🔘🔘🔘

🔸 **آن‌چه امروز تهدیدمان می‌کند ترس است.‌
هرگز نترسید که صدایتان را برای صداقت و حقیقت و شفقت بالا ببرید.

[ ویلیام فاکنر ]**

🔘🔘🔘

@Axiiiiom

🔘🔘🔘

🔸 ما با این پرسش که "مشکل شما چیست که می‌خواهید من به شما کمک کنم؟" جلسه درمانی را شروع می‌کنیم.
این به نظر یک درخواست ساده و واقعی است. در عین حال، این یک سوال پیچیده در مورد ارتباط هم هست: "آیا می‌خواهید به من وابسته شوید؟"

🔸 بیمار شکننده (fragile) از مشکل خود نمی‌ترسد.
او از وابسته‌شدن می‌ترسد.
به محض اینکه او درخواست کمک می‌کند، تاریخچه دردناک وابستگی او به وجود می‌آید.
او می‌خواهد به شما (به عنوان روان‌درمانگر) وابسته باشد، اما بدنش مضطرب می‌شود.

🔸 با ذهن بالاتر خود، او درمانگر خود را می‌شناسد. اما ذهن پایین او ممکن است واکنش نشان دهد، انگار که شما یک آزارگر هستید.
و هرچه سوءاستفاده گذشته از او، آسیب‌زاتر باشد، اضطراب او بیشتر می‌شود.

[ جان فردریکسون ]

🔘🔘🔘

@Axiiiiom

🔘🔘🔘

شیب لغزنده‌ی تخطی از مرزهای درمانی

🔸 شاندور فرنتسی (از همکاران نزدیک فروید) در تلاش برای ارائه‌ی عشقی به بیماران خود بود که والدین‌شان نتوانسته بودند برای آن‌ها فراهم کنند.
او بیماران خود را قربانیان سوءاستفاده و ترومای جنسی بالفعل می‌دانست، و به دنبال ترمیم آن آسیب بود. تکنیک او شامل بوسیدن و آغوش گرفتن بیمار مانند «مادری مهربان» بود.

🔸 خود فرنتسی در خانواده‌ای با خواهران و برادران فراوان بزرگ شده و هرگز احساس نکرده بود عشقی را که آرزو دارد از مادرش دریافت می‌کند.
مادر فرنتسی در نظر او خشن و سرد بود، و بدین‌ترتیب سعی کرد به بیماران خود آن چیزی را بدهد که خودش در کودکی دریافت نکرده بود.

🔸 فروید از پیش به پدیده‌ی «شیب لغزنده» آگاه بود.
در این وضعیت، نقض مرز به حالتی جزئی و ظاهراً بی‌ضرر شروع می‌شود و به تدریج به تخطی‌های بزرگی منجر می‌شود و به بیمار آسیب می‌رساند.

🔸 در 13 دسامبر 1931، فروید نگرانی رو به رشد خود در مورد تکنیکی که فرنتسی در آن زمان در پیش گرفته بود، در نامه‌ای معروف ابراز کرد:

«ما به این نتیجه رسیده‌ایم که باید ارضای اروتیک از بیماران دریغ شود...
جایی که ارضاهای گسترده‌تر مجاز نیستند، نوازش‌های خفیف‌تر به‌راحتی نقش آن‌ها را تصاحب می‌کنند.
شماری از متفکرین مستقل به خودشان خواهند گفت: «چرا در یک بوسه توقف کنیم؟».
مسلماً فرد فراتر می‌رود وقتی «دست‌مالی» را نیز می‌پذیرد، دست‌مالی که کسی را حامله نمی‌کند.
و بعد افراد گستاخ‌تری از راه خواهند رسید که تا چشم‌چرانی و عورت‌نمایی پیش خواهند رفت، و به زودی کل خزانه‌ی لاس و نوازش جنسی را در تکنیک روانکاوی پذیرفته‌ایم...
(آنگاه) فرنتسی خیره به صحنه‌ی پر جنب‌وجوشی که خلق کرده است به خود خواهد گفت: شاید باید عواطف مادرانه‌ام را پیش از بوسه متوقف می‌کردم».

[ گلن گابارد، بخش‌هایی از مقاله‌ی «مرزها و تخطی از مرزها در روانکاوی - فصل دوم»، مترجم: تیم ترجمه تداعی ]

🔘🔘🔘

@Axiiiiom

🔘🔘🔘

🔸 هیچ‌کس نسبت به ستایش بی‌تفاوت نیست.
اما نحوه دریافت تحسین و ستایش بهترین آزمون شخصیت است.

[ آدام فیلیپس ]

🔘🔘🔘

@Axiiiiom

🔘🔘🔘

🔸 **مردان به سبب ترس جاودانه‌ای که از زنان دارند، تا ابد محکوم به آنند که به شناخت آنان راه نبرند.

