꧁❀✰﷽✰❀꧂
In The Name Of God
تبلیغات👇 :
https://t.me/+TJeRqfNn3Y4_fteA
Last updated 1 day, 22 hours ago
☑️ Collection of MTProto Proxies
? تبليغات بنرى
@Pink_Bad
? تبليغات اسپانسری
@Pink_Pad
پینک پروکسی قدیمی ترین تیم پروکسی ایران
Last updated 4 months, 2 weeks ago
Official Channel for HA Tunnel - www.hatunnel.com
Last updated 2 months, 2 weeks ago
🕹 حفظ لغات به همراه بخش گفتار (part of speech) و مترادفها (synonyms) فواید زیادی دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
تقویت دایره لغات: حفظ لغات به شما کمک میکند تا دایره لغات خود را گسترش دهید و در ارتباطات روزمره و نوشتن بهتر عمل کنید.
بهبود فهم مطلب: با آشنایی با بخش گفتار هر کلمه (اسم، فعل، صفت و ...) میتوانید بهتر بفهمید که چگونه از آن در جملات استفاده کنید و معنی دقیقتری از متنهای مختلف بگیرید.
یادگیری معانی چندگانه: بسیاری از کلمات ممکن است معانی و کاربردهای مختلفی داشته باشند. با یادگیری مترادفها میتوانید درک بهتری از تنوع معنایی کلمات پیدا کنید.
تقویت مهارتهای نوشتاری: با داشتن مترادفهای مختلف برای یک کلمه، میتوانید نوشتههای خود را غنیتر و جذابتر کنید و از تکرار کلمات جلوگیری کنید.
افزایش اعتماد به نفس: وقتی که شما دایره لغات گستردهتری دارید، در مکالمات و نوشتن احساس راحتی و اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت.
یادگیری آسانتر زبان: حفظ لغات به همراه اطلاعات اضافی مانند بخش گفتار و مترادفها میتواند یادگیری زبان را برای شما آسانتر کند، زیرا شما میتوانید ارتباطات بین کلمات را بهتر درک کنید.
کمک به یادآوری بهتر: وقتی که شما کلمات را به همراه اطلاعات دیگر حفظ میکنید، احتمال یادآوری آنها در آینده افزایش مییابد.
درک بهتر ادبیات: با آگاهی از لغات و معانی آنها، میتوانید ادبیات را بهتر درک کنید و از لذت خواندن آثار ادبی بیشتر بهرهمند شوید.
تقویت مهارتهای شنیداری: با یادگیری واژگان جدید و استفاده از آنها در مکالمات، مهارتهای شنیداری شما نیز تقویت میشود.
آمادگی برای آزمونها: حفظ لغات به همراه اطلاعات مربوطه میتواند در آمادهسازی برای آزمونهای زبان و سایر آزمونهای تحصیلی کمک کند.
با توجه به این فواید، حفظ لغات به همراه بخش گفتار و مترادفها میتواند یک روش مؤثر و مفید برای یادگیری زبان باشد.
🖼 لغات کاربردی مهم
Aquatic (Adjective)
آبزی
Aquarium (Noun)
آکواریوم
Aqueduct (Noun)
آبراه
Aqueous (Adjective)
آبی
Aqualung (Noun)
دستگاه تنفس زیر آب
Aquifer (Noun)
سفره آب زیرزمینی
Aquaculture (Noun)
آبزیپروری
Aqua (Noun)
آب
Aquaplane (Noun)
شناور آبی
Aquascope (Noun)
مشاهدهگر زیرآبی
🎙🔤❤️🔤🔤
💡لغات کاربردی مهم.
