سایت کانون فرهنگی آموزش قلم چی
↗️ http://www.kanoon.ir
دریافت کارنامه آزمون
↗️ https://www.kanoon.ir/Account/Student
Last updated 2 months, 3 weeks ago
همیشه آماده بودم هرچیزی که دارم و بدون چون و چرا توی ۳۰ ثانیه ترک کنم. چتای ۳ سالمو با فرد مورد علاقم پاک کردم، عکسایی که به جونم وصل بودنم همینطور. وسایل و لباسای مورد علاقمو دادم به خیریه و کادوهایی که افراد مهم قدیمی بهم داده بودن و خودشون از زندگیم رفته بودن و آتیش زدم. خواستم عادت کنم تا وابسته ی چیزی نباشم و قبل اینکه چیزای با ارزشم از دست برن خودم از دستشون بدم. شاید فکر کنی یه تختم کمه یا روانی ای چیزیم. مشکلی نداره این جوری فکر کن، ولی من معتقدم این راز قوی و مستقل بودنه. آماده باشی از چیزایی که عاشقشونی بگذری بدون اینکه به روحت و مسیری که برای اینده و پیشرفت داری می ری آسیبی وارد شه. این حرفمو موقعی می فهمی که یکی از عزیزات ترکت می کنه، تو چون خودتو عادت ندادی، از همه چیت می افتی و گند می خوره به کل زندگیت..
همه الکی و نقشن🚶🏼♀️..
گوش کردم وُیساتو ساعت ۰۴:۳۸ دقیقهیِ صبح. فکر کردم بهت، به اولین باری که باهم حرف زدیم، غم بود و من بودم تو نبودی، فکرت بود. یادم اومد اون دوستت دارمِ اولتو، اولین باری که صدا کردی اسممو، غم بود و من بودم تو نبودی، دلتنگیت بود. لبخند زدم وقتی یادم اومد حرفات، غم بود و من بودم تو نبودی، خیالت بود. قلبم به تو فکر میکرد خوشحال بود، غم بود و من بودم تو نبودی، غصهات بود. فکر کردم به ماهِ چشمات، به آغوشِ دستات، به تو به لبخندات، غم بود و من بودم تو نبودی، عکسات بود. بارون میبارید آسمون غمگین بود، فکرم پیشِ تو بود، غم بود و من بودم تو نبودی، جایِ خالیت بود. فکر کردم به صدات، به قلبم موقعِ شنیدنش، غم بود و من بودم تو نبودی، غمام بود. فکر کردم به دوریت، به نبودنت، به صبوریت، غم بود و من بودم تو نبودی، رفتنت بود. یادم اومد قشنگیِ لبخندتو، شنیدم انگار صدای خندههاتو، غم بود و من بودم تو نبودی، تصورت بود. فکر کردم به اسمت، به میمِ مالکیتش از زبونِ من، به اینکه چقدر دوست دارم صدات کنم، غم بود و من بودم تو نبودی، بغض بود. فکر کردم به تو به خودم، به ما که افتادیم دور از هم، غم بود و من بودم تو نبودی، جدایی بود. فکر کردم به آینده، به رویاهام که هستی یکی از اونها، غم بود و من بودم تو نبودی، اشکهام بود. فکر کردم به قلبت، به اینکه خالی شده از من، غم بود و من بودم تو نبودی، تنهاییم بود. فکر کردم به تو دمِ صبح، خورشید نبود ماه بود، من بودم و غم بود تو نبودی، عشقت بود..
ز غصه ام قصه ای خواهم ساخت،بی پایان.
با بعضی از دوستا که دعوا میکنی تازه میفهمی چقد دشمن بودن
کاشکی عزیزانم درحال حاضر کمی توقعاتشون رو از من در زمینهی «خبر نمیگیری» و «یه حال نمیپرسی» کم کنند. عذر میخوام، بنده خودم هم درحال مردن هستم.
یکی از چیزایی که حالمو خوب میکنه نگاه کردن پروفایل ممبراس.
هر وقت واسه توضیح دادن خودت تلاش کردی یعنی طرفت رو اشتباه انتخاب کردی.
مهم خندیدنته گورِ بابای حال بدِ من!
سایت کانون فرهنگی آموزش قلم چی
↗️ http://www.kanoon.ir
دریافت کارنامه آزمون
↗️ https://www.kanoon.ir/Account/Student
Last updated 2 months, 3 weeks ago