🌞 درمان فوبیا و ترس و اضطراب با اروین یالوم و محمد جواد باغشینی در رویکرد های وجودی و انسانگرا 🌞

**من نیز در حیرتم که چرا ترس ها در شب مستولی (چیره - غالب) می شود.
پس از بیست سال حیرت،
اکنون می دانم ترس، زاده‌ی تاریکی نیست؛

بلکه ترس ها همانند ستارگان، همیشه هستند،
و این درخشندگی روز است که آن ها را (موقتا) محو و ناپیدا می کند.**

👤 اروین دی یالوم
📚 وقتی نیچه گریست

شرح متن :

دیدگاه کلیشه بر این باور است که منشا ترس گاها عدم شناخت، و یا یک منشا موجود در لحظه می باشد؛
اما این متن خیلی ظریف دیدگاهی روانکاوانه را به تصویر می کشد و می گوید که در واقع ترس ها همیشه هستند (به عبارتی از قبل بوده اند و در جایی دیگر بوجود آمده اند)،
و صرفا در شرایطی (مقصود وقتی هست که اضطراب ها زیاد می شوند و یا عامل ترس تشدید می گردد) نمایان می شوند.

پس در واقع این متن خیلی پررنگ دارد دیدگاه های شناختی را در درمان ترس ها رومزره و فوبیاها (دو مقوله ی مجزا هستند، هر ترسی فوبیا نیست) نفی و بی اعتبار می کند.

اما برادرم یالوم، در این متن مسیر درمان را هم مشخص می کند،
یالوم در اینجا درمان را نه شناختی تبیین می کند و نه روانکاوانه!
بلکه به نوعی انسانگرا و وجودی و یا تاحدی موج سومی، معتقد است که ما صرفا باید اضطراب (تمثیل تاریکی) را کاهش دهیم.
و تشبیه وجود خورشید، مثالی از شرایطی است که اضطراب مستولی نیست، و هوا روشن است و در نتیجه دیگر ترس ها آزار دهنده نخواهند بود (هستند اما آزار دهنده نیستند).

**پس با این متد ترس ها برطرف نمی شوند و حتی اصلا به این سوال پاسخ داده نشد که ترس ها از کجا می آیند،
فقط تاکید شد دیدگاه بلاهت برانگیزیست که صرفا برای آنها منشا شناختی قائل باشیم،
اما ما مراجع و انسان را هم به جایی رسانده ایم، که دیگر نمی ترسد!

آری یالوم خاضعانه و زیرکانه معترف است که این مسیر درمانیش، اساس مشکل را برطرف نمی کند، و صرفا روی صورت مسئله را می پوشاند؛

و البته خرده ای هم بر این مسیر درمانی وارد نیست، منِ فیلسوف اینگونه رویکرد درمانی برادرم را توجیه می کنم که :**

[***زندگی کوتاه تر و مختصر تر از آن است که بخواهیم بار درمان و حل همه ی مشکلاتمان را به جان بخریم و به دوش بکشیم؛
برای همین گاها چندان غیر منطقی نیست اگر با درمان های وجودی، معنا و معنا درمانی، و یا انواع دیگر اجتناب و دروغ، صورت مسئله را پاک کنیم،
تا روزی که با نوش داروی مرگ این قصه با تمام خوب و بد و درست و غلطش مدفون گردد...

مرگ از ما این سوال پراگماتیسم را می پرسد که، آیا به این دنیا آمده ای تا زندگی بکنی (کمتر درد بکشی و بیشتر لذت ببری)، و یا به این دنیا آمده ای که درمان بشوی و مشکلاتت را کامل حل کنی؟***](https://t.me/Anal_Philosophy)

[پی نوشت: آدم های کم هوش (احمق ها) و وسواسی ها، فکر می کنند برای زندگی کردن الزاما باید تمام مشکلات و یا مشکلات اساسی برطرف شوند، بله در مواردی چنین هست اما همیشه اینطور نیست و در آن موارد هم کمتر پیش می آید که ضرورت حل کامل مشکل وجود داشته باشد، در حالی که شما می توانید اگر می خواهید از شام گرم و خوشمزیتان لذت ببرید، بیخیال قِژقِژ کردن صندلیتان بشوید، چون گاها اگر بخواهید مشکل صندلی را که واقعی نیز هست برطرف کنید، شام از دهان می افتد!]

