بزرگ ترین چنل کارتووووون و انیمهه 😍
هر کارتونی بخوای اینجا دارهههه :)))))
راه ارتباطی ما: @WatchCarton_bot
Last updated 2 weeks, 5 days ago
وانهُ لجهادٍ نصراً او إستشهاد✌️
Last updated 1 year, 1 month ago
⚫️ Collection of MTProto Proxies ⚫️
🔻Telegram🔻
Desktop v1.2.18+
macOS v3.8.3+
Android v4.8.8+
X Android v0.20.10.931+
iOS v4.8.2+
X iOS v5.0.3+
🔴 تبليغات بنرى
@Pink_Bad
🔴 تبلیغات اسپانسری
@Pink_Pad
Last updated 1 week, 2 days ago
از نگاه یاران
جناب پزشکیان، خودتان را دار نزنید
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
✍ محمد منصورنژاد
دکتر پزشکیان گفتند: چگونه روزانه ۲۰ میلیون لیتر سوخت گم می شود در حالی که تولید کننده و عرضه کننده خودمان هستیم. باید برای این سرقت مرا دار بزنند. عین این در آب و برق و گاز و همه چیز است.
جناب، راه حل، دار زدن نیست. برایتان می گویم:
در جلسه سران قوا، از رئیس قوه قضاییه بپرسید این مدعی العموم شماها که بلای جان مردمند! چنین مواقع کجایند؟ کشور با تعطیلی ایام به جهت آلودگی و بی سوختی در بن بست است، عده ای روزانه حدود ۷۰۰ تانکر (که اگر کنار هم ایستند هر اتوبانی را بند می آورند و....) سوخت قاچاق می کنند. آیا این امر عادی است؟ آیا این کشور قضاییه ندارد؟ اگر مسئولین قضایی به وظیفه عمل نمی کنند، چه باید کرد؟
طی نشستی، از فرماندهان امنیت کشور داستان را توضیح بخواهد. یا چیزی نمی دانند، در آن صورت لیاقت مدیریت ندارند، و یا می دانند، در آن صورت باید محاکمه شوند و پاسخگو باشند. شک نکنید، اگر یکی از آنان را به جهت این خیانت بزرگ کیفر دهید (دار بزنید!)، کار به روال عادی باز می گردد. مگر بشار اسد به شما نگفت نیروهای نظامی به فرمان من عمل نمی کنند و در نتیجه این مصیبت بزرگ سوریه رخ داد! و سیستمی فروپاشید؟
۳.جناب رئیس جمهور از این امتیاز بزرگ برخوردارید که بر نهج البلاغه اشراف دارید. مگر در این سند مهم شیعی، امیرالمومنین، بارها یاران رده بالا و بسیار نزدیکش را به جهت کجروی، افشا و رسوا نکرد؟ شما هم دست کم یکبار و در همین موضوع، سیره علوی را بپیمایید. به جای کلی گویی و عصبانیت، خائنین به این ملت و مملکت را با ذکر بردن نامشان در رسانه های عمومی به مردم معرفی کنید. کار دیگر هم لازم نیست. دست کم همین اصحاب رسانه های مستقل، بقیه راه را خوب بلدند، و مشکل شما و ایران حل می شود و نیز نامتان جاویدان.
میترسم که دیر شده باشد
✍ ناصر دانشفر
آنان که چون نگارنده سالهای پایانی رژیم شاهنشاهی را به چشم سر دیدهاند، خوب به یاد دارند که در پی بیش از یک دهه بگیر و ببندی که موجبات انسداد سیاسی را فراهم آورده و امکان تعامل بین کنشگران این عرصه و نظام سلطنتی را از بین برده بود، با برآمدن کارتر در ایالات متحده و تجویز نسخهٔ فضای باز برای کشورمان، به یکباره حزب رستاخیز باد فنا شد و اعضای احزاب منحله جان دوباره گرفتند.
اینان که خیلی هم سری سوا از نظام موجود نداشتند، برای حفظ نظم موجود و نیفتادن در ورطهٔ انقلاب شروع به نقد خطاهای راهبردی دولتهای پیشین، وزرا و نخستوزیران مستعجل آن دوران بنمایند. سرآخر هم که شخص شاه در بیانیهای از ملت عذر تقصیر خواست و تعهد نمود که به تغییرات ساختاری دست بزند. رفتاری معقول که اگر یکی دو سال قبل در پیش گرفته میشد، شاید ما مردم گرفتار جماعت آخوند نمیشدیم.
