حقوق طبیعت و به حقوق حیوان اعتقاد دارد. نسلی که رواداریاش حتی برای امثال من قابل هضم نیست. نسلی که باوجود برخی بداخلاقیهایی که ناشی از جوانی و هیجان اوست، زندگی برایش مقدس است نه مرگ. این نسل، بهار را خلق میکند؛ اگر مدعیان رهبریاش، که همه از نسلهای عقبمانده من و پیش از من هستند، او را به بیراهه نبرند و رهایش کنند تا خود، رهبران خویش را خلق کند.
و من این روزها نشستهام و در آئینه آمار، فروریختن هیمنه سرما را میبینم، آنگونه که از گفتنش نیز هراس دارم.
محسن رنانی / یلدای ۱۴۰۲
------------------------
اصل یادداشت صبر شادمانه را در پیوند زیر بخوانید:
https://renani.net/texts/notes/happily-patience/
شصتوپنج نقد به صبر شادمانه را نیز در پیوند زیر بخوانید:
https://renani.net/category/others/others-aboutme/
.
تارنمای محسن رنانی
صبر شادمانه
خدایش رحمت کند دکتر رضاقلی را؛ یکبار خودش آمد به اصفهان تا حرفهایش را به من بزند و وقتی دید گوش نکردم دوباره چند سال بعد دعوتم کرد به خانهاش در جاجرود و تا ساعت ۳ صبح با من صحبت میکرد و همان حرفها را به زبان دیگری تکرار کرد. میگفت تو هرچه بلد بودی […]
برای استفاده از ۱۰ درصد تخفیف برای ثبتنام در دورههای میکرومستر دانشکده کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف، میتوانید از لینک زیر استفاده کنید:
https://micro.ce.sharif.edu/r/gahsheel
برای اطلاعات بیشتر نیز میتوانید به آدرس زیر مراجعه کنید:
https://micro.ce.sharif.edu
کانال رسمی لاماری ایما
تلفن ۰۲۱۴۸۴۹۱۰۰۰
سایت :Lamari.ir
Last updated 1 month ago