دیالکتیک

Description
"خرد جامه ای است که کهنه نمی گردد."
@inbox_dialectic
Advertising
We recommend to visit

فرشتــه‌ی موسیقی?"
- موسیقی تَپیت و نت‌ها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .

#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
‌‌‌•• ????••

╰) ایران موزیک♪ (╯

"ما بهتریـن‌ها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"


تبلیغات و ثبت موزیک :
@AdIranMusic94

✨ تبلیغات پر بازده [ @tabligat_YaSiNoli ]

- منمو هدفونم فقط میخوام چِت کنم ?

2 months, 1 week ago

*"زیست در ذیل قانون اما بی‌بهره از حمایت قانون"*

?اشمیت دولت را به عنوان عالی‌ترین مرجع سیاسی در نظر می‌گیرد که جوهر واقعی‌خود را زمانی نشان می‌دهد و شکوفا می‌‌کند که در چهارچوب قانون مقید نشده باشد.از نظر وی "امر استثنا" مجرایی فراسوی قانون است که هنگام بحران, دولت اراده‌خود را ورای قانون قرار می‌دهد و انرا تعلیق می‌کند.
در راس دولت, شخص حاکم قرار دارد که با اعلام "امر استثنا" اراده خود را بر هر امری اولویت می‌بخشد تا با تعیین دشمن و ضدیت بخشیدن به ان, هویت‌بخش جامعه و حلال مشکلات شود.

?قانون قاعده مشخصی است که می‌توان با ان عمل و اراده دولت را پیش‌بینی کرد.لذا تعلیق قانون به واسطه "امر استثنا" با هدف بازیابی موجودیت‌جامعه به واسطه تعیین دشمن, منجر خواهد شد تا خروج قدرت دولت از ذیل قانون (به ویژه اراده حاکم در راس دولت),انرا از چهارچوب قاعده بازی خارج کند و پیش‌بینی ناپذیر شود.

در "امر استثنا" و با اعلام "وضع‌اضطراری" است که قانون وجود دارد اما حمایت نمی‌کند...

https://t.me/dialectic_of_society ?

2 months, 1 week ago

نسل زد:فردیت یا انفراد

محمدامین سلیمانی

?جنبش‌های برخواسته از نسل زد نه جنبه‌ای سیاسی بلکه مدنی دارد.نسل زد از مشارکت خود در مراجع فرافردی چشم‌پوشی می‌کند و عاملیت‌خود در برابر ساختار قدرت را نادیده می‌انگارد.

? در نتیجه نسل‌زد برای محافظت خود در برابر قدرتی که به حال خود رهاشده فعالانه وارد عرصه قدرت نمی‌شود; بلکه در قالب جنبش‌های مدنی دست به تعمیق مصونیت ‌و ازادی خود می‌زند.به عبارتی دیگر نسل زد عاملیت خود را نه در ساختار قدرت که در مقابل ساختار قدرت بازمی‌یابد.

?به سبب تضعیف امر سیاسی که به تعبیر اشمیت ریشه در پذیرش مراجع اقتدار دارد, نسل ضد از اجماع در قالب گروه‌های معین با جنبه‌ای جمع‌گرایانه و ضمن پذیرش سلسله‌مراتب عاجز است.بنابراین نسل‌زد افزون بر عدم تبعیت از رهبری کاریزماتیک, قادر به جامعه‌سازی(به تعبیری اشمیتی از کلمه) , بارش‌فکری در یک گفتمان واحد در جهت نقد ساختار قدرت‌حاکمه نیست و گرفتار انارشی ایده‌هاست.به علاوه نسل مذکور رابطه‌قدرت را نه به شکل عمودی و با دیدی از بالا به پایین که به شکلی افقی برمی‌تابد.

? یکی دیگر از شاخصه‌های جنبش‌های نسل‌زد توده‌واری و الکن بودن زبان اعتراضی ان است.خلا نظری نسل زد,تحقق افراط گونه "لسه فر" در بین احاد ایشان و فقدان دستگاه‌نظری منسجم خود را در خشمی نشان می‌دهد که در تظاهرات سال ١٤٠١ در قالب الفاظ رکیک نقش بست.لذا تابوشکنی در شعارهارا نه ناشی از صراحت و صداقت ذاتی این طیف سنی که می‌توان برخواسته از الکن بودن دستگاه فکری‌اش دانست.

?فردیت‌حاکم بر اعضای نسل‌زد رواداری را در بین انها به طرز جالب‌توجهی نسبت به نسل‌های‌گذشته تشدید می‌کند.اما فقدان توافق بر سر بستر مشترکی که بتوان از دل دیالکتیک این اندیشه‌ها سلاح واحد نقادی را برعلیه ساختار قدرت ایجاد کرد, میسر نیست.