اکنون نیز نشانههایی درست به مانند آن زمان قابل مشاهده است که دقیقاً بسان آن برهه واکنش یکسان مردمان را به دنبال دارد. اجرای قانون عفاف و حجاب که خواستهٔ بسیاری از مردم ماست به تعویق میافتد، دکتر پزشکیان بابت قطعیهای غیراصولی برق که باعث و بانی آن را همگان خوب میشناسند پوزش میخواهد، استاندار خوزستان در برابر نقدهای تند اما حق به جانب یک شهروند با متانت و بردباری مواجهه میکند، آیتالله بیات زنجانی به صراحت میگوید که مردم در پذیرش دین نیز آزادند و کسی حق ندارد که احدی از آحاد جامعه را مجبور به تبعیت از واجبات کند، حتی شخصی چون مکارم شیرازی هم در ملاقات با رئیس جمهور حل مشکل حجاب از طریق زور را نه عملی میداند و نه آن را صحیح میشمارد. اما این کنشهای معقول و منطقی تقریباً نه فقط با بازخورد مثبت مردم مواجه نمیشود که شوربختانه یا باعث عکسالعملی نمیشود و یا اینکه بخش بزرگی از ملت برای آن ارزشی قائل نمیشوند و با زبان بیزبانی فریاد میکنند که خیلی دیر شده است.
من میدانم که حق با مردم است و بیش از آنکه باید به نظاممقدس فرصت دادهاند و همه جوره با خطاهای راهبردی آن که موجبات فلاکتشان را فراهم آورده، کنار آمده که در بسیاری از مواقع علیرغم میل باطنی همراهشان شدهاند، اما با آنکه این خواهش اصلا و ابدا جایی برای طرح ندارد، باز میخواهم صبوری کنند تا انقلاب دیگری ما را به ناکجاآباد نبرد.
عزیزان اوضاع و احوال سوریه را در مقابل دیدگانم نگذارید که هنوز این هندوانه سربسته است و از عاقبتش هیچکس خبر ندارد. ما هم در روزهای پسا پیروزی انقلاب سر از پا نمیشناختیم و گمان داشتیم که مدینهٔ فاضلهای خواهیم ساخت که دنیا انگشت به دندان بگیرد و حسرت آن را بخورد. من نمیگویم که مردم سوریه موفق نخواهند شد که دعا میکنم که بهترین روزهای زندگیشان را در پیش داشته باشند، اما آنقدرها خوشخیال نیستم که در کشوری سراسر نفرت که فرمان به دست متعصبان مذهبی است، بیتردید یک دموکراسی ایجاد و مملکت گل و بلبل بشود. مردم سوریه را نمیدانم اما من به یک حکومت خودکامهٔ چند مرتبه بهتر از اسد نیز راضیم و امیدوارم که آنان دچار حکومتی چون نظام ولایی ما نشوند.
اما سخنم این است که مردم ایران در دههٔ پنجاه درخواست پادشاهی که بسیار نشنیده بود را رد کردند و پنداشتند که به اندازهٔ کافی به آن فرصت دادهاند، حالا میفهمیم که باز هم جا برای اصلاح وجود داشت، نمیگویم که اکنون هم همان وضعیت است که این رژیم آنقدر بد کرده که کسی چون من باید خیلی پررو باشد که باز هم از هموطنانش تقاضای صبوری کند، اما چه کنم که مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد.
عزیزان ما که چهل و شش سال صبر کردهایم، بیائید تا پایان این دولت هم دندان به جگر بگذاریم، شاید حضرتآقا وجود یا عدم وجودش باعث به سامان شدن اوضاع شود و ایران از افتادن در سراشیبی سقوط نجات یابد. این همه وقاحت را بر نگارنده ببخشایید.
عزت زیاد
سلام و عرض ادب
توصیه میکنم که تحلیل جناب مهدی طائب از رخدادهای سوریه را گوش کنید تا بیش از پیش یقین پیدا کنید که حاکمان این سرزمین تا چه اندازه فاقد درک درست سیاسی، اجتماعی و حتی علوم نظامی میباشند.