"محمد جواد باغشینی" ، ۲۰:۲۰ - ۰۸/۰۷/۲۵۸۳

🏢 تحلیل کیس، سوال و گفتمان تخصصی روانشناسی، در انستیتوی M.B.P.I 👇
🏩 @M_B_P_I 🩺

🔱 برترین مجامع حمایتی روانشناسی 👇
🏆 https://t.me/IranaPsychologicalAssociation/789🎓

🕯 پیج و کانال روانشناسی محمد جواد باغشینی :
🎓@MOHAMMAD_JAVAD_BAGHSHANY🖋

👑 https://instagram.com/mohammad.javad.baghshany ⚜

درست به همان ترتیب که پوست اجزایی چون استخوان، عضله، روده و رگ خونی را از گستره‌ی دید انسانی پنهان نگه می دارد؛

خودبینی و غرور نیز،
بی قراری و هیجان روح را می پوشاند،
و همچون پوستی بر روح آدمی کشیده شده است.

👤 اروین دی یالوم
📚 وقتی نیچه گریست

شرح متن:
در اینجا برادر همخون عزیزم اروین یالوم بزرگ،
با قلمی ادبی و ظریف اشاره به مکانيسم دفاعی ای دارد که
در آن فرد می کوشد تا ضعف های خود را ابتدا از نگاه دیگران*
و سپس حتی از نگاه خود
پنهان کند؛***

چیزی که افراطش فرد را به اختلال‌ شخصیت و یا سازمان شخصیت خودشیفته دچار می کند.

و مقوله ای شبیه
عقده ی حقارتی که آدلر می فرمود
و یا سبک جبران افراطی طرحواره ی نقص و شرم
و یا نوعی خاص از طرحواره استحقاق.

این مکانیسم دفاعی، برای کاهش درد و اضطراب است، و در بدایت کار شاید مفید باشد؛

اما مشکل اینجاست که
در جایی فرد دیگر خودش هم، خودش را نمی تواند احساس کند،
و دلش برای خودش نیز تنگ می شود!
و چنین فردی از روابط واقعی و عمیق انسانی محروم می ماند.

"محمد جواد باغشینی" ، ۲۱:۲۱ - ۱۰/۰۶/۲۵۸۳
🌊 رادیو پوسی موج آرامش و سلامت روان :
📻@Radio_Pussy 🩺
♥️@IranaPsychologicalAssociation🧠

♥️ *♥️*** ♥️

ما در روابط همواره به دنبال تکرار آبژه ی اولیه و نوع روابط آن با خود هستیم،
و در واقع آن فردی که با او وارد رابطه می شویم، هیچ اصالتی ندارد!
و صرفا نمود و تجلی و بهانه ای برای فرافکنی برداشتمان از آن ابژه بر روی وی است.

"محمد جواد باغشینی" ، ۱۴:۴۱ - ۰۸/۰۵/۲۵۸۳

🏢 تحلیل کیس، سوال و گفتمان تخصصی روانشناسی، در انستیتوی M.B.P.I 👇
🏩 @M_B_P_I 🩺

🔱 برترین مجامع حمایتی روانشناسی 👇
🏆 https://t.me/IranaPsychologicalAssociation/789🎓

🕯 پیج و کانال روانشناسی محمد جواد باغشینی :
🎓@MOHAMMAD_JAVAD_BAGHSHANY🖋

👑 https://instagram.com/mohammad.javad.baghshany ⚜

رزومه ی روانشناسی محمد جواد باغشینی

پل ارتباطی من و شما :
تلگرام | واتس اپ | اینستاگرام
تماس : +989352222174 ?
پیامک : 09309154697 ?
*➕ شماره های فوق در تمامی پیام رسان های ایرانی و بین المللی.*

? پیج و کانال رسمی روانشناسی من :
?@MOHAMMAD_JAVAD_BAGHSHANY?

? https://instagram.com/mohammad.javad.baghshany ⚜

? کانال ها و گروه های روانشناسی زیر نظر اینجانب *?***
? https://t.me/IranaPsychologicalAssociation/789?