?نسل‌زد از برپایی اتوریته مختص به خود در برابر اتوریته قدرت‌حاکمه ناتوان است و ترجیح می‌دهد در قالب اجتماعی با اجزای منفک از هم به جدال با یک کل متحد‌الشکل و سیستماتیک برود...

بی‌گفتمانی نسل‌زد مغلوب گفتمان‌بد حاکمیت است...

@kavosh_garan

4 months, 4 weeks ago
انسان‌ها در دو حالت خویشتن واقعی‌خودشان …

انسان‌ها در دو حالت خویشتن واقعی‌خودشان را نشان می‌دهند‌:

۱.انگاه که بدانند به همه‌چیز رسیده‌اند.

۲.انگاه که بدانند به هیچ چیز نرسیده‌اند.?

?ارسطو

#سخنان_قصار

https://t.me/dialectic_of_society

4 months, 4 weeks ago
***?*** تحریم یا مشارکت:

? تحریم یا مشارکت:

?هر رای یک رابطه است;رابطه‌ای که طرفین ان یک‌ شهروند واجدشرایط و ساختار سیاسی است.طی پروسه رای‌دهی , هر شهروندی به‌ نوبه‌خود خواسته خویشتن را در قامت یک نماینده در ساختارسیاسی منعکس می‌کند.لذا کیفیت و ماهیت رای به شرایط طرفین این رابطه بستگی دارد.

?ترسیم چشم‌انداز آتی و بدیل برای یک نظام‌ معیوب در گرو اگاهی بر ''بایسته‌ها'' و ''نبایسته‌ها''است.تحریم انتخابات دال بر اگاهی بر نبایسته ها و ترسیم خطوط قرمز است.حال انکه طرح یک نظریه رهایی بخش با کلیات مختص به خودش در بر دارند بایسته‌ها و امورات ایجابی است که فی‌مابین خطوط سلبی است.

?لذا کنش تحریم‌انتخابات باید توامان با تلاش برای خلق بدیل و ایده‌ رهایی‌بخش باشد.صرف رای‌ندادن و کاهلی برای ترسیم اینده به معنای نفی قدرت , خلق انارشی و ایجاد خلا قدرت است.حال انکه نفی قدرت فعلی تنها یک مرحله و نه یک هدف است که به منظور خلق قدرتی نوین طی می‌شود و نباید در این مرحله معین متوقف شد.

#کلیشه

https://t.me/dialectic_of_society ?

5 months ago

جوالدوز ‌برهنه:

محمدامین‌ سلیمانی

?هرکسی که در جریان احوالات فعلی رسانه‌جمعی و شبکه‌های‌ اجتماعی باشد، داغ‌شدن دعوای دو مهمان فرهنگی و بدل شدن ان به یک سوژه‌‌ی دیدنی در فضای مجازی پوشیده نیست. عده‌ای از پرخاش مهمان تارک مجلس سخن گفتند و عده‌ای بساط رانت‌خواری و اتهام‌های وارده را بازیچه کردند.

?تناقض آن هنگام عیان می‌شود که نمود بی‌فرهنگی را در مشاجره مهمانان فرهنگی ببینیم. در گفت‌وگویی که بنای آن بر طرح موضوع و گفت‌گوی کارشناسان فرهنگی است،‌ اصل بحث نه طرح موضوع که طرد موضوع و معطوف‌شدن از متن به حاشیه بود.

?هر "آمدی" با خود "رفتی" دارد. هر "گفتی" بالتبع "گویی" دارد. مناظره امری دوجانبه است. اتهام وارده و جالب‌توجه، فرصتی درخور برای دفاع می‌طلبد. اما گویا برای #رسانه_میلی ، اتهام اسفندیاری از دفاع فاضلی رنگین‌تر بود. پرتاپ میکروفون توسط دکتر فاضلی حرکتی اعتراض‌آميز به فریادی‌ بی‌صدا و مقطوع بود.

?زد و خورد لفظی دو مهمان در برنامه‌ای که رسالت ذاتی آن خلق گفتمان است، نشان‌دهنده وجود ظرفیت برای هر امری جز گفت‌وگو است. آنگاه که بستر رسانه از محل طرح بحث عمومی به میدان جدل‌شخصی بدل می‌شود،‌چندان بعید نیست که مطالبه‌گری جمعی نیز به نغ‌زدن‌های‌ روزمره تقلیل یابد.

