دیالکتیک

Description
"خرد جامه ای است که کهنه نمی گردد."
Advertising
We recommend to visit

✨ تبلیغات پر بازده [ @tabligat_YaSiNoli ]

- منمو هدفونم فقط میخوام چِت کنم 🎧

فرشتــه‌ی موسیقی💙"
- موسیقی تَپیت و نت‌ها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .

#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
‌‌‌•• 🎧🖤📀🔐••

╰) ایران موزیک♪ (╯

"ما بهتریـن‌ها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"


تبلیغات و ثبت موزیک :
@AdIranMusic94

2 days, 11 hours ago

جدال خدایان کوه المپ و انسان

برخلاف انحلال فردیت در فلسفه تصوف که هویتی انفعالی برای انسان رقم می‌زند, سرنوشتی متفاوت برای تکوین فردیت در باختر زمین رقم خورد که مسیر تکوین‌تاریخ انرا دگرگون ساخت.

روایتی که اساطیر یونان‌باستان  از روابط بین انسان‌زمینی و خدایان‌ ارائه می‌دهد به هیچ عنوان مبتنی بر واگذاری محض عاملیت انسان در برابر موجوداتی ماورایی همانند انچه که در تصوف شاهدش بودیم, نیست. بلکه مناسبات بین ادمیان و خدایان به ویژه زئوس در مقام والا مقام ترین خدای کوه المپ به نحوی است که او به انسان نه در مقام یک افریده فرودست مطلق و انحلال پذیر در ذات خودش که به مثابه یک رقیب بالقوه می‌نگرد. هماوردانگاری انسان در برابر خدایان کاملا در عصبانیت زئوس از اعطای اتش(به عنوان نماد روشنایی و قدرت) به انسان توسط پرومتئوس اشکار است که عاقبت زئوس پرومتئوس را برای توبیخ ابدی به صخره‌ای در کوه‌های قفقاز زنجیر کرد تا عقابی طی روزهای متوالی جگر او را بدرد.

البته لازم به اشاره است روایتی که اساطیر یونان‌باستان از مناسبات بین ادمی و خدایان ارائه می‌دهد به نحوی تام شاکله مفهوم فردیت نیست. بلکه نخستین گام از سلسله گام‌هایی است که طی تاریخ به تدریج اسباب تکوین فردیت در شکل و شمایل کنونی به مفهوم مدرن کلمه  رقم زد. هلنیسم خشت نخستی را نهاد که در ابتدای امر از ایجاد "من منفعل" همانند انچه که در تصوف شاهدش بودیم, جلوگیری به عمل اورد تا سپس در چهارچوب قائل‌شدن عاملیتی مستقل برای "نوع"بشر , عاملیت "فرد" بشر را تضمین کند.

#محمدامین_سلیمانی

3 days, 14 hours ago

مشت گره‌کرده نسل‌زد :در ید فرد یا در ید جمع?!

محمدامین سلیمانی

🔻به زیر کشیده‌شدن امرسیاسی از مقام امری که فراسوی سایر امور اجتماعی است و تلاش برای تعمیق مصونیت‌های‌مدنی, طلب صرف "شیوه‌بودن" و شکل‌دهی به "زندگی روزمره فردی", پیش‌فرض غیر قابل اغماض و تعیین‌کننده صفات منسوب به جنبش‌های اعتراضی است که نسل‌زد نیروی غالب ان به شمار می‌اید. چنانچه که دوست‌محمدی در مقاله خود موسوم به "زمینه ها و پیامدهای مشارکت نسل‌ Z در تنش‌های سیاسی_اجتماعی ایران (١٣٩٦_١٤٠١)" روایت می‌کند, نیمی از فعالان عرصه فضای مجازی طیف سنی ١٨ تا ٢٩ سال بوده‌اند که مبین سهم جالب توجه این نسل در اعتراضات مذکور می‌باشد. اعتراضات سال ١٤٠١ بارزترین شاهدی است که می‌توان به مدد کند و کاو ان رویکرد اعتراضی این نسل را (حداقل در برهه‌ای از حیاتش) مورد بررسی قرار داد.

