وقتی آدم یک‌ نفر را دوست داشته باشد بیشتر تنهاست، چون نمی‌تواند به هیچکس جز همان آدم بگوید چه احساسی دارد
و اگر آن آدم کسی باشد که تو را به سکوت تشویق کند، تنهایی تو کامل می‌شود.

— سمفونی مردگان، عباس معروفی.

عقل را با عشق زور پنجه نیست
کار مسکین از مدارا می‌رود

سعدیا دل در سرش کردی و رفت
بلکه جانش نیز در پا می‌رود

— غزلیات سعدی.

cold

‍ ‍ ‍
▪️در آغاز فقط کلمه بود…

❍ تئودور آدورنو: شاید مایۀ تأسف باشد که ما فاقد کلمه‌ای هستیم که رایحۀ منحصربه‌فرد قهوه را در خود داشته باشد ـــ که کلام ما پژمرده و کم‌خون است و از طعم و حسِ واقعیت فاصله دارد. اما یک کلمه به عنوان چیزی متمایز از یک جفت سوراخ دماغ، چگونه قرار است رایحۀ چیزی را جذب خود کند، و آیا ناتوانی از این کار به معنای شکست است؟

❍ سوزان سانتاگ: فیلم‌های بزرگ به ما نشان داده‌اند که سینما می‌تواند کنش فیزيکی محض را از جادوی بی‌واسطه‌ای برخوردار سازد که کلمات هیچ‌گاه قادر به انجام آن نیستند، و افزون بر آن، با ايجاز بیشتری نیز اين کار را انجام می‌دهد.

❍ یون فوسه: آنچه زبان می‌تواند بيان کند تنها جز کوچکی از آن چيزی‌ست که وجود دارد. اين برای من روشن است. و فکر می‌کنم نمايشنامه‌های من، يک‌جورهایی همين را بيان می‌کنند ـــ مهمترين چيز ناممکن بودن بيان از طريق کلمات است.

❍ فئودور داستایفسکی: پس تو هم گاهی از اینکه نمی‌شود فکر را به قالب کلمه درآورد افسرده می‌شوی. چنین اندوهی نجیبانه است. [از کتاب جوان خام]

❍ روبر برسون: معمولی‌ترین کلمه وقتی سر جای خودش قرار بگیرد، ناگهان درخششی یگانه پیدا می‌کند. این همان درخششی است که تصویر باید با آن جلوه کند.

❍ دیوید لینچ: شاید کسی بگوید موسیقی را نمی‌فهمد؛ اما اغلب مردم موسیقی را به‌صورت حسی تجربه می‌کنند و می‌دانند که موسیقی نوعی انتزاع است. لازم نیست موسیقی را به کلام تبدیل کنی ـــ فقط آن را می‌شنوی. سینما بسیار به موسیقی شبیه است. می‌تواند بسیار انتزاعی باشد، اما مردم مشتاق‌اند مفهومی عقلانی به آن دهند و آن را به‌صورت کلمات درآورند. وقتی نمی‌توانند، احساس نومیدی می‌کنند.

❍ ادوارد هاپر: اگر می‌شد با کلمه ابرازش کنم، دیگر هیچ احتیاجی به نقاشی کردن نبود.

❍ ونسان ون‌گوگ: گمان می‌کردم بدون کلمات مرا می‌فهمند.

❍ لودویگ ویتگنشتاین: فیلسوفان خیلی اوقات از تحقیق و تحلیل معنای واژه‌ها سخن می‌گویند. ولی فراموش نکنیم که واژه معنایی را ندارد که گویی قدرتی مستقل از ما به آن داده است، به نحوی که بتوان نوعی تحقیق علمی ترتیب داد و دریافت که واژه به چه معنایی است. واژه معنایی را دارد که کسی به آن داده است.

❍ ژان‌-لوک گدار: کلماتِ نوشته شده دشمنِ فیلم‌ها هستند: شما فیلم‌ها را تماشا نمی‌کنید، آن‌ها را می‌خوانید. امروزه در فیلم‌ها کلمات همیشه اول و تصاویر دوم‌اند، و وانمود می‌کنند که برعکس است. فیلمنامه قدرتمندتر از فیلم است. باید دوباره یاد بگیریم با تصاویر بیندیشیم؛ به این ترتیب فیلم‌ها واقعی‌تر می‌شوند.

— Kompositphotographie Of Jean Luc Godard & Ludwig Wittgenstein, Sight & Sound 47 – 1978.

🎥 @CinemaParadisooo
🎥 @CinemaParadisooo

بر او ببخشایید
بر او که از درون متلاشی‌ست
اما هنوز پوست چشمانش از تصور ذرات نور می‌سوزد
و گیسوان بیهُده‌اش
نومیدوار از نفوذ نفس‌های عشق می‌لرزد

بر تو چون ساحل آغوش گشودم
در دلم بود که دلدار تو باشم
«وای بر من که ندانستم از اول
روزی آید که دل‌آزار تو باشم»

بعد از این از تو دگر هیچ نخواهم
نه درودی، نه پیامی، نه نشانی
ره خود گیرم و ره بر تو گشایم
ز آنکه دیگر تو نه آنی، تو نه آنی

— فروغ فرخزاد، ۸ ژانویه ۱۹۵۷، مونیخ

همین‌جوری دو تا نگاه در هم گره می‌خورد و آدم دیگر نمی‌تواند در بدن خودش زندگی کند، می‌خواهد پر بکشد.

— سال بلوا، عباس معروفی

رو آخرین دیوار این کشور نوشتم
من وقت کم دارم واسه بوسیدن تو
ما عمرمون کوتاهه مثل خنده‌ی تو
ما عمرمون کوتاهه مثل دامن من