?در این گفت‌گوی فرهنگی، بروز بی‌فرهنگی، پر سر‌ و صدا ترین خصیصه بود. رسانه انتخابات هر آنچه که بود، به جای آنکه ابزار مناظره باشد، بدل به ابزار مشاجره شد. حکایت وقایع امروز #رسانه_میلی چونان جوالدوز برهنه‌ای بود که دعوی بافتن داشت، اما جز برهنگی شامل حال خودش نشد.

#انتخابات
#تهمت
#محمد_فاضلی
#مسعود_پزشکیان
#کمیسیون_سیاسی

@ArmaneQalam ?

5 months, 2 weeks ago

حکومت وحشت : پارانویا از جنس تمامیت‌خواهی

محمدامین سلیمانی

?بدون شک جهان معاصر با سبک‌وسیاق قرن بیستم متفاوت است.تاکید بر این تفاوت بدین معنا نیست که باید از کلیه میراث فکری دست بشوییم و منکر ان شویم.بلکه باید "حال" را در نتیجه فرآیندی از تغییر و تحول "گذشته" درک کرد.

?یکی از اسیب‌ها و کژفهمی‌هایی برای خوانندگان کتاب "١٩٨٤" نوشته "جرج اورول" می‌تواند رخ دهد,بلعیدن کلیه ویژگی‌ها و خصائص حاکمیت تمامیت‌خواه اقیانوسیا در سال١٩٤٨ و قی کردن ان بر روی شرایط کنونی حاکمیت ماست.لذا گمان می‌کنم اکنون باید دست به بازتعریف مفهوم توتالیتاریسم به سبک و سیاق دیگری زد و انرا از شکل رمان‌گونه و قرن بیستمی‌اش بازپس گرفت.

?در خانه‌هایمان نه خبری از تله‌اسکرین‌هایی است که بخواهد مو‌به‌مو افکارمان را بخواند و پایش کند;نه خبری از قطعات مکانیکی است که بخواهند با کار گذاشتن در مغز معاندان فراخوانده در "وزارت حقیقت" , انان را غلام حلقه به گوش خود کنند.

?شیوع این خوانش طوطی‌وار از ارول تنها انرا لوس و بی‌فایده می‌کند.ارول فرزند زمانه خویش بود.زمانه‌ای که تصفیه‌های استالین, کولاگ‌های شوروی , اوشویتس‌های نازی و انقلاب‌فرهنگی چین کاملا واقعیت داشتند.اکنون دیگر کم و کیف توتالیتاریسم در این حد اغراق امیز نیست.ولکن شکل دیگری به خود گرفته است.اندیشمندان قرن بیستمی از "لوییجی استورزو" گرفته تا "واتسلاف هاول" حاکمیت‌های‌توتالیتر را مورد تحلیل قرار داده انذ,اما نباید از مواجه خود حاکمیت‌ها با این تحلیل‌ها غافل شد.چرا که هم تحلیل‌کنندگان و هم تحلیل‌شوندگان از یک جهان برخواسته‌اند و در یک جهان زیست می‌کنند.

?پس وحشت عوام از گفت‌وگو و پرهیز از انجام کار تشکیلاتی از کجا برمی‌خیزد?
به گمانم "اثر توماس" بتواند ترس ما از سایه ‌حکومت پلیسی و فرصت‌سوزی‌هارا شرح دهد.ترسی که خود بیش از حکومت پلیسی عامل انفعال و خودسانسوری خودمان است.
بنابر "اثر توماس" علی رغم انکه واقعیت به ان شدت وجود ندارد,اما ترس و توهم از واقعیت منجر به وقوع پیوستن پیامد‌های‌واقعیت می‌شوند.جمله قصاری با همین عنوان بر زبان عوام است:
از هر چه بترسی,بر سرت می‌اید.

?زندگی توده‌ها,تجربیات انهاست.گر چه این تجربیات تمام و کمال برخواسته از ذهنیات و کنش‌فعال انها نیست و عواملی خارج از ان قرار دارد,اما همین رویدادهای مستقل نیز از مجرای قوه شناخت ما باید عبور کند تا با قالبی دخل و تصرف یافته , بر ما تاثیر بگذارند.لذا این رویدادها خارج از اراده توده‌ها هستند,اما نحوه پاسخدهی به انها در حیطه اراده ماست.

?تا حد بسیاری عامل وادادگی و انفعال در برابر حاکمیت پلیسی نه خود این تشکیلات که ترس ما از سازوبرگ سرکوب است.در نتیجه این همدستی ناخواسته است که به قول "ایزاک توماس" پیامدهای‌واقعیت خود بدل به واقعیت می‌شوند.

