شمیم رحمت { شنەے ڕەحمەت }

Description
همراهان گرامی ڪانال :

با مناسبتهای به روز دینی
در خدمتتون خواهیم بود ،

هدف ما رضایت خداوند
و افتخار همراهی شما عزیزان است.

جهت ارتباط با ادمین
09141842125
We recommend to visit

Contact Us: @HVBook

Last updated 1 month, 1 week ago

❌️پخش اول کتاب ها و جزوات کنکوری و نهایی❌️
.
.
‌.
.
‌تبلیغات (پیام به جز تبلیغات = بلاک)
@Tomir_H

Last updated 1 month, 1 week ago

?? ? ??

WE LOVE HELICOPTERS!!!

Last updated 10 months ago

1 month, 3 weeks ago

تفسیر نور
سورة النساء
إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَاءُ ۚ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَىٰ إِثْمًا عَظِيمًا48
آیه‌ی ۴۸:

﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُۚ وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱفۡتَرَىٰٓ إِثۡمًا عَظِيمًا٤٨﴾[النساء: ۴۸].«بی‌گمان خداوند شرک به خود را نمی‌بخشد و گناهان پایین‌تر از آن را برای هر کس که بخواهد، می‌بخشد و هرکس به خدا شرک ورزد گناه بزرگی را مرتکب شده است».

خداوند متعال خبر می‌دهد کسی را که چیزی از مخلوقات را شریک وی گرداند، نمی‌بخشد اما دیگر گناهان صغیره و کبیره را می‌آمرزد و این زمانی است که حکمت خدا مقتضی آمرزیدن وی باشد. خداوند برای آمرزیدن گناهان پایین‌تر از شرک اسباب زیادی قرار داده‌است، مانند نیکی‌هایی که بدی‌ها را از بین می‌برند، و مصیبت‌های دنیوی، عذاب برزخ و عذاب روز قیامت که کفاره گناهان‌اند. و مانند دعای مومنان برای یکدیگر که باعث بخشوده شدن گناهان می‌شود و خداوند گناهان پایین‌تر از شرک را با شفاعت شفاعت کنندگان می‌آمرزد. بالاتر از همه این‌ها رحمت الهی قرار دارد که مومنان و اهل توحید سزاوار آن هستند.

برخلاف شرک، زیرا مشرک همه درهای آمرزش و رحمت را به روی خود بسته است، پس طاعات بدون توحید فایده‌ای به او نمی‌رساند، و مصیبت‌هایی که برای او پیش می‌آید به او سودی نمی‌بخشد و در روز قیامت کسی برای وی شفاعت نمی‌کند: ﴿فَمَا لَنَا مِن شَٰفِعِينَ١٠٠ وَلَا صَدِيقٍ حَمِيمٖ١٠١﴾[الشعراء: ۱۰۰-۱۰۱]. «نه شفاعت‌کننده‌ای دارند و نه دوست صمیمی»!.

بنابراین خداوند متعال فرمود: ﴿وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱفۡتَرَىٰٓ إِثۡمًا عَظِيمًا﴾«و هرکس به خدا شرک ورزد به راستی که گناه بزرگی مرتکب شده است». یعنی جنایت بزرگی کرده است، و چه ستمی بزرگ‌تر از آن است که مخلوق آفریده شده از خاک را شریک خداوند قرار داده شود؟!.

مخلوقی که از همه جهات ناقص و نیازمند است و نمی‌تواند سودی به خود برساند و زیانی از خویش د ور کند، و مرگ و زندگی در اختیار او نیست و نمی‌تواند به کسی که او را عبادت کرده است سودی برساند. پس چگونه چنین چیزی با ذاتی شریک می‌شود که همه هستی را آفریده و از همه جهات کامل است و از تمام مخلوقاتش بی‌نیاز است؟! خداوندی که سود و زیان، و دادن و محروم کردن در دست اوست و آفریدگان از نعمات او برخوردار هستند! آیه ستمی بزرگ‌تر از این وجود دارد؟!.

بنابراین کسی که مرتکب شرک شود برای همیشه در عذاب می‌ماند و از پاداش الهی محروم می‌گردد: ﴿إِنَّهُۥ مَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ حَرَّمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ ٱلۡجَنَّةَ وَمَأۡوَىٰهُ ٱلنَّارُ﴾[المائدة: ٧۲]. «هر کس به خدا شرک ورزد به راستی که خداوند بهشت را بر او حرام گردانیده و جایگاهش جهنم است». این آیه کریمه در حق کسی است که توبه نکرده است، اما کسی که توبه کند، شرک و دیگر گناهانش بخشیده می‌شود: ﴿قُلۡ يَٰعِبَادِيَ ٱلَّذِينَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِيعًا﴾[الزمر: ۵۳]. «بگو: ای بندگانم که زیاده روی کرده اید! از رحمت الهی ناامید نباشید بی‌گمان خداوند همه گناهان را می‌آمرزد یعنی گناهان کسی که به‌سوی خدا برگشته و توبه نموده است».

