#ترانه‌هایم ۶۳ | این اتفاقِ دائمِ ما دوتاست این اتفاقِ دائمِ ما دوتاست من شعر می‌نویسم و می‌خونی چیزی نمیگم از غم احوالم، هرلحظه حالِ قلبمو می‌دونی روزی که دوریِ مَنِت عادت شه ای کاش روزِ مردنِ من باشه اسمِ تورو نوشتم از هرجایی حقت همیشه گردنِ من باشه این…

• #چهل‌و‌چهار_چهارراه_بیچاره +
  چهارراهِ سی‌و‌پنجم : اشعارِ مدرن

خطّه‌ی مردابِ تنهایی که همراه تو شد
سربکش لیوان ما را، باز می‌گردد زلال
این وزغ، هی سرد شد، هی گرم شد تا روزگار
باز گرداند مرا با سرخ‌ماهیِ تو لال

دشت افتادم ولیکن زنده می‌مانم هنوز
بحر می‌افتم ولی از خویش بی‌پرواترم
دست را هم‌سوی دستت می‌کشانم، می‌روی!
من -گلوی‌خشک- در دشتِ نگه دریاترم

روز می‌مانی و شب را می‌روی در خویش‌تر
من بمیرم، باز در خویشی بدون گرد و پی
یک شبی بین هزاران شب که با مایی، بیا،
باش! کن تا صبح صد اشعار نو بر میز طی

لاجرم با ماندن من، رفتنِ من نیست در-
سنگ‌قلبی‌های آبادِ تو دردی از خراب
دست‌هایت را گشودی تا بیایم در بغل
تا رسیدم دست بستی تا بمیرم در عذاب

ما بزرگی را ز یار مهربان آموختیم
حال، در نزد تو از دنیا حقیر و لاغریم
کاش وقت رفتنت ما را نشان می‌شد که چون
از غم وامانده در غوغای رفتن بگذریم؟

آه! ای معنای بی‌معنایِ اشعارِ مدرن!
آه! ای شعر سپیدِ لامروت، دورتر
هم‌ولایت! هم‌مسیر و هم‌عقوبت! هم‌سفر!
باش زین دیوانه‌ات انقدر حقیقت، دورتر

تا به‌سویت می‌رسم از سوی من جان می‌بری
تا به جانت می‌رسم درمی‌بری از جسم روح
مرده‌ی من! بازهم من عاشقم در خاطرت
من که آبت می‌کنم ای قله‌ی فتح‌الفتوح!

– امیرکیان‌مقدّم (تریاق)
- بیست‌و‌پنجمِ مهرماهِ هزاروچهارصدوسه
– @Antidote_Taryagh

• #چهل‌و‌چهار_چهارراه_بیچاره + - چهارراهِ بیست‌و‌ششم : روزهایِ آخرِ شهریور روزهای آخرِ شهریور است و باز من ژاکتِ مشکین خویش از کیف بیرون می‌کشم روزهای آخر گرماست، پس دلسردتر غصه دیروزِ بی‌سرما ز اکنون می‌کشم ماه، انگاری بنا شد عصر رخ بنماید و لیل آسان‌تر…

#دمی_با_یاران؛ شبِ هفتم :
بهترین کتابی که تابه‌حال خوندید چه کتابی بوده؟
در کامنت‌های این پست، می‌تونید تا ۵ کتاب رو با رتبه‌بندی نام ببرید :)
– @Antidote_Taryagh

این پیام رو از اینجا به چنل‌های زیباتون فور کنید تا من هم از شما یه پیام به اینجا فور کنم و چند ساعتی نگهش دارم.
- ۳۰ چنل اول؛🍓

#دمی_با_یاران؛ شبِ چهارم :
به‌بهانه‌ی انتشارِ قطعه‌ی جدیدش؛
بهترین شعر یا ترانه‌ای که محسن‌چاوشی تابه‌حال اجرا کرده از نظر شما؟
زیر این پست تا سقف ۵ مورد برامون بنویسید :)
– @Antidote_Taryagh

• #چهل‌و‌چهار_چهارراه_بیچاره + - چهارراهِ بیست‌و‌هشتم : قتل؟ پاسگاهی که بوده این خانه ثبت می‌کرده شکوه‌هایت را هیچکس مثل من سمیعت نیست کاش باشند پایه پایت را روز، من شکوه‌گر شدم بالعکس بار، زین شکوه‌ها تورا گفتم کاش تا آخرش حواست بود بعد می‌رفت یارِ در…

#ترانه‌هایم ۷۹ | ناجوونی

نبود و اومد از دری
که هیچکسی نمی‌رسید
میونِ جون من نشست
ولی سیاهیمو ندید

نشد دوباره دستمو
به دست صامتش بدم
نشد دلو به اون دلِ
سیاه و ساکتش بدم

دوباره رفت و بی‌کسی
برای من رفیقمه
گُواهِ ناجوونیام
سفیدی شقیقمه (شقیقه‌امه)

**دوباره باد و برگِ زرد
یه چترِ خیسِ فرد و تک
دوباره قلبِ بی‌رمق
که خورده بی‌تو صد ترک

بریده بعد اون ازم
زمین و آسمونِ من
خدا به داد من برس
به لب رسیده جون من**

هنوز از این هوایِ سرد
به ژاکتم نمی‌رسم
هنوز از این حروفِ گُنگ
من اون کلامِ نارسم

خدا که بود و با منی
که باخدا شدم نبود
به‌جز خودم، خودم، خودم
کسی که با خودم نبود

بیا به حرمتِ قدیم
که خاطراتم حفظ شه
بیا یواش و بی‌صدا
که احتیاطم حفظ بشه

**دوباره باد و برگِ زرد
یه چترِ خیسِ فرد و تک
دوباره قلبِ بی‌رمق
که خورده بی‌تو صد ترک

بریده بعد اون ازم
زمین و آسمونِ من
خدا به داد من برس
به لب رسیده جون من**

- امیرکیان‌مقدّم (تریاق)
- بیست‌و‌هفتمِ شهریورماهِ هزاروچهارصدوسه
- @Antidote_Taryagh

+ #چهل‌و‌چهار_چهارراه_بیچاره +
- چهارراه هشتم : ماهردوهمکاریم!- @Antidote_Taryagh | #صوتی