القناة الرسمية والموثقة لـ أخبار وزارة التربية العراقية.
أخبار حصرية كل مايخص وزارة التربية العراقية.
تابع جديدنا لمشاهدة احدث الاخبار.
سيتم نقل احدث الاخبار العاجلة.
رابط مشاركة القناة :
https://t.me/DX_75
Last updated 1 year, 8 months ago
Last updated 2 months ago
لیستی از بهترین کانال های اسلامی ?
.
القرآن و الحديث
☑️ #ایمان
•┈┈••✾••۰۰۰۰••✾••┈┈•
? ركن اول: ايمان به خدای عز و جل؛
?ايمان به خدای عز و جل با اين اسباب تحقق میيابد:
? اول:
اعتقاد به اينكه اين جهان يک آفريدگار يكتايی دارد كه در آفرينش، ملک، تدبير، ادارهی امور، روزی دادن، زنده كردن، ميراندن، نفع و ضرر رساندن و خلاصه در داشتن هر گونه قدرت و اعمال آن يكتا و تنها است و هيچ پروردگاری جز او وجود ندارد، هر چه بخواهد به تنهايی انجام میدهد و هرگونه بخواهد حكم میراند، هر كس را بخواهد عزت میبخشد و هر كس را بخواهد ذليل میسازد، اختيار و كنترل آسمانها و زمين فقط در دست اوست او بر هر چيزی توانا و داناست و از همه بینياز است و همه به او نيازمندند، هر امری از آن او، و هر خير و سعادتی در دست اوست، در افعال و كردارش شريک و همتا ندارد و امرِ او را غالب و بالا دستی نيست، تمامی مخلوقات به شمول فرشتگان و جنها و انسانها بندگان او هستند، كه از دائرهی ملک و قدرت و اراده او بيرون نيستند، افعال او را حصر و احاطه نتوان كرد و در شمارش نتوان گنجاند.
?و تمام آن خصايص تنها حق اوست، كه او يكتا و بدون شريک است، هيچ احدی جز او شايستگی اين خصايص را ندارد، و نسبت دادن و ثابت كردن اين كمالات يا بخشی از آن برای غير خدا به هيچ عنوان درست نيست؛
?چنانكه خداوند متعال میفرمايد:
﴿يَٰأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱعۡبُدُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُمۡ وَٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ ٢١ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلۡأَرۡضَ فِرَٰشٗا وَٱلسَّمَآءَ بِنَآءٗ وَأَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجَ بِهِۦ مِنَ ٱلثَّمَرَٰتِ رِزۡقٗا لَّكُمۡ﴾ [البقرة: ۲۲-۲۳]
«ای مردم! پروردگارتان را كه شما و پيشينيانتان را آفريده است، پرستش كنيد، ذاتی كه زمين را (مانند) بساط و آسمان را (مانند) سقفی برايتان قرار داد. و از آسمان آبی باراند، سپس با آن از انواع فرآوردهها برای روزی شما بر آورد».
?و میفرمايد:
﴿أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُۗ تَبَارَكَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾ [الأعراف: ۵۴]
«بدان كه فرمانروايی خاص اوست، پس بزرگ است خداوند، پروردگار جهانيان».
? دوم:
اعتقاد به اينكه خداوند يكتا بهترين اسماء و كاملترين صفات را دارا است، كه منحصر به ذات خودش است و بعضی از آن را در كتاب مقدسش يا توسط پيامبر گرامیاش حضرت محمد صلی الله علیه و سلم كه خاتم پيامبران و رسولان است بيان داشته است.
?چنانكه ذات پاكش میفرمايد:
﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ وَذَرُواْ ٱلَّذِينَ يُلۡحِدُونَ فِيٓ أَسۡمَٰئِهِۦۚ سَيُجۡزَوۡنَ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ﴾ [الأعراف: ۱۸۰]
«و خداوند نامهای نيک دارد، پس به آن (نامها) او را به (دعا) بخوانيد و آنان كه در نامهايش كجروی میكنند سزای آنچه را كردهاند، خواهند ديد».
?و پیامبر صلی الله علیه و سلم میفرمايد:
«إِنَّ لِلَّهِ تِسْعَةً وَتِسْعِينَ اسْمًا مِائَةً غَيْرَ وَاحِدَةٍ مَنْ أَحْصَاهَا دَخَلَ الْجَنَّةَ وَهُوَ وِتْرٌ يُحِبُّ الْوِتْرَ».
«قطعا خداوند نود و نه (۹۹) اسم دارد كه هر كس آنها را بشمارد وارد بهشت میگردد و چون او يكتاست (فرد است)، عددِ فرد را دوست میدارد». [متفقٌ علیه]
ادامـه دارد ....