1 month, 3 weeks ago

تفسیر نور
سورة النساء
إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَاءُ ۚ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَىٰ إِثْمًا عَظِيمًا48
«مسلما خداوند اين‌ را كه‌ به‌ او شرك‌ ورزيده‌شود، نمي‌بخشايد» يعني‌: براي‌كسي‌ كه‌ بر شرك‌ مرده‌ و قبل‌ از مرگ‌ از آن‌ توبه‌ نكرده ‌است‌، احتمال‌ آمرزش‌شرك‌ وي‌ وجود ندارد «و غيرآن‌ را بر هركه‌ خواهد مي‌آمرزد» يعني‌: غير اهل‌ شرك‌ از گنهكاران‌ مسلمين‌ در مشيت‌ آمرزش‌ حق‌ تعالي‌ داخلند و اين‌ امر موكول‌ به‌ اراده ‌وي‌ است‌، پس‌ حق‌ تعالي‌ براي‌ هركس‌ از موحدان‌ كه‌ بخواهد مي‌آمرزد، ولو اين‌ كه‌ هر گناهي‌ را ـ اعم‌ از كبيره‌ يا صغيره‌ ـ مرتكب‌ گرديده‌ و از گناه‌ خويش ‌توبه‌ هم‌ نكرده‌ باشند ـ كه‌ اين‌ مذهب‌ اهل‌ سنت‌ و جماعت‌ است‌ ـ و هركه‌ را هم ‌كه‌ بخواهد عذاب‌ مي‌كند «و هركس‌ كه‌ به‌ خدا شرك‌ ورزد، درحقيقت‌ گناه‌ عظيمي‌ را بربافته‌ است‌» زيرا شرك‌ بزرگترين‌ گناهان‌ كبيره‌ است‌. در حديث‌ شريف‌ به‌ روايت‌ عائشه‌ رضي‌الله عنها آمده‌ است‌: «ديوانهاي‌ اعمال‌ در نزد خداي‌ عزوجل‌ سه ‌ديوان‌ است‌: ديواني‌ است‌ كه‌ حق‌ تعالي‌ به‌ آن‌ اهميتي‌ نمي‌دهد و ديواني‌ است‌ كه‌حق‌ تعالي‌ چيزي‌ از آن‌را فروگذار نمي‌كند و ديواني‌ است‌ كه‌ حق‌ تعالي‌ آن‌ را نمي‌آمرزد. اما ديواني‌ كه‌ حق‌ تعالي‌ آن‌ را نمي‌آمرزد، ديوان‌ شرك‌ ورزيدن‌ به‌ اوست‌، خداي‌ عزوجل‌ فرموده‌ است‌: (إِنَّ اللّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ...)، و فرموده ‌است‌: (إِنَّهُ مَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَيهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ) [المائدة: ٧٢]: در حقيقت‌ هر كس‌ به‌ خداوند شرك‌ ورزد، خداوند بر او بهشت‌ را حرام‌ گردانيده‌ است) «مائده/‌72». اما ديواني‌كه‌ به‌ آن‌ اهميت‌ نمي‌دهد؛ ديوان‌ ستم‌ بنده‌ بر خود در ميان‌ خود و خداي‌ خويش ‌است‌ ـ از روزه‌ يا نمازي‌ كه‌ آن‌ را ترك‌ كرده‌ ـ زيرا خداي‌ متعال‌ اين‌ رانمي‌آمرزد، ولي‌ اگر بخواهد از آن‌ در مي‌گذرد. و اما ديواني‌ كه‌ خداوند جلّ جلاله چيزي‌ از آن‌ را فرو نمي‌گذارد؛ ديوان‌ ظلم‌ و ستم‌ بندگان‌ بر يك‌ديگر است‌، كه‌ خواه‌نخواه‌ قصاص‌ دارد».

https://play.google.com/store/apps/details?id=com.farsi.tafseer

1 month, 3 weeks ago

#درس_و_حکمت 💕!›

ابن قیم روزی برای ملاقات امام ابن تیمیه به زندان
رفت ، وقتی شیخ ابن تیمیه را دید به گریه افتاد.

ابن تیمیه از او پرسید : برای من گریه می کنی؟
ابن قیم گفت : زندانی و اسير هستی؟

ابن تیمیه فرمود: به الله قسم که من نه اسيرم و نه زندانی! ، زندانی آن کسی است که دلش را زندانی
کرده باشد از یاد پروردگار ، اسير هم آن کسی هست
که اسير هوای نفس خود باشد.

4 months, 1 week ago

?کردار نیک، نه گفتار نیک?

