با خانواده کوئیزلت مثل آب خوردن انگلیسی یادمیگیری😍
دوره رایگان نیتیو پلاس رو داخل چنل حتما ببین😎💛
اگرم سوالی داشتی از طریق آیدی زیر بهمون پیام بدین🥰👇
👨💻 @Quizlet_Support
Last updated hace 6 días, 20 horas
🔥کانال تلگرامی پایه دهم🔥
🌱 بدون هیچگونه آگهی و تبلیغات آزار دهنده ☺
☎ ادمین : @nohom_robot
Last updated hace 3 meses, 3 semanas
📊 بزرگترین مرجع اطلاعات عمومی، آزمون های چالشی😉😜، هوش و سرگرمی
تبلیغات 👇👇
@QuizAdv
با داشتن این چنل نمیذاری تو جمع کسی حرف بزنه😂
Last updated hace 2 semanas, 6 días
باز برای نمونه، شاید بد نباشد که خطّ سیر دست کم یکی از این نظریات را به اختصار تمام مطرح کنیم که ظهور اسلام را در بستر تاریخی خاصی میبیند. از یهودیان، پیش از مسیحیت، آغاز میکند که در انتظار مسیحا هستند تا بیاید و قوم اسراییل را از تسلّط دیگران نجات دهد و به آنان سروری و نعمت بخشد که قوم برگزیده خداوند هستند. عیسی آن مسیح است که میآید امّا البته یهودیان او را نمیپذیرند. او آن مسیحا نیست که انتظارش میرفت تا چون فرماندهی جنگی آنان را از تسلط رومیان رها سازد. امّا در این میان مسیحیت زاده میشود که نقش و ماموریت مسیحا را عوض میکند... سال هفتاد میلادی معبد یهودیان دوباره ویران میشود، آنچه عیسی مسیح پیشبینی کرده بود. این مصایب برای برخی از یهودیان پرسشهای جدیدی مطرح میکند. شاید عیسی براستی آن مسیح بوده است که وعده داده شده بود، امّا یهودیان به او ایمان نیاوردند؟ آمده بود که ماموریت خود را انجام دهد، امّا به دلیل شرارت و جهل و نادانی و گناه قوم نتوانست به آن دست یابد. امّا او باز خواهد گشت تا ماموریت خود را، که رفع شرور از عالم است، به انجام رساند. این یهودیان، که به دلایل مذهبی و تاریخی و اجتماعی و سیاسی، هویت و اعتقادات جدیدی یافتند و به واقع مسیحیت را پذیرفتند بی آن که از قوانین و شریعت موسی دست بکشند، و بیشتر در ناحیه فلسطین و شامات و بعدها پراکندهتر در عربستان ساکن شدند، در زبان پژوهشگران، مسیهودی نامیده شدهاند. مسیهودیان به واقع منتقد جریان غالب یهودی و مسیحی بودهاند. باور داشتند که عیسی، خود مسیح بود، و بر آن جایگاه نشسته بود، امّا، مطابق سنت یهودی، فرزند خداوند نبود و در کل نزدیک به آن وصفی که در قرآن میخوانیم با تاکیدی که بر مقام مسیح دارد اما به مثال حواریون و اطرافیان او در این منظر کلی غایب هستند.
ششصد سال پس از او، به روزگاری که زمان شکلی ادواری داشت، «دور» جدیدی فرا رسیده بود. ساعت قیامت نزدیک بود و آن واقعه، هر چه بود، مطابق اخبار، در بیت المقدس رخ میداد که اهمیتش آشکار است با همه آنچه پیشتر در آنجا برای یهودیان و مسیح رخ داده بود. سقوط یا بگوئیم فتح اورشلیم به دست ایرانیان به سال ۶۱۴ میلادی هم از نشانههای آخر الزمان بود. برای مسیهودیان اما، این انتظار، انتظار تنها نبود، میباید که برای بازگشت مسیحا یا منجی آماده شد و فتح بیت المقدس و آمادهسازی بازگشت مسیح مقدمه آن بود. اما مطابق اخبار پیش از مسیحا و منجی نهایی، آن مبشّر میآید که از آمدن او خبر دهد و تهمیدات لازم را بیندیشد. او آن «نبی» است که خبر از نبا عظیم میآورد، رسیدن قیامت و ظهور مسیح. این ماموریت به تنهایی از عهده مسیهودیان، با جمعیتی به نسبت اندک، برنمیآمد منتهی آنها با همسایگان عرب خود، این فرزندان اسماعیل، که پیشتر، مطابق کاوشها، با این نوع آموزههای مسیحی یهودی آشنایی داشتند، متحد شدند و آن جنبش شکل گرفت و چون «نبی السیف بودهست آن رسول» کار پیش رفت تا فتح بیت المقدس و بیش از آن...