ارادتمند
ناصر دانشفر
چشمم آب نمیخورد که این جشن و پایکوبی دوام داشته باشد
✍ ناصر دانشفر
دیو بیرون رفت، اما بدون تردید این به معنای آن نیست که فرشته درآمده است. پس از سالها مبارزه و تلاش، مردم سوریه موفق شدند به آنچه که نمیخواستند، دست پیدا کنند ، اما شواهد و قرائن موجود حاکی از آن است که آنها نه تنها برای شکل دادن یک جامعهٔ مدنی مبتنی بر دموکراسی آمادگی ندارند که به احتمال زیاد دچار حکومتی بر اساس شریعت و باورهای دینی افراطی خواهند شد.
بنده به عنوان یک کنشگر سیاسی، دعا میکنم که چنین اتفاق شومی رخ ندهد و مردم ستمدیدهٔ این کشور بتوانند، صاحب دولتی مردمسالار، قانونمدار و کارآمد گردند. اما با مشاهدهٔ واقعیات موجود نمیتوانم با خود رو راست نباشم و برای پیروزی دوبارهٔ جهل بر استبداد، هلهله و شادی کنم. این بدان معنا نیست که از سقوط دیکتاتور شام ناراحت و متأثر باشم که اتفاقاً آن را رخدادی حداقل به نفع ملت ایران ارزیابی مینمایم.
این داوری با توجه به رویکرد مثبت ابومحمد الجولانی در خلال عملیات سرنگونی خاندان اسد میباشد. انصافاً او با پیامهای منطقی به نیروهای خود، همسایگان سوریه و حتی دشمنانی چون ایران و حزبالله عملیات را به بهترین وجه اداره کرد. اما من که این رویکردهای انسانی و موضعگیریهای معقول را خود در انقلاباسلامی شاهد بودهام و دیدهام که وقتی پیروان یک آیین و مسلک بر مردم چیره میشوند، گفتار و کردارشان تا چه اندازه متفاوت است، نمیتوانم باور کنم.
ما در سال ۵۷ شاهد سقوط یک مستبد خودشیفته بودیم که به قول مرحوم بازرگان رهبر واقعی آن خیزش مردمی بود و به حق برای این پیروزی سر از پا نمیشناختیم. اما آیا با فرو ریختن دستگاه سلطنت، ما به سرمنزل مقصود رسیدیم؟ آیا امروز دست پشت دست نمیزنیم که این چه غلطی بود که مرتکب شدیم؟
من معتقدم مبارزهای که فکر و ذکر رهبران آن ساقط کردن نظام استبدادی باشد و برای فردای پسا پیروزی برنامهای نداشته باشند یا اینکه آنان با اختلافات مبنایی کنار هم جمع شده و بدتر از آن حول یک ایدئولوژی ویرانگر گرد آمده باشند، قطعاً ختم به خیر نخواهد شد.
خوانندگان محترم اگرچه هنوز زمان مناسبی برای داوری و تحلیل تبعات این انفجار بزرگ نمیباشد، اما بنده بر این تصورم که
۱- سقوط دیکتاتور شام امری میمون است و باید به مردم سوریه بابت این اتفاق فرخنده تبریک گفت و آرزوی موفقیت نمود.
۲- تغییرات غیرمنتظرهٔ سوریه، بدون تردید از جمیع جهات به ضعف و شکنندگی نظاممقدس منجر خواهد شد و راهبرد هلال شیعی را اگر دچار شکست و از همگسیختگی نکند، قطعاً گرفتار اختلال خواهد کرد.
۳ـ نیروهای ارزشی، با توجه به چگونگی عملکرد نظام ولایی در این مورد و هزیمتهای پیاپی نیروهای مسلح حامی ولیامر مسلمینجهان، مسئلهدار خواهند شد. هضم این موضوع برای آنان آسان نیست و از این رو حتی اگر به ریزش آنان نینجامد، باورهای مراد و مریدی آنان سخت ترک برمیدارد.