سلام بر شما خوبان...
خوبان و
محبوبان...
با دل‌های پاک کوهستان و
نگاه‌های عمیق مهر بی‌آلایش...
خدایتان یار و
صفایتان سرشار و
دینتان پر بار...!
قلبم،
مهرتان به سر دارد و
به سوی‌تان هوای سفر دارد و
قلم،
در شور یادتان،
روی کاغذ بی‌محابا می‌رقصد...

ای دلدادگان ایمان و
شاعران شعور،
به قلبم گوش کنید،
که با شما سخنی دارد:
زندگی،
کشمکش دایم با مرگ است و
مرگ،
هرلحظه ممکن است بر زندگی پیروز شود و
جان را به اسارت درآورد و
با خود ببرد...
لشکریان اندوه،
بر سر فرزندان آدم  فرود آمده و
فریاد اندوه،
پژواکی ندارد و
همۀ آدمیان،
سر در بر خویش و
در کار خویش‌اند...
اندوه فراقِ مهر از مهربانان،
جانمان را خسته کرده و
تبسّم را از لب‌هایمان زدوده است...
در این رمق‌های آخرین و
در این حال و هوای بهت‌آلود زندگی،
سایۀ مرگ بر سر ماست...
چه عزیزانی از ما کاست...!؟
چرا آدم همیشه فکر می‌کند وقت دارد...؟!
باید از همین لحظه یاد بگیریم و
مرگ و
زندگی را از سر گیریم و
در شور ایمان،
زندگی کنیم و
در آرامش آن بمیریم و
از جنبندگی به زندگی فراتر برویم...!!

افسوس که: «وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ» [بقره/74] «پاره‌ای از سنگ‌هاست كه از آن نهرها می‌جوشد»؛
امّا دریغ از قلب ما که قطره‌ای اشک در سوگ فقر و
تنهایی انسان فرو ریزد...!!
همه به سخن گرویده‌ایم و
عمل را رها ساخته‌ایم؛
چرا که تنبلیم و
نه اهل عملیم...
به سخن و سخندانی خود را می‌فریبیم و
آن را جایگزین عمل،
این تنها مایۀ نجات،
می‌کنیم...
نه به خدا،
چنین نیست و
سخن، سخن است و
عمل، عمل...
به عمل کار برآید،
به سخندانی نیست...

در سخن،
همۀ دنیا را به هم می‌زنیم و
نقشۀ علاج همۀ دردهای جهان را ترسیم می‌کنیم و
سپس طوری که گویی همۀ دردهای آدم‌ها را چاره کرده‌ایم،
خرسند و
خشنود از دیانت خویش،
بر متّکای غرور تکیه می‌زنیم...
امّا،
اگر دردهای کل بشر را به خود بگذاریم که سنگ بزرگ است و
علامت نزدن و
همین قلب کوچک دخترک همسایه‌مان را دریابیم که پدرش ندارد او را سر سفره با غذایی گرم بنشاند؛
دخترک در شکوه اشک خود پیچ و تاب می‌خورد،
شرم دارد از پدر بی‌کارش چیزی بخواهد و
پدر نیز با ذرّه‌بین احساس،
شرم و
اشک نهان سینۀ عزیزکش را می‌خواند و
از شرم آب می‌شود...
کاری که خدا از ما انتظار دارد،
زیاد سخت نیست؛ ه
همین‌که در هرمحلّه جمع شویم و
اندکی از شادی‌هایمان را جمع کنیم و
به افراد اندوهگین دوروبرمان ببخشیم؛
شاهکار انسان‌بودن همین است...
مردم عیال خدا هستند و
ما در قدر وسعمان باید عیالش را دریابیم...
راستی، چه سخت است این گلۀ خداوند از بنده‌اش که: «ای بندۀ من، من بیمار شدم و تو به عیادتم نیامدی... من گرسنه شدم و تو به من غذا ندادی... و تشنه شدم و تو به من آب ندادی» ......
یعنی آن بندگانش که عیال او هستند و
بیمار و
گرسنه و
تشنه هستند...

آری؛
آن که عمل ندارد،
همین‌که مرگش فرا رسد،
رستاخیزش برپا می‌شود و
برای همیشه،
ذرّه‌ای ناتوان در دستان فرشتۀ عذاب خواهد بود و
یا ویلتایش گوش آسمان را کر خواهد کرد...
این حقیقت زندگی ماست و
می‌ارزد به آن بیندیشیم و
لحظاتی سکوت،
در کنار خویش واجب است...
تا خود را دریابیم و
بدانیم که راستی، راست گفت ابن‌عم نبی، علی مرتضی:
«شرف نزد خداوند،
به کردار نیک است،
نه گفتار نیک...