ختم کلام انکه "دروغ‌هایی را که به خود می‌گوییم,باور می‌کنیم...

@kavosh_garan

5 months, 2 weeks ago

?خوانش "#احیای_اندیشه_سیاسی

علم سیاست اثباتی

به قلم حسین بشیریه

?چنانچه در اولین بخش از این سلسله خوانش‌ها شرح داده شد,نویسنده کتاب یکی از انتقادات خود به مطالب اکادمیک علوم‌سیاسی را محض و انتزاعی بودن‌ان می‌داند.به علاوه او تراژدی متناقض رشته‌مذکور را "جدایی علم‌سیاست از سیاست" ذکر می‌کند.

?لذا علم‌سیاست در شرایط فعلی تنها به سر حد مشاهدات عینی اکتفا کرده و در صدد "کشف" و نه "تغییر" رفتارها و مفاهیم علوم سیاسی برمی‌اید.علوم سیاسی در شرایط فعلی خود را جزئی از "حکمت نظری" می‌داند و تنها درپی تبیین,توضیح و تشریح است و تغییر,مداخله و تجویز را در شان خود نمی‌داند.به عبارتی دیگر علم‌سیاست‌اثباتی در سر حد واقعیات متوقف شده و از حرکت به سمت حقایق سر باز می‌زند.

?چنان این برداشت از علوم سیاسی راکد و ساکن است که بشیریه اجزای اصلی این علم را تنها تکه پاره‌هایی از فلسفه,تاریخ و جامعه‌شناسی می‌داند.این برداشت به سبب تنها ارائه یک بحث درسنامه‌ای کاملا در تضاد با غایتمندی و جانبداری حکمت‌سیاسی دیرین قرار دارد.

?چه بسا ابتلای علم‌سیاست به مرض اثبات‌گرایی , ناشی از نوعی تعمیم‌گرایی افراطی طبیعیات در نیمه دوم قرن نوزدهم است که علی‌رغم گذر مدت مدیدی,این عرصه را همچنان با ان دست‌وپنجه نرم می‌کند.چرا که فقدان تجویز و بایدگرایی از خصائص بارز علوم‌طبیعی و وجه تمایز "حکمت نظری" و "حکمت عملی" از دیدگاه ارسطو است.

?گویی رسالت علم‌سیاست‌اثباتی ان است که دروغ هایی که تاکنون بشر به خود گفته است را واقعی و جزلاینفکی از ذات حیات اجتماعی نشان دهد.حال انکه حکمت سیاسی دیرین بر ان بود تا ماهیت دروغ‌های ادمی را افشا کرده و بدیلی راستین برایش ارائه کند.

#خوانش

https://t.me/dialectic_of_society ?

5 months, 2 weeks ago

?دگردیسی ناتمام نیچه:
از علل گرایش به تمامیت‌خواهی

محمدامین سلیمانی

?اریک‌فروم با رویکرد روانکاوانه‌خود , تحلیلی از زمینه‌گرایش به تمامیت‌خواهی ارائه می‌کند. فلذا انگاه که تحلیل او را در این باب مورد مطالعه قرار می‌دهیم, بر ما روشن خواهد شد که در بطن مدرنیته , کلیه جوامع دارای خصائصی هستند که انها را به صورت بالقوه مستعد درجات مختلفی از تمامیت‌خواهی می‌کند.

?پس از اغاز نهضت‌اصلاح کلیسا(reformism) و اعتراض "مارتین لوتر" بر علیه دستگاه کلیسای‌کاتولیک,این اندیشه در ذهن اروپاییان نقش بست که مساوات عقلانیت در بین کلیه مومنان انها را ملزم می‌کند تا اقتدار یک مرجعیت دینی چون پاپ را برنتابند و هر مسیحی می‌تواند برای تفسیر و برداشت از کتاب‌مقدس واجد صلاحیت باشد.به عبارتی اکنون هر  مسیحی سوژگی خود را در مقام "فرد"می‌توانست پیدا کند.لذا به شکل جدی تفکیک حوزه "عمومی" از "خصوصی" و انفکاک "فرد" از "جمع" پدید امد.چنان این دوران سرنوشت‌ساز تاریخی فراگیر و گریزناپذیر شد که "ژان بشلر",متفکر مطرح فرانسوی انرا از خصیصه‌های پنجگانه دنیای‌معاصر دانسته و تبعات انرا در سطحی جهانی همچون انقلاب کشاورزی یا عصر اهن گریزناپذیر می‌داند.به علاوه اکنون به واسطه چندگانگی معانی و سکولار شدن معنای زندگانی برای نوع بشر,دین و هر قسمی از باورهای ماورالطبیعی نقش خود را به عنوان جزئی جداناپذیر از حیات انسان از دست داده و به یک انتخاب فی‌مابین گزینه‌های متعدد بدل شده است.