القرآن و الحديث
?اگر مشركي، هنگام مرگ، لا اله الا الله بگويد
▫️ عَنِ الْمُسَيَّبِ بْنِ حَزْنٍ رضی الله عنه قَالَ: لَمَّا حَضَرَتْ أَبَا طَالِبٍ الْوَفَاةُ، جَاءَهُ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ، فَوَجَدَ عِنْدَهُ أَبَا جَهْلِ بْنَ هِشَامٍ، وَعَبْدَاللَّهِ بْنَ أَبِي أُمَيَّةَ بْنِ الْمُغِيرَةِ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ لأَبِي طَالِبٍ: «يَا عَمِّ، قُلْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ، كَلِمَةً أَشْهَدُ لَكَ بِهَا عِنْدَ اللَّهِ». فَقَالَ أَبُو جَهْلٍ وَعَبْدُاللَّهِ بْنُ أَبِي أُمَيَّةَ: يَا أَبَا طَالِبٍ، أَتَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ عَبْدِالْمُطَّلِبِ؟ فَلَمْ يَزَلْ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ يَعْرِضُهَا عَلَيْهِ، وَيَعُودَانِ بِتِلْكَ الْمَقَالَةِ، حَتَّى قَالَ أَبُو طَالِبٍ آخِرَ مَا كَلَّمَهُمْ: هُوَ عَلَى مِلَّةِ عَبْدِالْمُطَّلِبِ. وَأَبَى أَنْ يَقُولَ: لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ: «أَمَا وَاللَّهِ لأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ مَا لَمْ أُنْهَ عَنْكَ». فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى فِيهِ: ﴿مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ﴾ الآيَةَ. (بخارى:1360)
▪️ترجمه: مسيب بن حَزن رضی الله عنه مي گويد: هنگامي كه وفات ابوطالب نزديك شد، رسول الله ﷺ نزد او رفت. ابوجهل و عبدالله بن اَبي اميه نيز در آنجا، نشسته بودند. رسول الله ﷺ به ابوطالب فرمود: «اي عموي من ! فقط يك كلمه، لااله الاالله بگو تا بر ايمان تو نزد ال،له گواهي دهم». ابو جهل و عبد الله بن ابي اميه گفتند: اي ابوطالب! آيا مي خواهي از دين عبدالمطلب، برگردي؟ رسول الله ﷺ همچنان كلمه توحيد را به او عرضه مي كرد و ابوجهل و عبدالله بن ابي اميه سخن خود را تكرار ميكردند. تا جايي كه آخرين سخن ابوطالب، اين بود كه: من بر دين عبدالمطلب هستم. و از گفتن كلمه لااله الا الله اعراض كرد. رسول خدا ﷺ فرمود: «به خدا سوگند! براي تو طلب استغفار خواهم كرد مگر اينكه خدا مرا از اين كار، باز دارد. سپس، خداوند آيه ﴿مَا كَانَ لِلنَّبِيّ ِ ..﴾ را در اين مورد نازل فرمود. يعني شايسته پيامبر و مومنان نيست كه كه براي مشركين و كساني كه دوزخي بودنشان، روشن است, طلب آمرزش كنند, هر چند كه خويشاوندشان باشند.
القرآن و الحديث
☀️عن أَبي هُرَيْرَةَ رضی الله عنه قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ : «مَا مِنْ مَوْلُودٍ إِلاَّ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ، فَأَبَوَاهُ يُهَوِّدَانِهِ، وَيُنَصِّرَانِهِ، أَوْ يُمَجِّسَانِهِ، كَمَا تُنْتَجُ الْبَهِيمَةُ بَهِيمَةً جَمْعَاءَ، هَلْ تُحِسُّونَ فِيهَا مِنْ جَدْعَاءَ» ثُمَّ يَقُولُ أَبُو هُرَيْرَةَرضی الله عنه :﴿فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ﴾. (بخارى:1359)
?ترجمه: ابوهريره رضی الله عنه مي گويد: رسول الله ﷺ فرمود: «هر نوزادي بر فطرت سالم (اسلام) بدنيا مي آيد. اما والدينش، او را يهودي، نصراني يا مجوسي (زرتشتي) بار مي آورند. همانگونه كه نوزاد حيوان، هنگام ولادت، صحيح و سالم است. آيا هيچ ديده ايد كه حيواني، گوش بريده بدنيا بيايد». سپس، ابوهريره رضی الله عنه اين آيه را تلاوت كرد: ﴿فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ﴾ اسلام دين فطرت است كه خداوند، تمام انسانها را مطابق فطرت سرشته و خلق نموده است. نبايد سرشت خدا را تغيير داد. اين است آيين محكم واستوار.