(موسویان)

4 months, 2 weeks ago

*?زنگ خطر فروپاشی کانون خانواده در کردستان*

?در شش ماه نخست امسال، ۲۸۰۹ طلاق در مناطق شهری و روستایی کردستان ثبت شده است

?به‌استناد گزارش آماری در سامانه ثبت و احوال کشور در شش‌ماهه اول امسال، تعداد دو هزار و ۸۰۹ واقعه طلاق در استان کردستان به ثبت رسیده است که نسبت به مدت مشابه سال قبل ۱۲ درصد افزایش داشته است. این آمار استخراج‌شده بر مبنای تاریخ وقوع و بر اساس ثبت گزارش تا سوم مهر سال جاری است.

?بر اساس این گزارش، بیشترین طلاق ثبت‌شده مردان مربوط به گروه سنی ۴۰ تا ۴۴ ساله به تعداد ۵۸۸ مورد است که ۲۲ درصد از کل طلاق‌های استان در مدت شش‌ماهه امسال به این گروه سنی از مردان تعلق دارد. بیشترین طلاق ثبت‌شده زنان نیز مربوط به گروه سنی ۳۵ تا ۳۹ ساله به تعداد ۶۲۱ مورد ثبت و گزارش شده که از نظر آماری ۱۹.۳ درصد از کل طلاق ثبت‌شده در مدت زمان مذکور اعلام شده است.

?از کل طلاق‌های ثبت‌شده در شش ماه امسال، تعداد دو هزار و ۵۲۵ مورد آن شهری و ۲۸۴ مورد آن روستایی است که در واقع به‌عبارتی ۸۹.۸۹ درصد از واقعه طلاق در مناطق شهری و ۱۰.۱۱ درصد در مناطق روستایی استان کردستان به ثبت رسیده است.

?بنا بر همین آمار، سنندج با ثبت یک هزار و ۱۰۹ مورد طلاق و ۲۹.۶ درصد افزایش و کامیاران با ۲۷۲ مورد واقعه طلاق و افزایش ۵۸.۱ درصدی، در صدر سونامی طلاق کردستان قرار دارد و سروآباد با ثبت یک مورد در کف جدول آمار طلاق قرار گرفته است.

?طبق جدول گزارش آماری در سامانه ثبت احوال، طلاق در شهرستان‌های بانه ۱۵۳ مورد،دهگلان ۶۶ مورد، بیجار ۱۰۸ مورد، قروه ۲۳۴ مورد و مریوان ۳۲۸ مورد ثبت شده که به‌ترتیب نسبت به مدت مشابه سال قبل بانه ۱۶.۸ درصد،دهگلان ۱۹.۵ درصد، بیجار ۲.۷ درصد و مریوان ۷.۱ درصد کاهش یافته است و مابقی شهرستان‌ها از جمله سقز و دیواندره نیز به‌ترتیب ۳.۱ درصد و ۲۳.۸ درصد روند افزایشی دارند.

4 months, 2 weeks ago

?أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا... آيا برای مؤمنان وقت آن فرا نرسيده است...؟!?