۴- شوربختانه آن بخش از اپوزیسیون که چون مردمان شام، جز به سرنگونی نظام حاکم نمیاندیشند، با یک تصور خام با برقراری یک اینهمانی، قند در دل آب میکنند که خیلی زود این دومینو سر از ایران درخواهد آورد و خشمگینانه بر سر همراهان دیروزشان فریاد میزنند که چرا شما روزنهگشایان خشم و نفرتی را فروکاستید که میتوانست منتهی به حرکاتی شود که اکنون مردم ما به جای ساکنان کشور سوریه جشن پیروزی برپا نمایند.
۵- با اطلاعات موجود، به احتمال قوی چیزی نمیگذرد که حاکمیتی شبیه به طالبان یا خلیفهٔ داعشی بر جان و مال مردم نگونبخت سوریه مسلط خواهد شد. البته ممکن است که به دلیل اختلافات مبنایی مبارزان سوری، آنان به جان هم بیفتند و جنگ داخلی تمام زیرساختهای نداشتهٔ این کشور محروم را نابود نماید. رهآوردی که خیلی زود مردم این دیار را سرخورده خواهد کرد تا جایی که آرزوی بازگشت خاندان اسد را بنمایند.
۶- با عنایت به اینکه ماهیت هیئت تحریر شام، از نگاه غرب یک سازمان تروریستی میباشد، آنان این حکومت را تاب نخواهند آورد. به ویژه آنکه اینان هممرز اسرائیل خواهند شد، لذا با آنکه به ظاهر این دو قوم ایدئولوژی محور اصطکاکی با هم نداشتهاند، اما در درازمدت به مانند جناب بنلادن موی دماغ آنان میگردند و این برای فردی چون بیبی قابل تحمل نمیباشد.
۷- اردوغان را که میتوان پدر معنوی و یا شریک راهبردی تحریرشام نام نهاد، خیلی زود از پروبال دادن به این جماعت پشیمان خواهد شد. کما اینکه آمریکا از تأسیس مدارس طالبانی نادم گردید و حالاحالاها باید هزینهٔ برآوردن این فرقهٔ ضاله را پس بدهد.
در پایان لازم است به آنان که تنها جلوی بینی خود را میبینند و گمان دارند که رفتن امثال اسد اصل است و آمدن هرکسی به جای او قطعاً به نفع مردم سوریه میباشد، عرض میکنم که اندکی صبر کنید تا نتایج مشعشع ظفر نادانی بر استبداد را ملاحظه فرمایید.
عزت زیاد
سقوط اسد و چند پرسش مهم
✍ رحیم قمیشی
۱۸ سال پیش، یعنی دقیقاً اوایل دوره حکمرانی احمدینژاد، که مورد حمایت صد در صدی رهبر نظام بود، نیروهای نظامی، امور سیاسی و دیپلماسی کشورهای منطقه را رسماً از وزارت خارجه منفک، و بر عهده گرفتند.
سفرای ما در سوریه، عراق، لبنان و چندین کشور دیگر، اگر نظامی نبودند با نظر مستقیم نظامیان تعیین میشدند.
حال نظام باید پاسخ دهد، آیا سپاه در اقدامات منطقهایاش موفق بوده، اگر نبوده چرا متولیاش شد و چرا همچنان متولی است!؟
لطفاً بفرمایید سفیر ایران در دمشق چه کاری میکرده که متوجه لرزان شدن شدید پایههای حاکمیت اسد نشده، چه تدابیری برای حفظ سرمایههای ایران اتخاذ نموده و چرا اجازه داده میلیاردها دلار سرمایه و مطالبات ایران به باد فنا برود.
این سرمایهها ارث پدر هیچکس نیست که با یک لفظ "اشتباه شد" و یا "خدا خواست" پوشانده شوند.
مردم پاسخ قانعکننده میخواهند.
لطفاً توضیح دهید دقیقا چه مقدار بودجه صرف نگهداری بشار اسد شده، و آن مقدار، مطابق کدام مصوبه یا مجوز مجلس بوده، و چون همیشه احتمال به هم خوردن شرایط سیاسی در سوریه وجود داشته، چه تضمینهایی برای بازپسگیری آن پولها، از کشور سوریه، با هر حاکمیتی، به عمل آمده است.