[ کریستین بوبن ]**

🔘🔘🔘

@Axiiiiom

🔘🔘🔘

🔸 برای برخی مراجعین، بهبودی خودش نوعی تهدید است.
بعبارتی، رهایی از علائم، تجربه‌یِ احساس گناه شدید و غیرقابل تحمل را در فرد بازنمایی می‌کند.

🔸 پدیده‌یِ "واکنش درمانی منفی" در روانکاوی نخستین بار توسط فروید در سال 1923 توصیف و تشریح شد:

🔸 افراد خاصی هستند که در طی کار روانکاوی رفتارهای عجیبی دارند.
زمانی که فرد با پیشرفت درمانی مواجه می‌شود، اتفاقاً نشانه‌های ناراحتی نشان می‌دهند و وضعیتشان پیوسته بدتر می‌شود.

🔸 این جریان ممکن است به عنوان اعتراض و تلاشی برای ثابت‌کردن برتری فرد به روانکاو تلقی شود‌.

🔸 و از طرفی، فرد نشان می‌دهد که نمی‌تواند هیچ تشویق و تعریفی را تحمل کند، بلکه نسبت به پیشرفت درمان، واکنشِ منفی نشان می‌دهد.
هر راه حل نسبی که در سایر افراد به بهبودی می‌انجامد و انتظار می‌رود در این افراد به بهبودی یا وقفهِ علائم منجر می‌شود؛ اتفاقاً برعکس، باعث تشدید بیماری آنها می‌شود.
و در طی درمان به جای بهبودیافتن، بدتر می‌شوند.

🔸 مقاومت‌ها همیشه آشکار نیستند، مثل سکوت‌های طولانی، تاخیر، قطع و کنسل‌کردن جلسات، نپرداختن هزینه، مخالفت و پرخاشگری با روانکاو، حواس‌پرتی و یا خواب‌آلودگی و...

🔸 بعضی مقاومت‌ها کمتر آشکار هستند و در تنظیمات جلسات روانکاوی هم به خوبی قرار می‌گیرند.
مثل موافقت‌های سریع با روانکاو، صحبت‌کردن درباره موضوعاتی که می‌داند روانکاو دوست دارد، تصویر زیبایی از خود ارائه‌دادن و منطقی‌بودن، تغییرنکردن و شکایتی هم نداشتن، به عنوان آخرین سنگری که بتوان علائم را حفظ کرد.
بیایید اصلا درباره‌اش حرف نزنیم نه من مزاحم شما می‌شوم با شکایت‌کردن‌هایم نه شما کاری به علائم من داشته باشید.

🔸 در مسیر تحلیل حرکت می‌کنند، روانکاو را پایین نمی‌‌آورند، انگار که جلسات روانکاوی دارد بدون مانع پیش می‌رود ولی تغییر نیز صورت نمی‌گیرد...

#محمدرضا_میرشاه_علی

🔘🔘🔘

@Axiiiiom

🔘🔘🔘

از نشانه‌های ناپختگی هیجانی، نادیده گرفتن یا تمسخر هیجانات دیگری است.

🔸 پختگی هیجانی هیچ ارتباطی با سن نداره، بلکه کاملاً وابسته به رشد هیجانیه و کمک می‌کنه شنونده‌ی هیجانات و دیدگاه متفاوت دیگران باشیم، بدون اینکه سعی در انکار یا تغییر اون رو داشته باشیم.

🔸 یکی از مهم‌ترین عوامل رشد هیجانی، تجربیات دوران کودکی و وجود والدیه که پذیرای هیجانات کودک باشه.

🔸 زمانی که والد، ظرفیت و تحمل پذیرش هیجانات شدید کودک رو نداشته باشه، سعی می‌کنه اون رو تغییر بده یا انکار بکنه و همین باعث می‌شه کودک هم به مرور زمان یاد بگیره برخی هیجانات رو سرکوب بکنه، چون یاد گرفته داشتن این احساسات بد و غیرقابل پذیرشه.

🔸 همین موضوع باعث می‌شه کودک در آینده ظرفیت تحمل همون هیجانات رو در دیگری نداشته باشه و از مکانیزم‌هایی کمک بگیره تا اونها رو در دیگری هم سرکوب بکنه، بنابراین هیجانات و دیدگاه‌ دیگران نسبت به وقایع رو انکار می‌کنه، نادیده می‌گیره، سعی می‌کنه تغییر بده یا تمسخر می‌کنه، و همه‌ی این‌ها مکانیزم‌هاییه برای خودشون چون توان دیدن و پذیرفتن هیجانات دیگران رو ندارن.