بارش برکات خدا،
شب و روز،
بر ما ادامه دارد و
قرآن و
آموزه‌هایش و
نماز و
نجواهایش و
روزه و
تسلّطش بر نفس و
نیکی و
نیکی‌اش،
همه از ما می‌خواهند که به خود آییم و
دل را از سوای خدا خانه‌تکانی نماییم و
پس از قیام شب‌ها و
روزۀ روزها،
وقت این فرمان الهی است:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ آمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ» [نساء/136] «ای كسانی كه [با زبان] ايمان آورده‌ايد، به خدا و پیامبرش و كتابی كه بر پیامبرش نازل كرده است، [با دل و جان] ايمان بياوريد!»...
دیگر از گردنه‌های شک و شبهه بگذریم و
چه کنم، چه کنم را کنار بگذاریم و
دل را برای خدا یکدله کنیم...
آیا با این همه «آیات بیّنات»،
دیگر مجالی برای شک و تردید می‌ماند...؟!
آیا با این همه رحمت الهی،
که هردم میلیون‌ها از آن بر ما فرو می‌بارد،
دیگر جایی برای ایستادن،
یا باز ایستادن می‌ماند...؟!
أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ [حدید/16] «آيا برای مؤمنان وقت آن فرا نرسيده كه دل‌هايشان به هنگام ياد خدا، و در برابر حق و حقيقتی كه خدا فرو فرستاده است، بلرزد و كرنش برد؟!»...
أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا... آيا برای مؤمنان وقت آن فرا نرسيده است...؟!
أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا... که از این پس،
دل‌های خود را از بند دنیا و
دنیاداران رها سازند...؟!
أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا... که از این پس،
جزو فرزندان آخرت باشند و
دنبال آن بیفتند...؟!
أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا... که  از این پس،
ایمان خویش را به هیچ ستمی و
گناهی نیالایند...؟!
أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا...  که از این پس،
خود را بی‌قید و شرط،
در فضای نورانی ایمان،
رها کنند و
ایمانشان را از ملاحظات این و آن و
ملاحظۀ این و آن،
پاک و تطهیر سازند...؟!
أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا... که از این پس،
دین خود را به دنیا نفروشند...؟!
أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا... که از این پس،
از وسوسه‌های خنّاس جنّ و ناس،
خود را برهانند و
تنها به الهام خدا گوش فرا دهند...؟!
أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا...  که از این پس،
خدا را تکذیب نکنند که فرمود: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» [حجرات/10] «فقط مؤمنان، برادران يكديگرند» و اهل ایمان را همه از خود بدانند...؟!
أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا... که از این پس،
دیوار بیگانگی را فرو ریزند،
تا دوگانگی‌ها بین انسان‌ها از میان برداشته شود...؟!
أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا... که از این پس،
تنها به خدا عشق بورزند و
عاشق همه عالم شوند که همه عالم از اوست...؟!
أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا... که از این پس،
به باور دیگران هم احترام بگذارند:
خود را حق محتمل باطل و
دیگران را باطل محتمل حق بدانند و
اینکه ممکن است تنها صراط آنان مستقیم نباشد و
چه بسا صراط‌های مستقیم دیگری وجود داشته باشد...؟!
أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا...  که از این پس،
بفهمند برداشت آنان از ایمان،
از جانب خدا به کسی وحی نشده و
ایمان دیگران هم ممکن است،
ممکن باشد...؟!
أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا... که از این پس،
فرمان «وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ» [اسراء/36] «دنبال چیزی نیفت که بدان آگاهی نداری» را گردن نهند،
چرا که در روز رستاخیز، «إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً» «گوش، چشم و دل، همۀ این‌ها مورد بازخواست قرار می‌گیرند» و
با گوش، چشم و دل خود،
نیکی و
دانش را برگزینند...؟!
أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا... که از این پس،
بدانند در مقام حساب و کتاب،
فلسفه‌بافی و
زبان‌بازی به درد نمی‌خورد و
آنچه به درد می‌خورد،
عمل است و
عمل است و
عمل...؟!
أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا... که از این پس،
با فراست مؤمنانه،
دوست و دشمن را از هم تشخیص دهند و
کمتر آب به آسیاب دشمنان بریزند...؟!
أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا... که از این پس،
بدانند معیار بزرگی نزد خداوند،
تنها تقوا است،
نه جز آن...
أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا... که از این پس،
دریابند شادی جاودان،
از آن تقواست،
نه ادّعا...؟!
أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا... که از این پس،
شک نکنند: «الْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى» [طه/132] «عاقبت از آن تقواست و بس»...

(موسویان)

4 months, 2 weeks ago

جناب اردوغان اگر در طول تمام دوران فرمانروایی‌ات به رضایت و اطلاع و دستور تو حتی یک کودک کرد به ناحق شهید شده باشد؛ اگر با فولاد ترکیه مهماتی در اسراییل ساخته شده باشد که با آن یک بی‌گناه فلسطینی شهید شده باشد؛ اگر روزنامه نگاری به رضایت تو و به خاطر حق‌گویی در زندان باشد؛ اگر متخصصی به خاطر بدآمدن تو از خدمت به مردم‌ بازمانده باشد؛ اگر به خاطر عملکرد و افکار تو، ترک‌ها متعصب‌تر شده باشند و کردها را در تنگای بیشتر قرار داده باشند؛ اگر تمام دنیا را پر از مسجد و قرآن کنی و تمام زندگی‌ات در نماز و روزه صرف شود، کارت در قیامت زار است و قیامت تاریکی خواهی داشت همچنان که پیامبر (ص) می‌فرماید : الظلم‌ ظلمات یوم القیامه.
از خداوند برای خود، و شما و همه دلنرمی در برابر حق و آزادی‌خواهی و آزادگی را تمنا دارم.