?طی این فرایند چنانچه که نیچه در گفتار١٢٥ کتاب "دانش شادان" بیان می‌کند:
Gott ist dead!
خدا مرده است.

بنای ارزش‌ها و سنت‌های کهن فروریخته و ادمیان اکنون با بحرانی جدی در بازسازی بدیلی دیگر برای ان مواجه هستند.
به عبارتی فی‌الحال علی رغم انکه مدرنیته با زایش مفهوم "فردیت" انسان را از قید و بند سنن,دیانت,اداب و رسوم رهانیده است, ولکن باید متذکر شد که در گذشته همین قیود و عناصر الزام اور برای ادمی برای او خالق معنا و مفهوم زندگی بوده است.لذا با طرد این قیود شاید انسان فردیت خود را محقق کرده باشد,اما از ان‌سو مسئولیت خلق معنای زندگی را بر روی دوش خود قرار داده و بایستی به "ابر‌انسان‌"خویشتن بدل گردد.به عبارتی انسان با پشت‌سر گذاشتن دوران کهن,ازادی خویشتن را به نوعی به دست اورد .اما این ازادی در گرو مسئولیتی برای خلق معناست!

?اریک فروم باور دارد که انسان پس از وانهادن بار اجبار ایین کهن از دوش خود,بار خلق معنا را از دوش عناصر جهان کهن برداشت و بر پشت خود افکند.اما بدان سبب که از حمل بار ثقیل معنابخشی عاجز و علیل است,بر ان شده تا به شکلی دیگر در پی یافتن عناصری مشابه و با کارکردی یکسان در بطن جهان‌کهن باشد.در چنین شرایطی است که انسان‌ها حاضرند تا سوژگی خود را به ساختاری تمامیت‌خواه وانهاده تا تمامیت معنای زندگی را برای انها محقق کند.

?در نتیجه به نحوی تراژیک دگردیسی سه‌گانه‌ای که نیچه در "چنین گفت زرتشت." شرح می‌دهد , با تبدیل شدن از شتری که حمل کننده باری گزاف است به شیری که بار را وانهاده و بر علیه بایسته‌های دیرین عصیان می‌کند,عقیم مانده و از  عبور به شیر و دگردیسی به کودکی نوپا و کامجو در معنای‌نو عاجز است.با چنین تعبیری از دگردیسی نیچه, جوامعی که تن به توتالیتاریسم می‌دهند , فقدان و واگذاری سوژگی در برابر ایدئولوژی تمامیت‌خواه نوعی ارجاع و دگردیسی واژگون از شیر درنده اما ناکام به شتر است.

?صد البته که گرایش به #تمامیت‌_خواهی مختص فلان یا بهمان جغرافیای‌سیاسی نیست.بلکه فراگیری مفهوم  "اصالت‌فرد" (individualism) در ابعاد جهانی,تمامی جوامع را مستعد آفت #توتالیتاریسم می‌کند.

https://t.me/dialectic_of_society ?

7 months ago

دیکتاتور:فرهنگ یا فرد

?تجربه برامدن "آلمان نازی" از بطن "جمهوری‌وایمار" که بدیلی بر علیه استبداد "امپراتوری پروس" بود,نشان داد نهاد دموکراسی به چه میزان می‌تواند در برابر دیکتاتور طلبی اسیب‌پذیر باشد.

?"رای" نه فقط یک حق‌‌ذاتی و تصمیم آنی بلکه یک فرهنگ و رویکرد مداوم است که بستر مختص به خود را می‌طلبد.

?در جامعه استبداد زده,معاندان حکومت در اسلوب و روش با ساختار قدرت متفق هستند.اما به واسطه تفاوت در محتوا و درون‌مایه دیکتاتوری , هرگز حس اتحاد با حاکمیت را ندارند.

?در فرهنگ دیکتاتوری,حتی خود دیکتاتور های خرد و کلان ابژه‌اند و از منطق عمومی ان فرهنگ تبعیت می‌کنند.

#تلنگر

We recommend to visit

فرشتــه‌ی موسیقی?"
- موسیقی تَپیت و نت‌ها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .

#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
‌‌‌•• ????••

╰) ایران موزیک♪ (╯

"ما بهتریـن‌ها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"


تبلیغات و ثبت موزیک :
@AdIranMusic94

✨ تبلیغات پر بازده [ @tabligat_YaSiNoli ]

- منمو هدفونم فقط میخوام چِت کنم ?