القرآن و الحديث
☑️ #ایمان
•┈┈••✾••۰۰۰۰••✾••┈┈•
? تعريف ايمان:
?ايمان عبارت از:
? اقرار به زبان.
? اعتقاد به قلب.
? عمل به جوارح.
كه با طاعت و عبادت، ایمان زياد میشود و با گناه و معصيت كاهش میيابد.
?خداوند متعال میفرمايد:
﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَإِذَا تُلِيَتۡ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُهُۥ زَادَتۡهُمۡ إِيمَٰنٗا وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ ٢ ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ ٣ أُوْلَٰئِكَ هُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ حَقّٗا﴾ [الأنفال: ۴-۲]
«مؤمنان تنها آنانند كه چون خداوند ياد شود، دلهايشان ترسان گردد و چون آياتش بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد و بر پروردگارشان توكل میكنند، كسانی كه نماز میگذارند و از آنچه به آنان روزی دادهايم انفاق میكنند، اينان همان مؤمنان راستين هستند».
?و میفرمايد: ﴿وَمَن يَكۡفُرۡ بِٱللَّهِ وَمَلَٰئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلَۢا بَعِيدًا﴾ [النساء: ۱۳۶]
«و هر كس به خداوند و فرشتگانش و كتابهايش و فرستادگانش و روز قيامت كافر شود (بداند كه) به گمراهی دور و درازی گرفتار آمده است».
? ايمان زبان: عبارت از ذكر و دعا و امر به معروف و نهی از منكر و تلاوت قرآن و غيره است.
? ايمان قلب: مانند اعتقاد به وحدانيت خدا و ربوبيت و الوهيت و اسماء و صفات او تعالی و وجوب عبادت خدای يكتا كه شريک و مانندی ندارد و آنچه كه از نيات و مقاصد در ذيل آن داخل میگردد، كما اينكه اعمال قلبی نيز در مسمای ايمان داخل است. مانند محبت برای خدا، ترس از خدا، توبه و انابت به بارگاه خدا و توكل برخدا و غيره، و همچنين اعمال جوارح مانند نماز و روزه و بقيهی اركان اسلام و جهاد فی سبيل الله و طلب علم و غيره از همين قبيل میباشد.
?چنانكه خداوند متعال میفرمايد:
﴿وَإِذَا تُلِيَتۡ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتُهُۥ زَادَتۡهُمۡ إِيمَٰنٗا﴾ [الأنفال: ۲]
«چون آياتش برآنها خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد».
?و میفرمايد:
﴿هُوَ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ ٱلسَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ لِيَزۡدَادُوٓاْ إِيمَٰنٗا مَّعَ إِيمَٰنِهِمۡ﴾ [الفتح: ۴].
«اوست كسي كه در دل مؤمنان آرامش نازل كرد تا ايماني بر ايمان (پيشين) آنان افزون شود».
?بندهی مؤمن هر چه طاعت و عبادت و وسائل تقربش زياد شود، ايمانش نيز زياد میشود، و هر چه طاعت و عبادت و اسباب تقربش كم شود، ايمانش نيز كم میشود، پس گناهان و معاصي در ايمان بندهی مؤمن سلباً و ايجاباً تأثير دارد. مثلاً: اگر گناهش شرك اكبر يا كفر اكبر باشد. اصل ايمان را باطل میكند، امّا اگر پائين تر از آن باشد كمال ايمان را میشكند و پاكی آنرا مكدر كرده و ضعيفش میگرداند،
?خداوند متعال میفرمايد:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُ﴾ [النساء: ۴۸]
«بیگمان خداوند این را که به او شرک آورده شود، نمیبخشد، و غیر از آن را برای هر کس بخواهد میبخشد».
?و میفرمايد:
﴿يَحۡلِفُونَ بِٱللَّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدۡ قَالُواْ كَلِمَةَ ٱلۡكُفۡرِ وَكَفَرُواْ بَعۡدَ إِسۡلَٰمِهِمۡ﴾ [التوبة: ۷۴]
«به خداوند سوگند میخورند آنچه كه نگفتهاند و به راستی سخن كفر را گفتهاند و پس از ايمانشان كافر شدهاند».