لازم به ذکر است صحبت یک میلیون و صد میلیون دلار نیست، دهها میلیارد دلار از بودجه این مردم فقیر به سوریه برده شده است!
پرسش مهم؛ اگر مردم ایران خواهان آن باشند که منبعد به هیچ عنوان هزینهای در خارج از کشور صرف نظامهای ورشکسته سیاسی و جنبشهای غیر مسئول نشود، کجا باید نظر خود را ابراز دارند؟ و آیا مردم حق ندارند نسبت به نحوه هزینهکرد دارایی خود و مالیاتهایی که میپردازند ابرازنظر کنند؟
و پرسش نهایی؛
آقای جولانی (رهبر فعلی مخالفان اسد) شاید هرگز رهبر دلخواه همه سوریها نیست، اما ظلم بشار اسد به مردمش و فقر آنها، به قدری افزایش یافت، که کل ارتش سوریه و حقوقبگیران نظامش حاضر نشدند از بشار حمایتی کوچکی در برابر جولانی، بکنند.
آیا فکر نمیکنید در ایران هم ادامه وضعیت، مردم را به همان نتیجه برساند؟
روزی بگویند آخوندها نباشند، هر کسی هم بیاید مهم نیست!
مرگ سراغ همه میآید.
وقتی امام علی گفت بمیرید قبل از آنکه میرانده شوید، تنها با فقرا بوده؟
یکبار هم تجسم کنید با حاکمان هم بوده!
بمیرید قبل از آنکه جانتان ستانده شود.
بروید قبل از آنکه بیرون رانده شوید!
شکست را بپذیرید قبل از آنکه مُهر شکست بر پیشانیتان زده شود.
شما از یک جنایتکار حمایت کردید.
شما پولهای مردم پر رنج کشور را به باد دادید
شما با آنهمه اسلحه چند روز هم در برابر موج مخالفان و بهقول خودتان تروریستها مقاومت نکردید
هر چقدر مقابل دختران معصوم ما قلدرید
در برابر قدرتها، ضعیف و خوار هستید!
غزه کافی نبود!
لبنان کافی نبود؟
سوریه کافی نیست!
تا کجا میخواهید برانید؟
شما شکست خوردید.
بپذیرید!
از نگاه یاران
بشار اسد؛
"مفقودالاثر" و "تحتِ تعقیب" جدید!
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
✍ عیسی سحرخیز
پس از شایعات چند روز اخیر در مورد فرار بشار اسد و خانواده اش از سوریه- از استقرار در هتلی در تهران تا رفتن به مسکو و انجام سخنرانی تلویزیونی- تاکنون خبر موثقی از جایگاه جدید وی در دست نیست، پس او را باید جدیدترین "مفقود الاثر" و "تحتِ تعقیب" جدید تاریخ به حساب آورد.
آخرین خبر در این مورد را "وبسایت فلایت رادار برای ردیابی هواپیماها" مخابره کرده است:
" هواپیمای سوری که گمان میرود حامل بشار اسد باشد، پیش از ورود مخالفان، فرودگاه دمشق را ترک کرد.
هواپیما به سمت شمال غربی پرواز کرد و سپس در نزدیکی حمص تغییر مسیر داد و ناپدید شد. "
البته اگر این خبر صحیح باشد و بشار اسد از مهلکه جان سالم به در برده باشد و سرنوشتی چون صدام حسین یا معمر قذافی نیافته و پس از چندی اعلام نشود که او یا جسدش را در مخفیگاه یا حفره ای یافته اند، بحث دیگری است.
اما به احتمال زیاد باید فرضیه را بر "خروج آخرین لحظه" گذاشت.
در این شرایط چند سناریو را می توان متصور شد.
اما پیش از آن باید دید کشورهای مختلف جهان چه رویکردی با حاکمان جدید سوریه خواهند داشت و آیا این جابهجایی قدرت را به رسمیت خواهند شناخت؟
حاکمان جدید به رهبری الجولانی تا کنون نشان داده اند که نمی خواهند به عنوان "حکومتی طالبانی" شناخته شوند و سرنوشتی چون حاکمان افغانستان، پس از خروج آمریکا از این کشور، بیابند.