محسن نیکخواە

4 months, 2 weeks ago

ئەردوغان و ڕۆژئاوا
لەبەر ئەوەی کە خەڵکانێک نەڵێن بۆ هەستتان نەجووڵا بۆ ڕۆژاوا؟
نەک لەم ڕووەوە،
بەڵکوو هەڵوێست گرتنی ئێمە وەک کوردی موسڵمان بەرامبەر تورکیا و ڕۆژئاوا ئەرکێکی ئایینی و نەتەوەییە هەر بۆیە قەد پێویست ناکا کەس ئەم بابەتەمان وە بیر بخاتەوە.
ئەردوغان لە کاتێکدا فرمێسک لە چاوی دەڕژێ بۆ غەززە و دڵدانەوەی ژن و منداڵ و کورپەلەی ساوا و پیرەژنی جەرگ برژاو ئەکات و هەڕەشە لە جوولەکە ئەکات و یارمەتی خوازی بۆ غەززەی چەوسێنراو ئەکات کەچی فڕۆکە جەنگییەکانی هەڵ ئەسێنێ بۆ خوڵقاندنی هەمان نەهامەتی و کارەسات لە ڕۆژئاوادا بۆ کاول و خاپوور کردنی وڵات و تیابردنی ژن و منداڵی کورد!
ئەگەر تورکیای ئەردوغان دەستی بە سەر غەززەدا بڕوایێ بە دووری مەزانن وەک جوولەکە دژ بەو گەلە ستەم لێکراوە بوەستایێ.
جا بۆ وا نەبێ لە کاتێکدا کە ڕۆژئاوا خاکی تورکیا نیە بەڵام تورکیا بەردەوام هەڕەشە و گۆڕەشەی لێ ئەکات و نایەڵێ ئەو خەڵکە ڕۆژێ بە خۆشی بژێن و شەوێ بە ئاسوودەیی بخەوەن ئێستا سەدان هەزار کەس لەوێ کەل و پەل و شتوومەکە سەرەتاییەکانیان لێ بڕاوە و تەنانەت خواردنیشیان بە دەگمەن دەست ئەکەوێ.
هەمووی ئەم دەست درێژیە لەبەر ئەوەیە کە نەوکا کیان و دەسەڵاتێکی کوردی لە پەنای تورکیا سەر هەڵ بێنێت و داوای مافی خۆی بکات.
بوردمانی خەڵکی بێ چەک و بێتاوان چ جیاوازیەکی هەیە؟ غەززە بێت یا ڕۆژئاوا؟
#بڕوانە

4 months, 2 weeks ago

?تا تغییر دنیا یک قدم راه است...!!?

دردهای این امّت و
فجایع و
فاجعه‌هایی که از آن‌ها رنج می‌برد،
نکبت‌ها و
سرخوردگی‌هایی که با آن‌ها زندگی می‌کند و
لغزش‌هایی که با گام‌هایش
همراه شده است،
پیداست؛
احساس نیاز به تغییر این وضعیت،
دور ساختن امّت از این دوزخ،
مطلب حقّی است که انتظار و
تأخیر نمی‌پذیرد...
امّا تغییر آن،
از آسمان فرود نمی‌آید،
از زمین بیرون نمی‌آید،
از کاغذپاره‌های سازمان ملل سر بر نمی‌آورد و
با سازش تنازلات هم فراهم نمی‌شود؛
بلکه این تغییر طبق قانون خدا خواهد بود: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ» [رعد/11] «خداوند حال و وضع هيچ قوم و ملّتی را تغيير نمی‌دهد، گر اينكه آنان احوال خود را تغيير دهند»...
پس هرکس خواهان تغییر است،
باید او خودش،
از درون خودش تغییر کند،
باید خودش را تغییر دهد،
تا خداوند آنچه را در اوست،
تغییر دهد...
تحوّل مطلوب در جوهر جان‌ها،
انقلاب است؛
انقلابی که جان‌ها را با ایمان از نو بسازد،
تا این ایمان بتواند تأثیر خود را در تغییر داشته باشد...
بارانی که بر زمین جان‌های بی‌جان می‌بارد که تکان بخورد و
رشد کند و
هرچیز زیبایی در آن جوانه زد،
ایمان است،
ایمانی که وحشت نمی‌کند و
نمی لرزد،
ایمانی که تسلیم نمی‌شود و
به زانو درنمی‌آید...
ایمانی که به عاقبت اطمینان می‌یابد و
به آن راضی است و
به بازگشت به سوی پروردگارش یقین دارد و
در کنار او اطمینان می‌یابد و
استبداد در برابر این ایمان و
اطمینان عاجز و
ناتوان می‌ایستد...
طغیان فرعونی،
اگر دل‌ها به جوار خدا رغبت یابند،
چه می‌تواند و
اگر دل‌ها به خدا پناه ببرند،
جبروت حکّام چه می‌تواند....؟!
اعراب تغییر کردند؛
آن انسان جاهلیت مُرد و
آن مسلمان متولّد شد و
همه چیز تغییر کرد...
اعراب آنچه را در وجودشان بود،
تغییر دادند،
پس خداوند آنچه را در آنان بود،
تغییر داد...
امّت اسلامی،
در رویارویی‌های نظامی شکست خورد،
زیرا در درون خود شکست خورد،
در اندیشه شکست خورد،
در وجدانش شکست خورد و
امّتی گمراه و غرب‌زده شد...
آری،
امّت‌ها در خط آتش شکست نمی‌خورند،
بلکه شکستشان در آنجا اعلام می‌شود؛
چرا که قبل از درگیری مسلحانه شکست خورده‌اند،
سال‌ها پیش از آن و
دور از میدان جنگ شکست خورده‌اند...
آدم شکست‌خورده،
فقط می‌تواند شکست‌های بیشتری را وارد کند،
هرچه را آرزو کند و
هرقدر ادعا کند...
آدم شکست‌خورده‌ای که از تغییر همه چیز دم می‌زند،
جز خودش،
هیچ چیزی را تغییر نمی‌دهد...
نیز امّت و
ملّتی که در همه جا به دنبال نجات است،
جز در خودش،
از شکستی به شکست دیگر سقوط می‌کند...
بنابراین،
نیاز مبرمی به جدیت در گرویدن به رویکرد واقعی و زندۀ اسلامی است،
تا انسان، خودسازی و
ترمیم شخصیت را از نو شروع کند و
این رویکرد متکامل به زندگی را که ویژگی و
جامعیت خاص خود را دارد،
در پیش گیرد،
تا فتنه‌ای در وجودش نباشد و
در مملکت وجودش،
دین همه برای خدا باشد...
دعوت دین خدا،
دعوت به زندگی و
مبارزه است،
همراه با چشم دوختن
به سرنوشتی که با یقین به آن ایمان دارد،
یعنی ابدیت پس از مرگ...
این ایمان است که زندگی،
رفتار و
برخورد ما را تغییر می‌دهد...
دعوت بازگشت به اسلام،
به معنای دعوت به رهایی از میراث عقب‌ماندگی است که امّت در حال تجربۀ آن است،
گناهی که امّت در حق خود و
آیینش مرتکب شده است...
یعنی فراخوان برای بازسازی خود،
بازگشت به هویت،
حاکمیت شریعت و
جامعیت در برخورد با دین،
به دور از گزینش در آن،
بلکه عمل به مجموع آن...
این فراخوان،
جشن انسان است؛
ندای محافظت او از نابودی و
رهایی از ورطۀ هلاکت است...