? دیگر فعالیت های من در بنیاد علمی فرهنگی هنری پرشیا ?
♥️https://t.me/Persia_Foundation/131?

"خودکشی در افراد افسرده تکانشی است"

? خودمانی و گپ روانشناسی برای این پست ?
? ~~https://t.me/Radio_Pussy/323~~

البته میدانیم این دو کلیپ که کنار هم قرار گرفته اند طنز و ساختگی هستند،
اما بعضی از انواع افسردگی واقعا چنین است!

یعنی فرد در موضعی و موقعیتی، مثلا در مهمانی ای حالش خوب است،
و در مواقعی نیز به عمق آگاهیِ پوچی و نخوت می رسد!

نه نه،
نمی خواهم اختلال دوقطبی (بای پولار) و یا منیک دپرشن و یا خلق ادواری را برایتان یادآور شوم!
این ها را که در DSM و کاپلان و دکان هر روانشناسی پیدا می کنید، آخر کی جنس مطالب من هرجایی بوده که این بار دومش باشد؟!

در برخی از انواع افسردگی، فرد تحت تاثیر تکانه های ناهوشیار قرار می گیرد؛
یعنی اساسا لذت و پیش بینی لذت در وی از بین نرفته!
فرد می تواند در جمع و مهمانی لذت ببرد (و در حالت مانیا نیز نیست)،
و یا سرکار می رود و فعال است (برخلاف تصوراتی که روانشناسان کم تجربه دارند)،
اما گاه -اغلب در تنهایی- سیری خاص از افکار به سراغ وی می آیند، مثلا :

سیر ۱ :
ابتدا افکار عمومی افسردگی،
سپس مشخصا ناامیدی،
و سپس افکار پوچگرایانه،
و نهایتا افکار مرگ!

سیر ۲ :
افکار اضطراب زا،
سپس افکار ناتوانی و درماندگی،
و سپس ناامیدی،
و در نهایت افکار مرگ برای رهایی از این حال بد!

و البته سیر های دیگری هم هست که از حوصله ی این بحث خارج است...

از همین رو حتما شنیده و شاید مثل من بسیار دیده اید که،
"خودکشی در افراد افسرده بصورت تکانشی اتفاق می افتد."

یعنی گاها فرد حالش خوب است، می گوید، می خندد، کار می کند و فعال است؛
اما شما فردایِ مهمانی، و یا فردا در محل کار، مطلع می شوید که فلانی :
"راحت شد!"
"خودش را خلاص کرد"
و یا به زبان عوام، خودکشی کرد!

دو مطلب مرتبط با بحث در مورد خودکشی ?
۱. https://t.me/IranaPsychologicalAssociation/810 ?

۲. https://t.me/IranaPsychologicalAssociation/685 ?

آری خودکشی و افسردگی چنین است،
فرد افسرده الزاما ژولیده و یا بیکار نیست،
و البته به قول یونگ افسردگی (و طبیعتا مولود آسمانیش خودکشی) نیز الزاما پاتولوژیک نیست؛

و این است علت برخی از خودکشی ها،
و یا فروپاشی و یکدفعه گوشه نشینی های،
برخی از مشاهیر، هنرمندان، ورزشکاران و ثروتمندان بزرگ!

"محمد جواد باغشینی" ، ۰۴:۵۸ - ۱۸/۰۱/۲۵۸۳

*? شما نیز نظرتان را در کامنت بگویید ?*

*?*** پیج و کانال روانشناسی محمد جواد باغشینی :
?* @MOHAMMAD_JAVAD_BAGHSHANY ?
? https://instagram.com/mohammad.javad.baghshany ⚜***

.

Telegram

Radio Pussy 📻 رادیو پوسی

یادمه قسمت اول ویدئو خیلی صدا کرد، نامجو می گفت دیگه خیلی خستست:) اما اخیرا یک مصاحبه ی ۱ ساعته از نامجو دیدم که میگفت با یک خانم هنرمند ایرانی وارد رابطه شده و به اصطلاح شرقی ها ازدواج کرده خیلی هم راضی بود و حال دلش خوبِ خوب بود اتفاقا مصاحبه گر از این…