آن ها از یک سو در صدد هستند خود را میهندوستانی معرفی کنند که دست یاری به سمت تمام مخالفان خاندان اسد دراز کرده و درصددند "کیک قدرت" را با همه سوریها شریک شوند و از سوی دیگر بر آن هستند که بر صندلی سوریه در سازمان ملل بنشینند و دور از دشمنی با جهانیان، نمایندگان رسمی خود را در سفارتخانه های مختلف مستقر ساخته و تنها به "عمران و آبادی" سوریه نوین بپردازند؛ این که این هدف چه میزان حقیقی است و چه میزان تحقق خواهد یافت بحث دیگری است.
آن ها در اولین بیانیهی پس از پیروزی، رئوس برنامههای داخلی و خارجی خود را چنین عنوان کردهاند:
۱- سوریه آزاد شده مشتاق تقویت روابط خود با همه کشورهای برادر و دوست بر اساس احترام متقابل و منافع مشترک است.
ما به دنبال ایفای نقش سازنده در منطقه و جهان برای دستیابی به امنیت و ثبات خواهیم بود.
۲- ما از همه سوری هایی که به دلیل شرایط مجبور به ترک وطن خود شده اند می خواهیم که برگردند و در ساختن آینده سهیم باشند. ما برای ایجاد شرایط مناسب و تضمین یک محیط امن و پایدار برای دریافت آنها تلاش خواهیم کرد.
۳- ما اولویت هایی را برای توسعه بخش های حیاتی، ایجاد فرصت های شغلی و تشویق سرمایه گذاری های ملی و بین المللی تعیین خواهیم کرد.
بازگردیم به سناریوهایی که در ابتدا عنوان شد.
با توجه به این نکات و با فرض پذیرفته شدن حاکمان سوریه به عنوان جانشینان خاندان اسد باید دید سرنوشت "بشار" چگونه رقم خواهد خورد.
اگر او مردانه در سوریه مانده باشد، یا باید در جائی مخفی شده و دائم در حال "جنگوگریز"باشد یا خود را تسلیم سازد و منتظر محاکمه و تاوان جنایات خویش بنشیند.
اگر از کشور خارج شده باشد، مسلما جائی در جهان آزاد نخواهد داشت چون عاقبتش مانند دیکتورهای پیشین نشستن بر روی صندلی دادگاههای "نسلکشی" و "جنایت جنگی" خواهد بود.
در این صورت میتوان حدس زد که او سناریو دیگر را ترجیح داده باشد.
یا باز دست به دامان جمهوری اسلامی شده یا پیوند خود را با پوتین ابدی ساخته و در گزینهی آخر تا زمانی نامعلوم در کشوری چون کره شمالی"گموگور" شده است.
حال این پرسش مطرح میشود که آیا این "مفقودالاثر جدید"سرنوشتی چون، محمد رضا پهلوی، آخرین شاه ایران پیدا خواهد کرد؟
آیا تهران یا مسکو فرودگاههای خود را بر روی بشار اسد گشوده و پذیرای او شدهاند یا بر خلاف کارتر عاقلانه عمل کرده و این مهرهی سوخته را فروخته و داشتن روابط دیپلماتیک با حاکمان جدید را با ارزشتر یافتهاند؟
امید است رهبر جمهوری اسلامی در این مرحله اشتباهات سلسلهوار گذشتهی خود را تکرار نکرده و بر خلاف "منافع ملی" و "مصالح بینالمللی"، میهمانداری بشار اسد را نپذیرفته و دستور نداده باشد او و خاندانش را در گوشهای از ایران پنهان سازند.
در این صورت امکان دارد تاریخ تکرار شود، البته نه به صورت "تراژدی"، بلکه به صورت "کمدی".
در این شرایط این بار به جای جمهوری اسلامی که به دنبال بازگردان "شاه" از آمریکا بود، این حاکمان سوریه هستند که خواهان استرداد "بشار" از ایران خواهند شد؛ تقاضایی که روابط دو کشور را چون تهران و واشینگتن، سال ها تحتالشعاع خود قرار خواهد داد.
باید مدتی منتظر ماند و دید تاریخ سرنوشت جدیدترین "تحتِ تعقیب" جهان را چگونه رقم خواهد زد و روابط سوریه نوین با دیگر کشورها را چگونه شکل خواهد داد.
