«أنا البنت»
از: غالية
#أغاني

@divarnevesht_chanel

كتب العقاد إلى" مي زيادة" ولم ترد عليه، فبعث إليها برسالة أخرى يقول فيها: أرجو أن يكون ذلك عن عمد.. فالعقاب عندي أهون من الإهمال!!

"عباس العقاد" براي "مي زيادة" نامه ای نوشت و او جواب نامه اش را نداد، نامه ی دیگری برایش فرستاد و نوشت: «امیدوارم عمدا پاسخم را نداده باشی...-تحمل- «تنبیه» برایم آسان تر است، تا اینکه گمان کنم «بی توجهی» کرده ای...»

@divarnevesht_chanel

﴿وَمِنَ النّاسِ مَن يُعجِبُكَ قَولُهُ فِي الحَياةِ الدُّنيا وَيُشهِدُ اللَّهَ عَلى ما في قَلبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الخِصامِ﴾

و بعضی آدم ها هستند که گفتار آنان، در زندگی دنیا مایه ی اعجاب تو می‌شود؛ (به تو بسیار محبت می ورزند) و خدا را بر آنچه در دل دارند گواه می‌گیرند. (این در حالی است که) آنان، سرسخت‌ترین دشمنانند.

قرآن:۱:۲۰۴
@divarnevesht_chanel

ریتم رو بگیرید و فعلا از ترجمه نپرسید🫱🏻‍🫲🏾

«تندم وحیاة عيوني لتندم»
از: فرقة تكات

@divarnevesht_chanel

به من گفت: «این عاشقان دیوانه که از سختی فراموش کردن صحبت می کنند را باور نکن، فراموش کردن از آنچه گمان می کنی آسان تر است...
من خودم روزی صد بار زنی که دوستش داشتم را فراموش می کنم.»

@divarnevesht_chanel

قلْبي يُحدّثُني بأنّكَ مُتلِفي   روحي فداكَ عرفتَ أمْ لمْ تعرفِ                   قلبم مي گويد، كه (عشق) تو مرا از پا در مي آورد، خواه بداني يا نداني، جانم فداي تو لم أقضِ حقَّ هَوَاكَ إن كُنتُ الذي لم أقضِ فيهِ أسى ً، ومِثلي مَن يَفي                 اگر…

قلْبي يُحدّثُني بأنّكَ مُتلِفي
  روحي فداكَ عرفتَ أمْ لمْ تعرفِ

قلبم مي گويد، كه (عشق) تو مرا از پا در مي آورد،
خواه بداني يا نداني، جانم فداي تو

لم أقضِ حقَّ هَوَاكَ إن كُنتُ الذي
لم أقضِ فيهِ أسى ً، ومِثلي مَن يَفي

اگر من در راه اين عشق جان ندهم،
حق آن را ادا نكرده ام، و چه کسی چنان من وفا کرده؟

ما لي سِوى روحي، وباذِلُ نفسِهِ
في حبِّ منْ يهواهُ ليسَ بمسرفِ

-جز نقد جان به دست ندارم-
که آن را هم می بخشم،
چنین بخششی در راه محبوبِ جان،
اسراف نیست،

فَلَئنْ رَضيتَ بها، فقد أسْعَفْتَني
يا خيبة َ المسعى إذا لمْ تسعفِ

اگر به آن رضایت دهی، یاری ام کرده ای،
چه ناکام و نا امیدانه است کوشش من، وقتی آن را درنيابي،

يا مانِعي طيبَ المنام ومانِحي
ثوبَ السّقامِ بِهِ ووَجْدِي المُتْلِفِ

ای آنکه از شدت اشتياق، خواب خوش را از چشمانم ربوده اي و به جای آن، لباس ناخوش احوالي به من بخشيده اي...

عَطفاً على رَمقي وما أبقَيتَ لي منْ جسميَ المُضْنى وقلبي المُدَنَفِ

بر آنچه از جسم و جانم باقي مانده،
بر اين بدن بي طاقت و اين قلب محتضر رحم كن...

فالوَجْدُ باقٍ والوِصَالُ مُماطلي
والصّبْرُ فانٍ واللّقاء مُسَوّفي

اشتياقي كه به تو دارم پابرجاست، و وصال تو دست نمي دهد...
كاسه ي صبرم لبريز شده و ديدارت همچنان امروز و فردا مي كند...

لم أَخلُ من حَسَدٍ عليك فلا تُضِعْ سَهَري بتَشْنِيع الخَيالِ المُرجِفِ

نشده است كه نسبت به تو غيرت نورزم،
مگذار ازین فکر و خیال های نابکار سراسیمه باشم...

واسأَلْ نجومَ اللّيلِ هل زارَ الكَرَى جَفني وكيف يزورُ مَن لم يَعْرِفِ

از ستاره های شب بپرس،
که آیا خواب به دیدار من آمده؟
چطور می خواهد به دیدار کسی برود که با او نا آشناست...

لا غَرْوَ إن شَحّتْ بغُمْضِ جُفُونها
عيني وسَحّتْ بالدّموعِ الذّرّفِ

تعجبی نیست، اگر چشمانم بخل می ورزند ازینکه پلک هایم بر هم آید، و پلک هایم از اشک متورم شده اند...

وبما جرَى في موقفِ التوديعِ
ألمِ النّوَى شاهدتُ هَولَ الموقفِ

سوگند به آنچه که وقت وداع با تو بر من گذشت،
که من وقت خداحافظیمان هول قیامت را به چشم دیدم...

إن لم يكن وْصلٌ لدَيْكَ فعِدْ به
أملي وماطل إن وعدت ولا تفي

اگر مرا به وصل تو راهی نیست، اقلا مرا به وصال امیدوار کن، بعد اگر خواستی به وعده ات وفا نکنی هم امروز و فردا کن....(در بیت بعد که در این ترانه نیامده است، در ادامه ای این بیت می گوید، «امروز و فردا کردن تو، از وفای به عهد دیگران هم شیرین تر است...»)

لا تحسبوني في الهوى متصنّعا
كلفي بكم خلق بغير تكلّف

گمان نکنید که آنچه از عشق می گویم، ساختگی است، محبت من به شما صادقانه است...

شاعر: ابن فارض✨

@divarnevesht_chanel

يا حزن يعقوب، يا حزناً على ولدٍ
ماذا تقول لمن يبكي على بلد؟

ای اندوه یعقوب، ای اندوهِ یک فرزند...
به آنکه برای مملکتی می گرید چه می گویی؟

@divarnevesht_chanel