راداگاست قهوه‌ای 🧙‍♂️

Description
و من فرشته‌ای رانده شده از درگاه الهه‌ی"عشق به کالبد یک آدمیزاد با طالع تنهایی‌ام.
سرگشته‌ای حیران ،در میان انبوه واژه‌‌ها
گم شده‌ای در سرزمین خیالی قصه‌ها
که تسکین و پناه را جز در نوشتن نیافتم

.
.
به دنیای سبز کلمات من خوش آمدی💚☘
Advertising
We recommend to visit

✨ تبلیغات پر بازده [ @tabligat_YaSiNoli ]

- منمو هدفونم فقط میخوام چِت کنم 🎧

فرشتــه‌ی موسیقی💙"
- موسیقی تَپیت و نت‌ها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .

#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
‌‌‌•• 🎧🖤📀🔐••

╰) ایران موزیک♪ (╯

"ما بهتریـن‌ها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"


تبلیغات و ثبت موزیک :
@AdIranMusic94

1 day, 9 hours ago

سلام به فصلی که با همه‌ی وجود سعی دارم در خیالم آن را زمستان تصور کنم اما در واقعیت چیزی جز یک کابوس نیست. هرسال وقتی گردش ایام گذرش به این حوالی می‌افتد چیزی مثل قند توی دلم آب می‌شود. ذوق میکنم، دوستش دارم!
دلم می‌خواهد تمام شب‌هایش را در سکوتِ سپید پوش برفی بگذرانم. شب‌های بلندی که هر کدامش به تنهایی می‌تواند هزار و یک‌شب خاطره‌انگیز باشد. و روزهایش؟
روزهایش معطر است به عطر نرگس‌هایی که پایشان را از شب قبل بخاطر افتادن تب به جان‌شان توی آب گذاشته‌ام...
اما می‌دانی این‌ها تنها بخش کوچکی از از زمستان در خیال من است. راستش در خیال سپیدپوشم گاهی درختی می‌شوم در جنگلی آن‌ گوشه‌ی دنیا که به خوابی عمیق فرورفته. گاه خرس قطبی جدا افتاده‌ای از گله، که راهش را گم کرده و برای آخرین خواب زمستانی‌اش به دنبال پناهگاه میگردد، کمی دیگر گوزنی که شاخ‌هایش می‌افتد، و در تاریک‌ترین گوشه‌ی جنگل، معتکف می‌شود تا رویش دوباره‌ی زندگی‌اش! شاید هم جغدی که نیمه‌های یک شب‌ برفی مدام چیزی را تکرار می‌کند، نوایی که شنیدنش دل آدم را به رعشه می‌اندازد، خاطرم هست در سریال گیم آف ترونز مدام جمله‌ای تکرار می‌شد، که اثری مثل همان وحشتِ حاصل از شنیدن صدای جغد داشت.
Winter is coming !!
زمستان در راه است.
زمستانی طولانی، شب‌هایی بلند،
وحشت، وحشت و وحشت...

گاهی دلم می‌خواهد شبی بلند باشم که پایانی ندارد، شب طولانیِ برفی با سکوتی که تمام هستی را دربرگیرد، یا حتی چیزی فراتر مثل شاه شب که تمام شب‌های دنیا را توی دل خود جای بدهم، و تنها بازمانده‌ی روز باشم.
سرانجام جایی در پایان این خیال‌ها دلخوشی کوچکم، گُل دادن، نو شدن و دوباره متولد شدن است...   زمستان شاید برای همه پایان باشد، برای من اما اول رویش جوانه‌هایم است. رویشی در پسِ شب‌های بلند، رو به ماه. مثل آفتابگردانِ رو به خورشید.

#شب_زده

@brown_radagast

3 days, 10 hours ago

«نشد پائیز رو نِگه داریم؛
رفت، خیلی یهویی! مثل اومدنش...»
آخرین برگ هم رقصید و در هیاهوی باد، پاییز سال سه در غروب سرد خورشید، محو شد...
و من اینطور خیال میکنم که حالا، در جایی، گوشه کناری، پاییز کوله بار خاطرش را برای بچه فرشته‌ها باز کرده و از بین خاطرات، آرزوها و حسرت‌ها، به هرکدامشان چیزی می‌دهد؛ و بعد هر بچه فرشته، با سوغاتی آمده از روی زمین به گوشه‌ای از آسمان می‌رود و آن گوهر ناب را نگاه می‌کند! شاید دلش بگیرد از خاطره‌ای تلخ، یا اشکش بچکد از حسرتی بعید، و یا آمین بگوید به آرزوی چیده نشده‌ای که تاریخ انقضایش تمام شده.
حالا آن سوغاتی به ستاره‌ای تبدیل می‌شود رو به پنجره‌ی اتاق صاحبش! روشنایی و همدم آن آدم! و او هربار از پنجره‌ی اتاق به آسمان شب زل می‌زند، ستاره‌ای را با انگشت نشان می‌دهد و می‌گوید:

«اون ستاره‌ی اون گوشه، سهم منه...»

و من هربار ستاره‌ای را تماشا می‌کردم که سال‌ها پیش مرده بود، نورش اما ادامه داشت، یا شاید امیدی را به وصال نوید می‌داد! کاش این‌بار ستاره‌ام از جنس اشک غم‌انگیز فرشته‌ای نباشد...