Appear (verb)
Synonym: Emerge
Persian: ظاهر شدن
Appreciate (verb)
Synonym: Value
Persian: قدردانی کردن
Application (noun)
Synonym: Request
Persian: درخواست
Approach (verb)
Synonym: Advance
Persian: نزدیک شدن
Appoint (verb)
Synonym: Designate
Persian: منصوب کردن
Applaud (verb)
Synonym: Praise
Persian: تشویق کردن
Apology (noun)
Synonym: Regret
Persian: عذرخواهی
Apparent (adjective)
Synonym: Obvious
Persian: واضح
Apathy (noun)
Synonym: Indifference
Persian: بیتفاوتی
Applicable (adjective)
Synonym: Relevant
Persian: قابل اجرا
🔗🔗🔗🔗🔗🔗 @Vocabulary_Master
🎙🔤❤️🔤🔤
Ajacent (adjective)
Synonym: Nearby
Persian: مجاور
Ajacency (noun)
Synonym: Proximity
Persian: همجواری
Ajar (adjective)
Synonym: Partially open
Persian: نیمهباز
Adjust (verb)
Synonym: Modify
Persian: تنظیم کردن
Adjustment (noun)
Synonym: Alteration
Persian: تنظیم
Adjective (noun)
Synonym: Descriptive word
Persian: صفت
Ajeet (noun)
Synonym: Unyielding
Persian: تسلیمناپذیر
Ajdustable (adjective)
Synonym: Adaptable
Persian: قابل تنظیم
Ajog (verb)
Synonym: Jogging
Persian: دویدن آرام
Ajunct (noun)
Synonym: Addition
Persian: ضمیمه
🖼️ لغات کاربردی
Ail (verb)
Synonym: Suffer
Persian: رنج بردن
Aim (noun)
Synonym: Goal
Persian: هدف
Air (noun)
Synonym: Atmosphere
Persian: هوا
Aisle (noun)
Synonym: Passage
Persian: راهرو
Ailment (noun)
Synonym: Illness
Persian: بیماری
Airborne (adjective)
Synonym: Flying
Persian: هوایی
Aide (noun)
Synonym: Assistant
Persian: دستیار
Ailurophobia (noun)
Synonym: Cat phobia
Persian: ترس از گربهها
Ailment (noun)
Synonym: Disorder
Persian: اختلال
Aisling (noun)
Synonym: Vision
Persian: رؤیا
🔠🔠🔠🔠🔠
• Synonym: Intensify
• Persian: تشدید کردن
• Synonym: Nimble
• Persian: چابک
• Synonym: Disturb
• Persian: برانگیختن
• Synonym: Pain
• Persian: درد
• Synonym: Contracts
• Persian: توافقات
• Synonym: Hostile
• Persian: تهاجمی
• Synonym: Wrong
• Persian: آسیب رساندن
• Synonym: Total
• Persian: مجموع
• Synonym: Excited
• Persian: بیصبرانه
• Synonym: Eternal
• Persian: بیزمان
✈️ 10 تا از قشنگترین کلمات انگلیسی:
۱-شفق قطبی: Aurora
۲- خو گرفتن: Inure
۳- ملیح: Mellifluous
۴- سرخوشی: Euphoria
۵- اقبال خوش: Serendipity
۶- تسلی دادن: Cherish
۷- متین: Demure
۸-اکسیر Elixir
۹- ابدیت: Eternity
۱۰- سعادت: Felicity
🌟چند کلمه مخفف انگلیسی و #کاربردی:
BTW: by the way (به هر حال)
IDC: I don't care (اهمیت نمیدم)
IDK: I don't know (نمیدونم)
BRB: be right back (الان برمیگردم)
CUL: see you later (بعدا میبینمت)
ATB: all the best (با آرزوی بهترینها)
ASAP: as soon as possible (هرچی زودتر)
AFAIK: as far as I know (تا اونجایی که میدونم)
DIY: do it yourself (خودت انجامش بده)
LMK: let me know (بذار بفهمم،منو آگاه گن)
Sb: somebody , So: someone (کسی)
St: something (چیزی)
AI: artificial intelligence (هوش مصنوعی)
.e.g: exempli gratia (برای مثال)
etc: et cetera (غیره)
vs: versus (درمقابل)
LOL: laughing out lol بلند بلند خندیدن؛)
وقتی استفاده میشه که موضوعی بنظرتون خندهداره)
JK: just kidding (شوخی کردم)
🌟 لغات کاربردی مهم
• Meaning: To adjust to new conditions.
• Synonym: Adjust
• Translation: سازگار کردن
• Meaning: A person dependent on a substance or activity.
• Synonym: Dependent
• Translation: معتاد
• Meaning: To stick firmly to a surface or substance.
• Synonym: Stick
• Translation: چسبیدن
• Meaning: Willing to take risks or try out new methods.
• Synonym: Daring
• Translation: ماجراجو
• Meaning: To promote goods or services.
• Synonym: Promote
• Translation: تبلیغ کردن
• Meaning: To warn or reprimand someone firmly.
• Synonym: Warn
• Translation: تذکر دادن
• Meaning: A person who supports a cause / To support or argue for something.
• Synonym: Supporter / Support
• Translation: حامی / حمایت کردن
• Meaning: Preventing success or development; harmful.
• Synonym: Unfavorable
• Translation: نامساعد
• Meaning: Clever or skillful in using the hands or mind.
• Synonym: Skillful
• Translation: ماهر
• Meaning: Excessive admiration or praise.
• Synonym: Praise
• Translation: ستایش
⭕️ بعضی از کلمات با فعل " Make " .
💠 Make a decision
تصمیم گرفتن
💠 Make a prediction
پیش بینی کردن
💠 Make an excuse
عذر خواستن
💠 Make a war
جنگ کردن
💠 Make a peace
صلح کردن
💠 Make a speech
سخترانی کردن
💠 Make fun of
تمسخر کردن
💠 Make progress
پیشرفت کردن
💠 Make friends
دوست شدن
💠 Make a noise
سر و صدا کردن
💠 Make trouble
مشکل درست کردن
꧁❀✰﷽✰❀꧂
In The Name Of God
تبلیغات👇 :
https://t.me/+TJeRqfNn3Y4_fteA
Last updated 1 day, 22 hours ago
☑️ Collection of MTProto Proxies
? تبليغات بنرى
@Pink_Bad
? تبليغات اسپانسری
@Pink_Pad
پینک پروکسی قدیمی ترین تیم پروکسی ایران
Last updated 4 months, 2 weeks ago
Official Channel for HA Tunnel - www.hatunnel.com
Last updated 2 months, 2 weeks ago