🔻رویکرد اعتراضی این نسل به شکلی پراکنده, بی مرکز,بی رهبر , ضد کاریزما و تهی از هرگونه هسته‌های نظری_تحلیلی است که طالب تحلیل وقایع روز داخلی_خارجی و ارائه رهنمود‌هایی متناسب با جریانات موجود درون بدنه حاکمیت باشد. لذا می‌توان گفت سازماندهی انها همچون جنبش جلیغه زردهای فرانسوی نه به شکلی عمودی که به شکلی افقی صورت می‌گیرد.
پس از یک دوره سرکوب علنی و مهار اعتراضات خیابانی, چنین اعتراضاتی وارد فاز نهفتگی خود می‌شوند که طی این دوران اقدام چندانی از سوی احاد این نسل جهت واکاوی تجربیات تاریخی و ارزیابی اقدامات متقابل حاکمیت در قبال این اعتراضات صورت نمی‌گیرد. بلکه چنین جنبش هایی علی‌رغم سرکوب ظاهری و علنی خود در پی ان هستند که در بزنگاه‌های خاص تاریخی, مشت گره کرده خود را بار دیگر از دل خیابان براورند.

🔻 این بزنگاه های خاص تاریخی مقاطعی از حیات جامعه هستند که چالش‌ها و شکاف های موجود در بدنه‌‌حاکمیت با گذشت ادوار مختلف, حالتی مزمن به خود گرفته‌اند و ارایش‌های مختلف نیروهای سیاسی در قالب ائتلافات و وفاق های گوناگون, هنوز قادر به فائق امدن بر ان نیستند و پیرامون نحوه حل و فصل ان جدالی درون‌حاکمیتی وجود دارد(مصداق این چالش‌ها و شکاف ها در شرایط فعلی مواردی چون : لایحه حجاب و عفاف, فیلترینگ شبکه های مجازی و اصلاح قیمت بنزین است.). عیان شدن این شکاف‌ها باری دیگر فرصتی را فراهم می‌اورد که این جنبش‌های خودجوش و تهی از رهبری مرکزی باری دیگر عرض اندام کنند.

🔻انگاه که باری دیگر با سپری شدن دوران نهفتگی احاد خاصی از مردم انفعال‌سیاسی را رها کرده و به سبب اشکارشدن گسست‌های بدنه‌قدرت پای به عرصه اعتراضات‌اجتماعی می‌گذارند, شرایطی رقم می‌خورد که در کوتاه‌مدت قدرت‌سنتی به مدد کادرهای ورزیده, ایدئولوگ‌ها, تجربیات‌تاریخی خود در مواجه با چالش‌های عمده و سیاست‌گذاران کلان ان قادر به بازیافتن قدرت خدشه‌دار شده خویش بوده و جنبش‌های اعتراضی را تا زمان اشکار شدن مجدد تعارضات و گسست های مزمن حاکمیت در خود منهزم می‌سازد.

#اندر_احوالات_ما

https://t.me/dialectic_of_society 📚

6 days, 10 hours ago
1 week, 1 day ago

بر علیه مدرسی‌گری (scholastism), در ستایش پراکسیس(praxis):🔻مدرسی‌گری گرایش فکری خاصی است که به طرزی افراطی به بررسی مسائل تئوریک می‌پردازد; به نحوی که گویی این مسائل نظری خواستگاهی عینی نداشته و می‌توان انرا جدای از واقعیات‌عینی و خواستگاه‌اصیل ان مورد بحث قرار داد. لذا از دیدگاه مدرسی‌گری نظریه خود یک هدف‌غایی است که نیل به ان تمامی مصائب و مسائل را حل می‌کند و هدفی فراسوی ان که اصالت نظریه وابسته بدان باشد, وجود ندارد. مدرسی‌گری نظریه را برای نظریه می‌خواهد. لذا بنابر این دیدگاه نظریه‌پردازی نه وجدان‌‌‌فکری متفکرین جامعه برای حل چالش‌ها که ابزار اقلیتی به منظور انحصار عقیده, تکلف در کلام, لفاظی‌های بی‌مورد, پیروزی در جدال‌فکری,بازی های زبانی و اسباب امرار معاش است.

🔻در مقابل فلسفه پراکسیس یا به تعبیری دیگر "عمل ناظر بر نظریه" فی‌النفسه برای نظریه ارزش قائل نیست. بلکه اصالت نظریه را منوط به خواستگاه اصیل ان یعنی عمل و شرایط عینی می‌داند. به عبارتی بنابر فلسفه‌پراکسیس نظریه "راهنمای عمل" است که به شکل کورمال در هزارتوی واقعیات انکشاف‌ناشده جهان‌هستی در حال تکوین و تکامل است. نظریه ضمن انکه از خواستگاه های عینی‌ خویش برمی‌خیزد, از طریق اراده کنشگر خود را در واقعیات عینی جهان مجسم کرده و به سبب تجسم و عینیت‌یافتن قابلیت ارزیابی و سنجش پیدا می‌کند. بدین ترتیب نظریه باری دیگر از عینیتی‌ کندوکاو شده برخاسته تا خود را در کیفیتی دیگر و به شکلی مترقی‌تر عینیت بخشد. عمل خواستگاه, سنگ‌محک و غایت نظریه است. در فلسفه‌پراکسیس, نظریه وجدان‌‌فکری بشر است و بنابر واقعیات‌عینی جامعه که تکامل و تغییر ان فوریت دارد, صورت‌مسئله‌ای مختص بدان را طرح می‌کند.