اینک همه تمهیدات شده بود امّا آن قیامت موعود نیامد. شاید چند دهه گذشت، و چنان که از نقش سکهها برمیآید، قوم فاتح اندک اندک با آن اندیشه و انتظار ابتدایی فاصله گرفت. با خود اندیشید که انتظار مسیحا از چه روست، وقتی ما خود فاتح جهانیم؟ به واقع این نصر و پیروزی خود بهترین شاهد است که خدا با ماست و آن مبشّر، که ما را بدینجا میخواند، خود پیامبر امت بود، بلکه آخرین پیامبر... و اسلام بدینگونه، سالها بعد از شکلگیری اولیه، در عهد عبدالملک، با هویتی متفاوت زاده شد، از نوعی دیگر و اندک اندک، باز چنان که در قبة الصخره و بر روی سکهها میبینیم، این فاصلهگیری با مسیحیت را آشکار کرد و البته تاریخ خود را هم ساخت مثل عموم دیگر ادیان.
اینک میتوان بازگشت و دوباره در این چارچوب به آن پرسشهای اولیه نظر کرد. بسط این دیدگاه تحلیلی، چشمانداز دیگری به برخی وقایع و تحولات بعدی «اسلام» هم میگشاید. به مثال، آیا هرگز مسیحا نیامد یا آن نبی، مبشّر، به واقع «مسیحای ثانی» را نشان داده بود یا دست کم نزد قوم منتظر مصداقی روشن داشت؟ آیا همین اختلاف دیدگاه اولیه و ثانویه موجب نزاعهای بزرگ داخلی در اسلام نشد که در گردش روزگار انشعابی مذهبی و فکری را رقم زد و در تطور خود رنگ و روی دیگری گرفت؟
چنان که آمد، تنها نمونهای بود، به اجمال تمام، از پرسشها تا کاوشها و فرضیات و نظریات و پاسخها و طرح پرسشهای تازه و این دور دایم...
·
شاید اگر چندان با خطّ سیر پژوهشهای نوین در باب آغاز اسلام و اسلام آغازین آشنایی نداشته باشیم، برخی فرضیات و نظریات اسلامپژوهان غربی به نظر ما بس غریب بیاید، که من دیدهام چنین هم مینماید توگویی این مستشرقین به اندازه کتابهای درسی ما هم از تاریخ اسلام خبر ندارند! برای نمونهای از این نوع پژوهشها و نظریات، نگاه کنیم به یادداشت دوست عزیز زهیر میرکریمی در خصوص آخرین کتاب استفان شومیکر (نظرات).
امّا احتمالا بهتر است از برخی پرسشها آغاز کنیم که پاسخ سادهای در متون سنتی تاریخ اسلام نمییابند. منابعی که با فاصله زمانی بسیار بلندی نسبت به وقایع آغازین شکلگیری اسلام مدوّن شدهاند، یعنی حدود صد و پنجاه سال بعد، پنج یا شش نسل، و فقط فاصله زمانی نیست، فاصله مکانی هم بوده و علاوه بر آن، این دوره شاهد تحولات بسیار شدید سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و مذهبی با نزاعهای دایم و شدید بوده است که هر یک تاثیر خود را بر آن روایت متاخر گذاشته است.
بازگردیم به پرسشها. به مثال همه خواندهایم که در اولین سور قرآن، از منظر زمانی، سخن از فرارسیدن قریب الوقوع قیامت است، اقتربت الساعه... اما اگر زمان چنین به پایان خود نزدیک شده است (و از تحلیلهای عرفانی پسینی بگذریم)، آوردن دین و شریعت جدید از چه روست؟ قرآن، بستر و زمینهای مسیحی-یهودی دارد، با آن همه قصص و حکایات پیامبران، امّا در عین حال به نوعی منتقد آنان است. زمینه تاریخی و جغرافیایی و تعامل اسلام با آن دو دین راسخ و رایج چگونه بوده است اگر خود به صورت ابتدایی از سنتی عربی برخاسته است؟ چطور نام محمد این قدر در قرآن کم تعداد است، در مقابل آن همه نام انبیای مسیحی یهودی؟ چطور عیسی مسیح چنین جایگاه ویژهای در قرآن دارد، نه زادنش، نه طفلی او، نه معجزات او و نه حتی مرگ بیمرگیاش به هیچ انسان و بلکه پیامبر دیگری شبیه نیست. عیسی، نام مسیحا دارد و روح خداوند و کلمه اوست اما البته فرزند او نیست. او که قرآن به بازگشتش در آخرالزمان اشاره میکند. حتی مریم که ذکرش در قرآن بیش از اناجیل است و برگزیده و برکشیده خداوند است و این همه نشان تاثیر و اهمیت مسیحیت در گفتمان ابتدایی بوده است. چگونه مهمترین اصطلاحات قرآنی، شامل خود کلمهٔ قرآن و آیه و سوره و حج و صلاة و زکوة و برخی نامهای پیامبران صورت یا ریشههای سریانی آرامی دارند، جدای دیگر عبارات و ترکیبهای پیچیدهتر که جا به جا جستهاند و نشان دادهاند. به گزارشها که باز گردیم، چطور نام محمد در هیچ سنگنوشته کهنی تا حدود سالهای هشتاد هجری دیده نمیشود؟ و چطور اولین سکههای عهد اسلامی هنوز نشان صلیب دارند در کنار بسم الله و گاه در کنار نام محمد و این همنشینی چگونه بوده است؟ چطور یوحنای دمشقی، از قدیمیترین گزارشهای مستقل در باب اسلام در عهد اموی، اسلام را آخرین شاخه گمراه مسیحی میخواند و چطور در مقاله خود میگوید که مسلمانان ما را «مشرکین» مینامند و (و نه نصاری...). چطور کهنترین اشاره به پیامبر در زبان مسیحیان، یک و نیم قرن پیش از ظهور سیرههای اسلامی، از محمدی نام میبرد که میگویند مبشر ظهور مسیح است. چرا در اولین گزارشهای فتوحات مسلمانان هیچ سخنی از «اسلام» و مسلمانان نیست، و این که اصطلاح «اهل الاسلام» متعلق به سالها بعد است. چگونه اولین مقصد فتوحات اعراب بیت المقدس بوده است، چنان که بنا به اخبار قبله اول هم و باز در همین ارتباط ساخت معبد یا مسجد قبة الصخره... و چطور مطابق پژوهشها اولین مساجد، تا یک صد سال پس از هجرت، رو به سوی مکه ندارند و خلاصه سوالاتی از این دست که گفتیم نظریههای سنتی رایج و راسخ جوابگوی آن نیست.
این پرسشهاست که به ناچار، و نه از سر تفنن یا نوجویی یا ضرورتا بداندیشی یا ناآشنایی با منابع اسلامی، راه به نظریات جدیدی میبرد و سعی میکند که اسلام را در زمینه تاریخی متفاوتی بگذارد و تحلیل کند. حال گاه به پاسخهای قانعکنندهای میرسد و گاه پرسشهای جدیدی میگشاید. ابزارها و منابع جدید (کاوشگری، کتیبهخوانیها، متون معاصر عهد از سریانی و حبشی و یونانی و پهلوی، متنشناسی، سکهشناسی و البته رجوع دوباره به منابع کلاسیک) به شناخت و بازخوانی بهتر تاریخ کمک میکنند و حک و اصلاح نظریات را به دنبال دارند.
سنگنگاره ای در مغولستان
هر قطعه از این سنگ نگاره روایتگر دوره ای از تاریخ شکار است
قطعه سنگ سمت چپ بالا روایتگر دوره ای است که شکار با تیر و کمان انجام میشده و شکارگر در آرزوی شکار بزرگ شاخ بزرگی بوده که بتواند با تعقیب آن را خسته کرده وبه آن نزدیک شده با تیر شکارش کند
در سنگنگاره سمت چپ پایین احتمالا اهلی شدن نشان داده شده است
در سنگنگاره سمت راست بالا کاملا مشخص است که انسان باستانی بره ای را با ابزار سنگی می کشد
جالبترین بخش سنگنگاره بخش سمت راست پایین آن است که در آن شخصی که شبیه شمن است و کلاه خودی جانور نما بر سر گذاشته ،با ابزار شکار میشی را قربانی( !؟) می کند.
سیستم عدد نویسی ۱۰ شصتی بین النهرین
نظامی که از ۵۰۰۰ سال پیش رایج بوده و ۶۰ ثانیه بودن دقیقه و ۶۰ دقیقه بودن ساعت و ۳۶۰ درجه بودن دایره از آن نشات گرفته است
یک phΑllυs مومیایی شده و پیچیده شده در لایه هایی از کتان
قرن یکم تا پنجم پیش از میلاد
مصر علیا
علت انقراض
با خانواده کوئیزلت مثل آب خوردن انگلیسی یادمیگیری😍
دوره رایگان نیتیو پلاس رو داخل چنل حتما ببین😎💛
اگرم سوالی داشتی از طریق آیدی زیر بهمون پیام بدین🥰👇
👨💻 @Quizlet_Support
Last updated hace 6 días, 20 horas
🔥کانال تلگرامی پایه دهم🔥
🌱 بدون هیچگونه آگهی و تبلیغات آزار دهنده ☺
☎ ادمین : @nohom_robot
Last updated hace 3 meses, 3 semanas
📊 بزرگترین مرجع اطلاعات عمومی، آزمون های چالشی😉😜، هوش و سرگرمی
تبلیغات 👇👇
@QuizAdv
با داشتن این چنل نمیذاری تو جمع کسی حرف بزنه😂
Last updated hace 2 semanas, 6 días