?و پيامبر صلی الله علیه و سلم میفرمايد:
«لَا يَزْنِي الزَّانِي حِينَ يَزْنِي وَهُوَ مُؤْمِنٌ وَلَا يَسْرِقُ حِينَ يَسْرِقُ وَهُوَ مُؤْمِنٌ وَلَا يَشْرَبُ الْخَمْرَ حِينَ يَشْرَبُ وَهُوَ مُؤْمِنٌ».
«زنا كننده در حال زنا كردن مؤمن نيست، و دزد در حال دزدی كردن مؤمن نيست و شرابخوار در حال شراب خوردن مؤمن نيست».
(البته در شرح این حدیث باید گفت که اگر زناکاری در حال زنا کردن بمیرد، تمامی اعمال خوبش را از دست میهد و فقط اعمال بدش در کارنامهی اعمالش خواهد ماند، منظور این نیست که کافر شده است. والله اعلم)
ادامه دارد ....
القرآن و الحديث
? عَنْ أَنَسٍ رضی الله عنه قَالَ: كَانَ غُلامٌ يَهُودِيٌّ يَخْدُمُ النَّبِيَّ ﷺ فَمَرِضَ، فَأَتَاهُ النَّبِيُّ ﷺ يَعُودُهُ، فَقَعَدَ عِنْدَ رَأْسِهِ، فَقَالَ لَهُ: «أَسْلِمْ». فَنَظَرَ إِلَى أَبِيهِ وَهُوَ عِنْدَهُ، فَقَالَ لَهُ: أَطِعْ أَبَا الْقَاسِمِ، فَأَسْلَمَ، فَخَرَجَ النَّبِيُّ ﷺ وَهُوَ يَقُولُ: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْقَذَهُ مِنَ النَّارِ». (بخارى:1356)
?ترجمه: انس رضی الله عنه مي گويد: نوجواني يهودي كه براي رسول الله ﷺ خدمت مي كرد، بيمار شد. آنحضرت ﷺ به عيادتش رفت و بر بالينش نشست و به او فرمود: «مسلمان شو». آن پسر، به سوي پدرش كه نزد او نشسته بود، نگاه كرد. پدرش گفت: از ابوالقاسم (محمد ﷺ) اطاعت كن. (يعني اسلام را بپذير). او مشرف به اسلام شد. رسول الله ﷺ در حاليكه از منزل، خارج مي شد، فرمود: «سپاس بر خدا كه او را از آتش دوزخ، نجات داد».
القرآن و الحديث
? عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِيَ اللَّه عَنْهُمَا قال: انْطَلَقَ عُمَرَ رضی الله عنه مَعَ النَّبِيِّ ﷺ فِي رَهْطٍ قِبَلَ ابْنِ صَيَّادٍ، حَتَّى وَجَدُوهُ يَلْعَبُ مَعَ الصِّبْيَانِ، عِنْدَ أُطُمِ بَنِي مَغَالَةَ، وَقَدْ قَارَبَ ابْنُ صَيَّادٍ الْحُلُمَ، فَلَمْ يَشْعُرْ حَتَّى ضَرَبَ النَّبِيُّ ﷺ بِيَدِهِ، ثُمَّ قَالَ لابْنِ صَيَّادٍ: «تَشْهَدُ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ»؟ فَنَظَرَ إِلَيْهِ ابْنُ صَيَّادٍ فَقَالَ: أَشْهَدُ أَنَّكَ رَسُولُ الأُمِّيِّينَ. فَقَالَ ابْنُ صَيَّادٍ لِلنَّبِيِّ ﷺ: أَتَشْهَدُ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ؟ فَرَفَضَهُ، وَقَالَ: «آمَنْتُ بِاللَّهِ وَبِرُسُلِهِ». فَقَالَ لَهُ: «مَاذَا تَرَى»؟ قَالَ ابْنُ صَيَّادٍ: يَأْتِينِي صَادِقٌ وَكَاذِبٌ، فَقَالَ النَّبِيُّ ﷺ: «خُلِّطَ عَلَيْكَ الأَمْرُ». ثُمَّ قَالَ لَهُ النَّبِيُّ ﷺ: «إِنِّي قَدْ خَبَأْتُ لَكَ خَبِيئًا». فَقَالَ ابْنُ صَيَّادٍ: هُوَ الدُّخُّ، فَقَالَ: «اخْسَأْ فَلَنْ تَعْدُوَ قَدْرَكَ». فَقَالَ عُمَرُ رضی الله عنه: دَعْنِي يَا رَسُولَ اللَّهِ أَضْرِبْ عُنُقَهُ. فَقَالَ النَّبِيُّ ﷺ: «إِنْ يَكُنْهُ فَلَنْ تُسَلَّطَ عَلَيْهِ، وَإِنْ لَمْ يَكُنْهُ فَلا خَيْرَ لَكَ فِي قَتْلِهِ».