🔻برای غریقی که در حال تکاپو جهت حفظ حیات خود در دریایی مواج است, فلسفه‌پراکسیس حکم فن سباحت(شناگری) و رویکرد اسکولاستیکی به مثابه محاسبه نیروی ارشمیدس است...

*📚بر گرفته از کتاب "شهریار جدید"
به قلم "انتونیو گرامشی"*

https://t.me/dialectic_of_society

1 week, 2 days ago

حکومت و دولت:
🔻دولت(government) و حکومت(state) واژگانی هستند که کاربرد انها به جای یکدیگر من جمله اشفتگی‌های‌نظری رایج در علوم سیاسی است. حکومت شکل خاصی از سازمان‌سیاسی جامعه است که در برهه طولانی‌مدتی بر جغرافیای خاصی حاکم است و دارای چهار رکن اساسی می‌باشد:
١.قلمرو
٢.مردم
٣.دولت
٤.حق‌حاکمیت

🔻چنانچه که واضح است دولت خود جزئی از اجزای تشکیل‌دهنده حاکمیت است. در واقع دولت  ترکیب‌سیاسی کوتاه‌مدتی است که در بازه زمانی معینی(از انتخابات تا انتخاباتی دیگر)بر جامعه حاکم می‌گردد. تغییر حکومت مستلزم بازنگری کلان در چهارچوب قانون اساسی و دگرگونی ساخت‌سیاسی و ارکان نظام‌سیاسی است. حال انکه تغییر در دولت جزئی‌تر و در چهارچوب اصول کلی قانون اساسی می‌باشد.

#واژه_نامه
#اختلاط_معانی

https://t.me/dialectic_of_society 📚

1 week, 3 days ago

از چه بابت رالز از سایر متفکرین قرارداد اجتماعی متمایز است?

محمدامین سلیمانی

رویکردی که رالز برای وضع قواعد جامعه‌ارمانی خود که در پس‌پرده بی‌خبری(veil of ignorance) است اتخاذ می‌کند, او را از سایر مبانی حوزه "قرار داد اجتماعی" متمایز می‌کند. رالز خواننده‌خویش را به دل درسنامه فرامی‌خواند و او را از یک ناظر و خواننده محض تبدیل به ذی‌النفع می‌کند که مستقیما در تدوین قواعد جامعه دخیل است و ثمرات تصمیم او عارض بر حال خودش می‌شود.
حال انکه برخلاف رالز, سایر شارحان قرارداد اجتماعی یعنی "جان لاک","ژان ژاک روسو" و "توماس هابز" خوانندگان خود را در فرایند گذار از "وضع‌طبیعی" به "وضع‌مدنی" دخیل نمی‌دانند.
در چنین رویکردی خواننده دیگر خود در در مقام‌ ذی‌النفع و عاملی که باید تصور خود را در ترسیم "وضع‌مدنی" به کار ببندد, در نمی‌یابد. چرا که سود و زیان اندیشه‌اش مشمول حال تصمیم او نخواهد شد. او در مواجه با "قرار داد اجتماعی" متفکرین مذکور صرفا تماشاچی و مطالعه‌کننده متونی درسنامه‌وار است. به عبارتی دیگر در رویکرد ایشان خواننده تنها ناظر بر یک گذار تاریخی است که نقشی در تحول ان ندارد.
در تحلیل نهایی می‌توان گفت مخاطب رالز به سبب دغدغه‌مند شدن خود بدین فکر می‌کند که "به چه اینده‌ای باید بیاندیشد?"; اما در نزد سایر شارحان قرارداد اجتماعی, مخاطب تنها بدین مسئله می‌اندیشد که "چه بر انسان گذشته است?".

@cafe_andishe95

3 months, 1 week ago

*"زیست در ذیل قانون اما بی‌بهره از حمایت قانون"*

?اشمیت دولت را به عنوان عالی‌ترین مرجع سیاسی در نظر می‌گیرد که جوهر واقعی‌خود را زمانی نشان می‌دهد و شکوفا می‌‌کند که در چهارچوب قانون مقید نشده باشد.از نظر وی "امر استثنا" مجرایی فراسوی قانون است که هنگام بحران, دولت اراده‌خود را ورای قانون قرار می‌دهد و انرا تعلیق می‌کند.
در راس دولت, شخص حاکم قرار دارد که با اعلام "امر استثنا" اراده خود را بر هر امری اولویت می‌بخشد تا با تعیین دشمن و ضدیت بخشیدن به ان, هویت‌بخش جامعه و حلال مشکلات شود.