این ایمان،
عجایب‌ها می‌کند:
به آدمی در اوج شکست،
احساس پیروزی دست می‌دهد...
به زندانی،
حس رهایی می‌دهد...
به تهی‌دست،
کرشمۀ غنا می‌بخشد...

تغییر در خود،
هدف اوّل و
اساسی و
مسلّم و
وظیفۀ اوّل و
اساسی و
مسلّم ماست؛
اگر هرکس از ما خودش را تغییر دهد،
بدون شک دنیا تغییر می‌کند...
چرا که دنیا از ما تشکیل شده است...
پس به جای اندیشه در تغییر دنیا،
به تغییر خود فکر کنیم...
این راه درست است؛
راهی که تنها یک قدم است؛
قدمی روی نفس پلید خود بگذاریم...

(موسویان)

4 months, 3 weeks ago

?مؤمن آمیزۀ غم و شادی است?

این روزها می‌توان به وضوح اندوه را در سیمای اهل دل یافت و
هرگاه حال یکی از آنان را می‌پرسی،
همراه با آهی سرد و
اندوهی پر از خشم،
قصۀ پر غصۀ غربت بشری
در این جهان تاریک و
بی‌عاطفه در این جاهلیت معاصر را سر می‌دهد و
می‌گوید: کیست خوب باشد،
تا من خوب باشم...؟!
آن‌گاه سفرۀ دلش را باز می‌کند:
ببین تبهکاران زمان،
زیر نام اسلام و
یهودا و
مسیحا،
چهرۀ زشت و
هوس‌پرست خود را پنهان کرده‌اند،
امّا با دل‌های مشابه و
هدف مشابه که دنیا و
متاع دنیاست،
به جان انسان‌ها افتاده‌اند و
مردم جهان را – که عیال خدایند-
به اسارت گرفته‌اند و
زمین را به زندانی برای بشریت تبدیل کرده‌اند و
این یکی زندانی می‌کند و
آن یکی با تازیانه‌های بی‌رحم شکنجه می‌دهد و
دیگری اشک تمساح می‌ریزد و
جسد قهرمانان را با تشریفات در زیر خاک دفن می‌کند...

تو هم نمی‌دانی چه بگویی و
از کجا بگویی و
تبسّم دیدارش،
با اندوه گفته‌هایش در هم می‌آمیزد و
خشم ناتوانی،
تو را و
او را دربرمی‌گیرد...

امّا،
درست است که باید در اندوه آدم‌ها بود و
در غم و اندوهشان شریک بود،
امّا برخی از آدم‌ها نیز به شادی ما نیاز دارند و
بايد به آنان شادی ببخشيم...
از این رو باید این اندوه را سیاست و
مهار کرد،
تا موجب ضعف و
زبونی ما نگردد و
در انجام وظایفمان در قبال خدا و
خلق،
خللی ایجاد نشود و
شیطان آن را دستاویزی برای بریدن ما از این وظایف شادی‌آفرین نسازد...
اوّلین گام این است:
به یاد داشته باشیم که این دنیا،
مقدّمه‌ای بسیار کوتاه برای جهان جاوید است و
در آنجا،
حق بز بی‌شاخ را از شاخدار می‌ستانند و
مثقال ذرّه گم نمی‌شود و
همه را می‌آورند...

