جدی جدی می‌خوام اینجارو دیگه به فراموشی بسپارم و یه نبودن طولانی:) اما اونایی که چنل دارن و هستم، می‌خونمشون. و اگه این مدت از حرفام رنجیدید هم اشکال نداره چون چیزی به جز حقیقت نگفتم?. بدرود.

خلاصه پیشنهاد می‌کنم که هیچ‌وقت کتابتون رو به دست من نسپارین??

وای:)))))))))))

یکی باشه که شات‌هایی که می‌گیرم از فیلم‌هایی که می‌بینم براش بفرستم و راجبشون حرف بزنیم:)

خب بذارید از اول بگم. اهمیت نمیدم. راجبش نگید. ما خیلی وقته که راهمون جدا شده. هر کدوم زندگی خودشو داره. خیلی وقته بی‌خبریم. اون می‌تونه با هرکسی که می‌خواد زندگیش رو ادامه بده. منم همینطور. سرنوشت ما این بود. بخشی از مسیرمون کنار هم بود. جریان زندگی همینه.

خیلی زیبا.

می‌خوام دیگه از آخرین سین‌زدن بگذرم و دیگه حرفی نزنم ببینم تا کی میشه که هیچی گفته نمیشه...

تاوان چیو پس میده نسل ما؟!

?:)

ولی من با این خودکارا الان نباید نکته می‌نوشتم چون باید کتابم رو می‌نوشتم و الانم دیگه کتابم نصفه می‌بود.