#شیما_خاکپور

🔘🔘🔘

@Axiiiiom

🔘🔘🔘

🔸 نگه‌داشتن آتش در آتشکده‌هایمان به چه کار می‌آید هنگامی که تیرگی بر روان‌هایمان چیره است؟

[ موریس سیماشکو، کتاب: مزدک ]

🔘🔘🔘

@Axiiiiom

🔘🔘🔘

🔸 مهمترین رکنی که لازم است در جلساتِ تحلیلی به آن پایبند باشیم، تسهیل "تداعی آزاد" در مراجعین ماست.
هرچند با مراجعین بدوی ممکن است ما فعالانه‌تر حضورِ نمادین MATERNAL یا PATERNAL خود را در جلسات متجلی سازیم اما در هر حالت، چه با مراجعین بدوی و چه با مراجعین نوروتیک، لازم است تداعیِ آزاد، MAINSTREAMِِِ‌ِ ِ ما برای بررسی فرایندهای ذهنیِ ناخودآگاهِ مراجعینمان باشد.

🔸 پرسش‌گری یکی از مخرب‌ترین روش‌هایی است که ذهن مراجع را از جریان سیالِ تداعی‌آزاد خارج ساخته و او را به کوشش برای ارائه‌ی پاسخ‌های هشیارانه وادار می‌سازد؛ به همین دلیل پاسخ‌هایی که مراجعین به این سوالات می‌دهند اغلب "غلط" است؛ غلط به این معنا که این پاسخ‌ها محصول مقاومت و ایگوی مصالحه‌گر و هشیار هستند و لذا کاملاً تحت انقیاد "تفکر آگاهانه" قرار گرفته‌اند و نه جریان‌های ناخودآگاهِ ذهن!

🔸 پرسش علی‌القاعده محصول ندانستن و کنجکاوی است و می‌دانیم که نباید این دو موتور محرکه‌ی یک روانکاو، برای تعامل با بیمار قرار گیرد.

🔸 آنچه که جلسات را لازم است راهبری کند ساخت یک فضای نگهدارنده برای مراجع است تا بتواند تجربه‌های ذهنی‌اش را با کمک این کانتین، REEXPERIENCE نماید؛ تا از دل این بازتجربه‌ی جدید،‌ اضطراب به سورس و شکل اصلی خود مجدداً تبدیل شود یا بازگردد؛ یعنی لیبیدو!

🔸 لیبیدویی که حال می‌تواند به جای لباس مبدل اضطراب به عشق‌ورزیِ بالغانه تبدیل گردد؛ عشق به خویشتن و ابژه‌هایی در ییرون از خویش: معشوق، طبیعت، انسان‌ها و در مجموع به زندگی...

🔸 البته مساله ناشیانه سکوت کردن درمانگر هم هست که سبب حس اضطراب و معذب بودن یا حتی حس بی‌فایدگی جلسات در مراجع می‌گردد.
سکوت کردن در جلسات بایستی کاملاً به جا صورت پذیرد.
سکوتی که سبب حس قطع اتصال شود، همان سکوت ناشیانه‌ای است که منجر به اضطراب در مراجعینمان می‌شود.

🔸 سکوت و سخن گفتن بجا، هر دو زمانی به موقع از سوی مراجع تجربه می‌شود که شهود درمانگر در جلسه فعال باشد.
نمی‌توان تکنیک خاصی را برای این مورد عنوان کرد که کجا سکوت کنیم و کجا سخن بگوییم. تصور می‌کنم صرفاً شهود قوی درمانگر است که لازم است فعال باشد.

🔸 مراجع این مسأله را عمیقاً حس خواهد کرد؛ در قالب این حس آشنا که او همانی است که می‌خواهم حضورش را در برابرم حس کنم؛ حضورش، نگاهش، توجهش، سکوتش و صدایش...
مهم نیست تا چه اندازه مراجع مقاوم باشد؛ او این حس اطمینان را در بخشی از وجودش حس خواهد کرد.

• متن از صفحه اینستاگرامی رامش

🔘🔘🔘

@Axiiiiom

🔘🔘🔘

🔸 🎤 آلن واکر - 🎼 Who i am 🌱

این را نگو، آن را نگو
Don't say this, don't say that
من طبق قوانین بازی نمی‌کنم اگر آنها توسط شما ساخته شده باشند
I'm not playing by the rules if they were made by you
من همینطوری نمی‌شکنم
I won't break just like that
من اشتباهات خود را انجام خواهم داد تا زمانی که از همه راه‌های درست اشتباه کنم
I'll make my own mistakes 'til I'm wrong in all the right ways
تمام اشک‌هایت را حفظ کن
Save all your tears
شما نمی‌خواهید آنها را برای من هدر دهید
You don't wanna waste them on me
من قرار نیست مثل آنها باشم
I'm not gonna be just like them
این دقیقاً همان شکلی است که من هستم
This is just the way that I am
سر در ابرها
Head in the clouds
من در جمع نمی‌گنجم
I do not fit in to the crowd
عزیزم، همه چیز کاملا منطقی است
Baby, it's all making perfect sense
چون من این هستم
'Cause this is who I am
من کی هستم
Who I am

🔘🔘🔘

@Axiiiiom