#خیال_میبافتم_که_بیدار_شدم

@brown_radagast

5 days, 9 hours ago

به بدرقه‌ی پاییز
هر شب با کاسه‌ای آب و گلبرگ‌های نرگس
در کوچه منتظر می‌مانم
می‌ترسم مثل هربار خواب به چشمانم بیفتد
اگر بیدار بودید
اگر رفتنش را دیدید
آب نرگس اندود را بدرقه‌ی رفتنش کنید
برای او
و تمام نارنجی‌هایش...

🎼 Alireza Ghorbani

#هم_گوشم_شو

@brown_radagast

1 week ago

به شب‌های آخر پاییز فکر میکنم.
به قدم زدن‌های شبانگاهی، به رقص برگ‌ها، با تن پوش‌های زرد و نارنجی رنگ. به باران‌های نیامده‌ای که میخواستم زیر قطراتش بخوابم و به چیزی فکر نکنم.
به نارنگی شاید!
خدا اگر بودم، نارنگی را مقدس میکردم، و فصل آمدنش را ماه مهمانی خودم! و نارنجی را...
راستی نارنجی؟
گفته بودم که پاییز سال سه، جوانه‌ زدم؟ ای کاش این جوانه زدن، نرگسی بود که عطرش همه‌جا را برمی‌داشت. اما حالا که شکوفه‌ی نارنگی شد، به انتظار میوه دادنش، تمام روزها را تا پاییز سال بعد خواهم شمرد...
این پاییز که گذشت، امید که در پاییز بعدی، عطر نارنگیِ نارنجی رنگی تمام شب‌هایم را پر کند...

🎼

#هم_گوشم_شو

@brown_radagast

1 week, 1 day ago

یوگای امشب لبریز از آرامش بود
این حتی از چشم استاد عزیز مخفی نمانده بود و برایش عجیب بود!
من اما تمام امشب، همچون ماه کامل توی آسمان بودم! چراغ بزرگی که در دل شبی تار و سرد رازهای زیادی را در سینه داشت و پر فروغ‌تر می‌تابید.
حالا به خانه آمده‌ام، صدای داریوش خلوتم را پر کرده، و آخرین صدایی‌ست که روزم را به پایان می‌رساند. رو به خاموشی رفته‌ام و زیر لب تکرار میکنم:

هرجا چراغی روشنه، از ترس تنها بودن!!!
ای ترس تنهایی من، امشب تمام چراغ‌ها را خاموش کن، که چراغ بزرگی توی آسمان می‌تابد.
و اینجا شب‌زده‌ای زیر مهتابی آسمان، مستانه میخواند، می‌رقصد و می‌خواهد فراموشی بگیرد!
سپس نور ماه، در دلش جزر و مدی به پا کند تا شاید شعله‌ی یخ بسته‌ی قلبش دوباره برافروخته شود، دوباره، دوباره، دوباره، دوباره....

#رقص_شبانه_زیر_نور_ماه

@brown_radagast

1 week, 2 days ago

جمعه شد. سکوتِ صبحِ جمعه را می‌پرستم.

2 weeks ago
[#پاراگراف\_های\_دوست\_داشتنی](?q=%23%D9%BE%D8%A7%D8%B1%D8%A7%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81_%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA_%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D9%86%DB%8C)

#پاراگراف_های_دوست_داشتنی
📚 سمفونی مردگان

2 weeks ago

دوست داشتن مثل سفری است بدون مقصد! سفری که هرلحظه‌اش، به کشف کوچه‌ای، خیابانی، شهری یا دنیایی جدید می‌رسد! گاه به دریا میرسی، گاه به جنگل! سرزمین ناشناخته‌ای که پایان ندارد و هر روزش آسمان آبی است و شباهنگامش بزم ستاره‌هاست...
وجه روبرویش اما، دوست نداشتن و دوست نداشته شدن را می‌گویم! گویی حسی است که هرشب از گوشه‌های تاریک دل آدم چشم باز می‌کند. هیولای شب‌زی کوچکی که هر نفسش غبار خاکستر را می‌پراکند، راه گلو را می‌بندد و مقصدش!؟ هیچ!! انگار که باد تو را به دنبال هیچ، از یک سو به سوی دیگر می‌برد!
حال در این ميان صداها به سکوت تبدیل می‌شوند، و یادها...    یادها سایه‌هایی می‌شوند رقصان به دور آتشی که خاموش است، و همگی سکوتی را فریاد می‌زنند تا دنیای خلوتت را پر کنند، اما افسوس که تو میخواهی سینه‌ات را بشکافی، و قلبت را برداری تا همچون جنازه‌ای به دنبال گور به سفری بی‌مقصد بروید؛ نه برای دوست داشتن، که برای گم شدن و فراموش شدن....

#یادداشت_های_خاکستری

@brown_radagast

2 weeks, 2 days ago
We recommend to visit

✨ تبلیغات پر بازده [ @tabligat_YaSiNoli ]

- منمو هدفونم فقط میخوام چِت کنم 🎧

فرشتــه‌ی موسیقی💙"
- موسیقی تَپیت و نت‌ها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .

#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
‌‌‌•• 🎧🖤📀🔐••

╰) ایران موزیک♪ (╯

"ما بهتریـن‌ها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"


تبلیغات و ثبت موزیک :
@AdIranMusic94