?قانون قاعده مشخصی است که می‌توان با ان عمل و اراده دولت را پیش‌بینی کرد.لذا تعلیق قانون به واسطه "امر استثنا" با هدف بازیابی موجودیت‌جامعه به واسطه تعیین دشمن, منجر خواهد شد تا خروج قدرت دولت از ذیل قانون (به ویژه اراده حاکم در راس دولت),انرا از چهارچوب قاعده بازی خارج کند و پیش‌بینی ناپذیر شود.

در "امر استثنا" و با اعلام "وضع‌اضطراری" است که قانون وجود دارد اما حمایت نمی‌کند...

https://t.me/dialectic_of_society ?

3 months, 1 week ago

نسل زد:فردیت یا انفراد

محمدامین سلیمانی

?جنبش‌های برخواسته از نسل زد نه جنبه‌ای سیاسی بلکه مدنی دارد.نسل زد از مشارکت خود در مراجع فرافردی چشم‌پوشی می‌کند و عاملیت‌خود در برابر ساختار قدرت را نادیده می‌انگارد.

? در نتیجه نسل‌زد برای محافظت خود در برابر قدرتی که به حال خود رهاشده فعالانه وارد عرصه قدرت نمی‌شود; بلکه در قالب جنبش‌های مدنی دست به تعمیق مصونیت ‌و ازادی خود می‌زند.به عبارتی دیگر نسل زد عاملیت خود را نه در ساختار قدرت که در مقابل ساختار قدرت بازمی‌یابد.

?به سبب تضعیف امر سیاسی که به تعبیر اشمیت ریشه در پذیرش مراجع اقتدار دارد, نسل ضد از اجماع در قالب گروه‌های معین با جنبه‌ای جمع‌گرایانه و ضمن پذیرش سلسله‌مراتب عاجز است.بنابراین نسل‌زد افزون بر عدم تبعیت از رهبری کاریزماتیک, قادر به جامعه‌سازی(به تعبیری اشمیتی از کلمه) , بارش‌فکری در یک گفتمان واحد در جهت نقد ساختار قدرت‌حاکمه نیست و گرفتار انارشی ایده‌هاست.به علاوه نسل مذکور رابطه‌قدرت را نه به شکل عمودی و با دیدی از بالا به پایین که به شکلی افقی برمی‌تابد.

? یکی دیگر از شاخصه‌های جنبش‌های نسل‌زد توده‌واری و الکن بودن زبان اعتراضی ان است.خلا نظری نسل زد,تحقق افراط گونه "لسه فر" در بین احاد ایشان و فقدان دستگاه‌نظری منسجم خود را در خشمی نشان می‌دهد که در تظاهرات سال ١٤٠١ در قالب الفاظ رکیک نقش بست.لذا تابوشکنی در شعارهارا نه ناشی از صراحت و صداقت ذاتی این طیف سنی که می‌توان برخواسته از الکن بودن دستگاه فکری‌اش دانست.

?فردیت‌حاکم بر اعضای نسل‌زد رواداری را در بین انها به طرز جالب‌توجهی نسبت به نسل‌های‌گذشته تشدید می‌کند.اما فقدان توافق بر سر بستر مشترکی که بتوان از دل دیالکتیک این اندیشه‌ها سلاح واحد نقادی را برعلیه ساختار قدرت ایجاد کرد, میسر نیست.

?نسل‌زد از برپایی اتوریته مختص به خود در برابر اتوریته قدرت‌حاکمه ناتوان است و ترجیح می‌دهد در قالب اجتماعی با اجزای منفک از هم به جدال با یک کل متحد‌الشکل و سیستماتیک برود...

بی‌گفتمانی نسل‌زد مغلوب گفتمان‌بد حاکمیت است...

@kavosh_garan

We recommend to visit

✨ تبلیغات پر بازده [ @tabligat_YaSiNoli ]

- منمو هدفونم فقط میخوام چِت کنم 🎧

فرشتــه‌ی موسیقی💙"
- موسیقی تَپیت و نت‌ها در رگ ها جریان یافتند و من زنده ماندم . .

#تبلیغات با بهترین #بازدهی : [ @AMEOOaW ]
‌‌‌•• 🎧🖤📀🔐••

╰) ایران موزیک♪ (╯

"ما بهتریـن‌ها را براے شما بـہ اشتراڪ میـگذاریـم✘"


تبلیغات و ثبت موزیک :
@AdIranMusic94