꧁❀✰﷽✰❀꧂
In The Name Of God
تبلیغات👇 :
https://t.me/+TJeRqfNn3Y4_fteA
Last updated 4 days, 22 hours ago
☑️ Collection of MTProto Proxies
? تبليغات بنرى
@Pink_Bad
? تبليغات اسپانسری
@Pink_Pad
پینک پروکسی قدیمی ترین تیم پروکسی ایران
Last updated 4 months, 3 weeks ago
Official Channel for HA Tunnel - www.hatunnel.com
Last updated 2 months, 2 weeks ago
به طعنه پیش سگی گفت گربه کای مسکین
قبیلهی تو بسی تیرهروز و ناشادند
میان کوی بخسبی و استخوان خائی
بد اختری چو تو را، کاشکی نمیزادند
برو به مطبخ شه یا به مخزن دهقان
به شهر و قریه، بسی خانهها که آبادند
جفای نان نکشیدست یک تن از ما، لیک
گرسنگان شما بیشتر ز هفتادند
بگفت، راست نگردد بنای طالع ما
چرا که از ازلش پایه، راست ننهادند
کسی به خانهی مردم به میهمانی رفت
که روز سور، کسی از پیش فرستادند
هزار مرتبه، فقر از توانگری خوشتر
توانگران، همه بدنام ظلم و بیدادند
نخست رسم و ره ما، درستکاری ماست
قبیلهی تو، در آئین دزدی استادند
برای پرورش تن، به دام بدنامی
نیوفتند کسانی که بخرد و رادند
پی هوی و هوس، نوع خودپرست شما
سحر به بصره و هنگام شب به بغدادند
من از فتادگی خویش هیچ غم نخورم
فتادگان چنین، هیچگه نیفتادند
اسیر نفس توئی، همچو ما گرفتاران
ز بند بندگی حرص و آز، آزادند
پروین اعتصامی
همین الان از لایو داوی اومدم بیرون سه ساعت راجب بلسفموس ۲
نواخت
Bloodborne PSX(Demake)
هر عارضهای که تسکین پیدا کند عارضهای دیگر به وخامت میگراید، بشر یک چاه است با دو سطل، یکی پایین میرود تا پر شود، دیگری بالا میآید تا خالی شود..
ساموئل بکت
فردا چرا؟ هم امروز، کاری بکن که باید
شاید برایت ای مرد، فردا دگر نیاید
با عزمِ جزم و بیشک، اکنون بتاز خوش تک
هم بر اگر تفو کن، هم کاشکی و شاید
بیترس و آشکارا، بشکاف سنگِ خارا
ور مخفی است کارت، بپا کسی نپاید
شک نیست، عقلِ عاقل، باشد کلیدِ مشکل
امّا گهی جنون هم در کارها بباید
آه ای جنونِ زیبا، گل کن، که در رهِ عشق
از بلبلی شنیدم کاین ره چه خوش سراید
غدّار بس سخنها گوید که گه بدک نیست
امّا مخور فریبش، حق نیست، مینماید
آن دوست خواهد آمد، بی هیچ شک و تردید
امّا درِ دلت را بگشا، که او درآید
-اخوان ثالث
غیر منصفانه است نه ؟ اینکه تمام عمرتان بخش کوچکی از زندگی فرد دیگری است، اما در حقیقت این فریرن است که بخش کوچکی از دنیای اطرافش است. چرا که با چشم باز به آن نگاه نمیکند. او به مدت چند دقیقه(۱۰ سال) با گروه قهرمان سفر کرد و تک تک آنها از او چیز های بیشتری در این سفر به دست آوردند.
نقطه آغازین Sousou no Frieren با غم خاصی ناشی از به پایان رسیدن یک داستان همراه است. شروع یک قصه با به پایان رساندن یک قصه دیگر حرف های زیادی برای گفتن دارد. گویی در نظر خود اثر نیز روایت قصه پیشین ارزشی ندارد چرا که در نگاه فریرن به اندازه یک استراحت کوچک زیر درخت سپری میشود.
و بعد ها در دل داستان متوجه میشود که چقدر برایش ارزش داشته است، اما همیشه ارزش چیز ها را هنگامی درک میکنیم که به پایان میرسند، اینطور نیست ؟
هرچند موضوع برای گروه قهرمان چنین نبود، آنها در این سفر با هم زندگی کردند و هر کدام به نوبه خود سعی کردند به دوست الف خود معنای زندگی رو یاد دهند. تا بخش کوچکی از زندگی اش باشند. بالاخره کلیشه شکست پادشاه شیاطین به پایان میرسد، ماجراجوییهای بزرگ سپری میشوند و دنیا در صلح است، اما آن سوی پایان سفر، این فریرن است که آغاز میشود.