اگر می‌بینیم که مظلومی در خاک و خون می‌غلطد،
او قبل از موعد،
به سوی خدا و
باغ‌های بهشتش می‌رود...
اگر می‌بینیم ظالمی بر اجساد مردمان پا می‌گذارد،
او پایش را در آتش دوزخ می‌گذارد...

این است که مؤمن در هرحال می‌گوید: الحمد لله...
یعنی سپاس خدایی را که چیزی را بدون حساب و کتاب نمی‌گذارد...
یعنی به من جانی بخشیده آمیزه‌ای از غم و
شادی...
غمی که برای مظلومان داشته باشم و
آن شادی که در چهرۀ بشّاشم تقدیم به افراد غمگین می‌کنم...
یعنی مؤمن حق ندارد خود را در اندوه زندانی کند؛
بلکه وظایف دیگری هم دارد که برای دیگران باید انجام دهد و
باید چون رسول رحمت(ص) این‌گونه خدایش را بخواند: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْهَمِّ وَالْحَزَنِ» «خداوندا، از اندوه آینده و گذشته به تو پناه می‌آورم»...
اینکه اندوه مشکلاتی که ممکن است برای خودم
یا دیگران پیش آید،
مرا چنان تحت تأثیر قرار ندهد که از بندگی،
از جمله نصرت مظلومان و
شاد کردن دیگران بازم دارد...
اینکه تقصیرات گذشته‌ام در خصوص خودم
یا دیگران چنانم سازد که از توبه ناامیدم کند...
بلکه باید مسلمان ساختار وجودش را که آمیزۀ غم و شادی است،
حفظ کند،
طوری که غم و
شادی او را در خود نگیرد و
او غم و
شادی را در خود گیرد...
همراه با شادی،
اشک بریزد و
در اندوهش،
اشک شادی...
باید همیشه و
در همه حال،
حتّی در مرگ عزیزان خودش،
سرزندگی‌اش را حفظ کند؛
تا بماند و
خار چشم باطل باشد و
سرمۀ چشم حقیقت...
و در بهشت ایمان،
سرشار از اندوه و
شادی مدام باید با خود زمزمه کند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ» [فاطر/34] «حمد و سپاس خدایی را که اندوه را از ما زدود»...
یعنی اندوهی که پاداش نداشته باشد و
اندوهی که بی‌سروسامان باشد و
بی‌سروسامان کند و
اندوهی که فقط برای اندوه باشد و
اندوهی که فقط نتیجه‌اش اندوه باشد و
اندوهی که به پرخاش بخواند و
اندوهی که تبدیل به تبسّم مظلوم نشود و
اندوهی که در روی ستمگر،
آب دهان نشود و
خلاصه: اندوهی که با شادی و
تلاش دشمنی داشته باشد... 

در زمانی که جبهۀ حق خلع سلاح شده است،
این‌گونه شخص مؤمن،
باید غم مبارک و
شادی زیبایش را با هم داشته باشد و
پس از این وظیفه‌اش،
کارها را به خدای مهربان و
کاردانش بسپارد...

آن‌گاه که ابرهۀ زمان،
به کعبه یورش آورد،
زمان از حرکت باز ایستاد و
تاریخ داشت در اوج نگرانی نگاه می‌کرد و
مردم در بهت و
اندوه می‌نگریستند که چه خواهد شد...؟!
نیروهای مسلّحی نبودند که خانۀ خدا را حفظ کنند،
حکومت‌هایی نبود که پرچم‌های خدا را به اهتزاز درآورد،
صاعقه‌ها نبود که فرود آید و
بادها نبود که مردم ببینند...
امّا با این حال،
باز منتظر ماندند،
در حالی‌که نمی‌دانستند منتظر چه چیزی هستند...!!
ابرهه فیل را به حرکت درآورد...
اکنون حمله شروع می‌شود...!!
ولی همه در ناباوری دیدند که فیل به راست و
چپ می‌رود،
امّا به سوی کعبه نمی‌رود؛
چرا که خدا نخواست و
سپس طیراً أبابیل را خواست...

بدینسان همه،
با چشم سر،
یقین عبدالمطّلب را مشاهده کردند که می‌گفت: «إنَّ لِلبَيتِ رَبًّا سَيَمنَعُهُ» «کعبه مالکی دارد آن را حفظ می‌کند»...

(موسویان)

We recommend to visit

Contact Us: @HVBook

Last updated 1 month, 1 week ago

❌️پخش اول کتاب ها و جزوات کنکوری و نهایی❌️
.
.
‌.
.
‌تبلیغات (پیام به جز تبلیغات = بلاک)
@Tomir_H

Last updated 1 month, 1 week ago

?? ? ??

WE LOVE HELICOPTERS!!!

Last updated 10 months ago