خدایا-
زندگی چه قدر حال به هم زنه-
هزار جور حقه های کثیف بهمون میزنه-
ما میان خرده نان ها و دستمال سفره های آلوده قرار داریم-
چاقوها آغشته به روغن هستن-
آشفتگی و کثافت و فساد اطرافمان را احاطه کرده است-
به پیشخدمت زنگ بزن، صورت حسابو پرداخت کن-
باید خودمونو از صندلی هامون بالا بکشیم-
باید کت هامونو پیدا کنیم-
باید بریم-
باید باید باید، این کلمه نفرت انگیز-
من کسی بودم که فکر میکردم در امانم-
متوجه شدم که یه موج آشفته منو زیر و رو کرد-
از من جدا شد تا من نیروهامو بسیج کنم-
بلند شو و با دشمن رو به رو شو-

-𝑴𝒚 𝒇𝒊𝒓𝒔𝒕 𝒔𝒖𝒎𝒎𝒆𝒓.

خوشبحال اونهایی که گذشته‌ای دارن که بخوان بهش برگردن

⋆ִ ࣪⋆ִ ࣪⋆ִ ࣪⋆ִ ࣪⋆ִ ࣪⋆ִ ࣪⋆ִ ࣪⋆ִ ࣪⋆ִ ࣪⋆ִ ࣪⋆ִ ࣪⋆ִ ࣪⋆ִ ࣪⋆ִ ࣪⋆ִ ࣪⋆ִ ࣪⋆ִ ࣪⋆ִ ࣪⋆ִ ࣪⋆ִ ࣪⋆ִ ࣪⋆ִ ࣪⋆ִ ࣪⋆ִ ࣪⋆

+It's not your fault.
It's not his fault either.
He didn't choose to be born a man.
Just like i didn't choose to be born a.... freak.
You are not a freak.
+Yes, i am.
Well, then i am too.
+You?
An unmarried man my age?
of course i am.
Maybe we should run off and join the circus.**
-?????????.

?✨

این امتحانو بدم میرم خونه:)

امیدوارم روزِ خوبیو شروع کرده باشید/کنید