فریرن با مرگ هیمل قهرمان آغاز میشود، گویی ساعت زندگی اش بعد مدت ها در آن لحظه شروع به کار میکند. در آن لحظه است که به عقب نگاه میکند و متوجه میشود دیگر قرار نیست لحظات کوتاهی که گذراند را سپری کند.
بغضی که با فهمیدن این حقیقت میترکد و برای اولین بار به فریرن جهان را از دیدگاه آن موجودات بیچاره ای که درش زندگی میکنند نشان میدهد. عمر، کوتاه است.
فریرن حالا این را درک میکند، هنگامی که در حال بازدید لحظاتی است که زمانی با بی تفاوتی از کنار آنها رد میشد. مانند طلوع آفتابی که ارزش بیدار شدن را ندارد اما اگر بیدار شدی پس به آن نگاه میکنی و رستورانی که طعم غذای آن بعد ۸۰ سال همچنان بدون تغییر مانده است.
او برای اولین بار به دنیا با چشم باز نگاه میکند. حتی اگر بخش زیادی از آن همچنان برایش بی مصرف باشد اما انسان موجود کوچک با دلخوشی های کوچک است. و حال میراث باقی مانده از دوستان گذشته او در کنارش هستند. افرادی که درست مانند والدینشان بزرگ میشوند، به اوج میرسند، و پیر میشوند و از بین میروند. و ما به چشم بزرگ شدنشان را میبینیم.
اما حالا یک بخش بزرگتری از عمر او هستند چرا که خود در پرورش آنها دست داشته است. و خود او نیز میراث باقی مانده از همسفران گذشته اش است. سه شخصیت کامل در رشد یک شخصیت سپری شدند.
فریرن حالا میخواهد زندگی کند، ماجراجویی کند و اثری از خود در جهان بی مصرف اطرافش به جای بگذارد، از دید اثر این قصه ای است که ارزش روایت دارد. و بهایش یک قصه پیشین و گذر عمر سه نفر بود.
عنوان Sousou no Frieren معمولی ترین فانتزی است که بخاطر معمولی بودنش خاص میشود. شکست پادشاه شیاطین و مبارزه با یک اژدها در این اثر لحظات بزرگی هستند که به یک چشم به هم زدن سپری میشوند و کمک کردن به فرد پیری که چندی پیش کودک بود و عمل به قول یک کشیش پیر و بزرگ کردن دخترش زمان بیشتری را اشغال میکنند. چرا که ما همیشه از دید فریرن به جهان نگاه میکنیم. و حال این موضوعات جذابیت بیشتری برای او پیدا کرده اند.
در ابتدای هر چپتر به ما نشان داده میشود که چقدر زمان از شروع فریرن سپری شده است و باعث میشود خود ما نیز گذر عمر را حس کنیم و مطمئنا هنگامی که تمام شود، به عقب نگاه خواهیم کرد، حال به آن لبخند میزنیم و عبور میکنیم و یا بغض میکنیم و به چیزی که از دست دادیم خیره میشویم. چرا که ما پانصد سال عمر نخواهیم کرد.
فریرن روایتی از گذر زمان است که در ابتدا به شخصیت اصلی خود لحظاتی که ارزش داشته باشند ارائه میدهد و سپس به ما، با شخصیت های دوست داشتنی، پیام عمیق و احساسات مختلف، لحظه خوشی برای سپری کردن هدیه میکند.
مدت زمان مطالعه : ۱۰ سال(؟)
Do the gods light this fire in our hearts or does each man's mad desire become his god?
Virgil / The Aeneid
یک دم از دست رفتم، که نجات یافتم.
یک دم احساس کردم جهان از برابرم گذشت.
یک دم برای آغاز ابدیت آماده می شدم
که ناگاه نفس به سینه ام بازگشت
و شنیدم که در فراسو
امواج نومید فرو نشست
پس همچون کسی که بازگشته، احساس میکنم
راز هایی شگرف دارم که از مرز بگویم
دریانوردی، از حاشیه سواحل غریب_
گزارشگری پریده رنگ، از در های مهیب
در پیشگاه ملکوت
بار دگر، خوشا ماندن
بار دگر چیز ها دیدن
که گوش نشنیده
چشم در آن نظر نکرده
بار دگر ماندگار شدن
در آن حال که اعصار در می ربایند_
قرن ها سنگین میگذرند
و افلاک در گردش اند.
امیلی دیکنسون
꧁❀✰﷽✰❀꧂
In The Name Of God
تبلیغات👇 :
https://t.me/+TJeRqfNn3Y4_fteA
Last updated 4 days, 22 hours ago
☑️ Collection of MTProto Proxies
? تبليغات بنرى
@Pink_Bad
? تبليغات اسپانسری
@Pink_Pad
پینک پروکسی قدیمی ترین تیم پروکسی ایران
Last updated 4 months, 3 weeks ago
Official Channel for HA Tunnel - www.hatunnel.com
Last updated 2 months, 2 weeks ago