وَقَالَ عَبْدُ الله بْنِ عُمَرَ رَضِيَ اللَّه عَنْهُمَا: انْطَلَقَ بَعْدَ ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ، وَأُبَيُّ بْنُ كَعْبٍ إِلَى النَّخْلِ الَّتِي فِيهَا ابْنُ صَيَّادٍ، وَهُوَ يَخْتِلُ أَنْ يَسْمَعَ مِنِ ابْنِ صَيَّادٍ شَيْئًا، قَبْلَ أَنْ يَرَاهُ ابْنُ صَيَّادٍ، فَرَآهُ النَّبِيُّ ﷺ وَهُوَ مُضْطَجِعٌ ـ يَعْنِي فِي قَطِيفَةٍ لَهُ فِيهَا رَمْزَةٌ أَوْ زَمْرَةٌ ـ فَرَأَتْ أمُّ ابْنِ صَيّادٍ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ، وَهُوَ يَتَّقِي بِجُذُوعِ النَّخْلِ، فَقَالَتْ لابْنِ صَيَّادٍ: يَا صَافِ، وَهُوَ اسْمُ ابْنِ صَيَّادٍ، هَذَا مُحَمَّدٌ ﷺ، فَثَارَ ابْنُ صَيَّادٍ، فَقَالَ النَّبِيُّ ﷺ: «لَوْ تَرَكَتْهُ بَيَّنَ». (بخارى: 1354، 1355)
?ترجمه: عبد الله بن عمر رضي الله عنهما مي گويد: رسول الله ﷺ به اتفاق عمر رضی الله عنه و تني چند از يارانش، به طرف ابن صياد رفت. ابن صياد كه در آن وقت، نزديك به بلوغ بود، با جمعي از بچه ها در قِلاع بني مغاله، مشغول بازي بود. و متوجه آمدن رسول الله ﷺ نشد، تا اينكه آنحضرت ﷺ با زدن دست خود، او را متوجه خويش ساخت و فرمود: «آيا گواهي مي دهي كه من، رسول خدا هستم». ابن صياد نگاهي به پيامبر كرد و گفت: «آري، گواهي مي دهم كه تو رسول اُميها هستي». سپس، از رسول الله ﷺ پرسيد: آيا تو گواهي مي دهي كه من، (ابن صياد) رسول خدا هستم؟ رسول الله ﷺ سخنش را رد كرد و فرمود: «من به الله و رسولش، ايمان دارم». سپس، آنحضرت ﷺ پرسيد: «چه مي بيني»؟ ابن صياد گفت: افراد راستگو و دروغگو نزد من ميآيند. رسول الله ﷺ فرمود: «اين امر براي تو مشتبه شده است». سپس، فرمود: «من چيزي برايت پنهان كرده ام، آيا مي تواني بگويي چيست»؟ ابن صياد گفت: دُخ. (منظور سورة دخان بود). رسول الله ﷺ فرمود: «خدا تو را خواركند، تو از حد خود، نمي تواني تجاوز كني». عمر رضی الله عنه عرض كرد: اي رسول خدا! اجازه بده تا گردن او را بزنم. رسول الله ﷺ فرمود: «اگر او دجال باشد، از بين بردن او، كار تو نيست و اگر نباشد، كشتن او براي تو سودي ندارد».
همچنين، عبد الله بن عمر رضي الله عنهما مي گويد: روزي، رسول الله ﷺ و ابي بن كعب به طرف باغ نخلي رفتند كه ابن صياد در آنجا بود. آنحضرت ﷺ ميخواست بدون اينكه ابن صياد متوجه شود، سخنانش را بشنود. ابن صياد در چادري خود را پيچيده و دراز كشيده بود و چيزي را زمزمه مي كرد. رسول الله ﷺ با اينكه خود را پشت درختي پنهان كرده بود، مادر ابن صياد او را ديد. به فرزندش گفت: اي صاف! اين، محمد است. ابن صياد فوراً بلند شد. رسول الله ﷺ فرمود: «اگر مادرش او را به حال خود مي گذاشت، همه چيز، روشن مي شد».
القرآن و الحديث
القناة الرسمية والموثقة لـ أخبار وزارة التربية العراقية.
أخبار حصرية كل مايخص وزارة التربية العراقية.
تابع جديدنا لمشاهدة احدث الاخبار.
سيتم نقل احدث الاخبار العاجلة.
رابط مشاركة القناة :
https://t.me/DX_75
Last updated 1 year, 8 months ago
Last updated 2 months ago