سخنرانی آقای علی اصغر صباغ پور پیرامون بررسی جامعه شناختی قانون حجاب و عفاف
سلام و عرض ادب
به همراهان عزیز توصیه میکنم که محتوای این فایل صوتی را استماع بفرمایند تا عمق خباثت نگارندگان این مصوبهٔ مخالف عقل، حکمت و حتی قانون و شرع را متوجه شوند.
ارادتمند
ناصر دانشفر
سلام و عرض ادب
سلام
به جناب قمیشی بابت جسارت و پیشگامی در مبارزه تبریک عرض میکنم. ای کاش بنده نیز قدری از این شجاعت را داشتم.
ارادتمند
ناصر دانشفر
هشدار جدی ۱۰ فعال سیاسی و اجتماعی
در مورد عواقب اجرای طرح حجاب و عفاف
ده چهره فعال سیاسی و اجتماعی داخلی، به حاکمیت هشدار جدی دادند؛
با اجرای طرح حجاب و عفاف حاکمیت باید خود را برای برخوردهای دائمی و فرسایشی با شهروندان آماده کند، و بدون شک اراده مردم قویتر از ماموران حکومتی است.
آنها تاکید کردند این مصوبه بدلایل متعددی ارزش قانونی نداشته و اکثریت دینداران، حقوقدانان و مردم کشور موافق آن نیستند.
ده فعال سیاسی در بیانیه مشترک خود، به دولت و پلیس کشور هشدار دادند هرگز خود را وارد درگیری با نسل جدید و دختران نجیب ایران نکنند که کاسه صبر مردم ایران به اندازه کافی لبریز از نارضایتی و خشم شده و عواقب آن بر عهده تصویب کنندگان و مجریانش خواهد بود!
متن کامل این بیانیه مهم و هشدار دهنده به شرح زیر میباشد؛
**به نام خدا
ما امضا کنندگان این بیانیه، بهطور جدی هشدار میدهیم؛
اجرای آنچه با نام قانون حجاب و عفاف مطرح گردیده، ضمن سلب آزادیهای مسلم و حقوق اولیه شهروندان کشور، موجب بوجود آمدن دودستگی خطرناک در جامعه و ایجاد فشار مضاعف بر اقشار به تنگ آمده از نابسامانیهای اقتصادی گردیده، و ممکن است کشور را با بحران عمیقی مواجه نماید.
قانون تنها در صورتی قابل احترام و اجراست که حقوق اصلی شهروندان در آن زیر پا گذارده نشده باشد.
هرگز اکثریت سفیدپوست، حق اعمال زور بر سیاهپوستان و تضییع حقوق آنها را با نام قانون ندارد. اکثریت مسلمانان در هیچ کشوری حق ندارند حقوق سایر اقلیتها را با نام قانون مصوب اکثریت، زیر پا بگذارند.
حال آنکه هم اینک در کشور ایران، اقلیتی ناچیز در صددند نظر خویش را با تمسک به ابزاری با ظاهر قانون، بر اکثریت تحمیل نمایند!
آنچه به عنوان قانون حجاب و عفاف مطرح گردیده، از نظر اکثر حقوقدانان کشور، دینداران واقعی، و مردم متعهد و متمدن ایران، به عنوان قانون، پذیرفته نگردیده و تحت هیچ شرایطی تن به آن نخواهند داد.
مردم ایران از دیرباز خود حافظ پوشش متعارف بودهاند و هرگز نیازی به دخالت حکومتها در این زمینه وجود نداشته است.
در صورتی که حاکمیت در پیگیری این مصوبه اشتباه، قصد لجاجت داشته باشد، ناگزیر است عواقب قطعی آن را نیز به جان بخرد.
مردم مسلما برابر تصریح قانون اساسی، حق اعتراضات مدنی را دارا خواهند بود و مسبب اقدامات مردمی، تنها حاکمیتی خواهد بود که بدون درک شرایط روز و حقوق مردم، اقدام به عمل اورده است.
دولت مستقر هرگز نباید زیر بار اجرای چنین مصوبه غیرقانونی برود.
نیروهای انتظامی حق برخورد با زنان پاکدامن و بافرهنگ کشور را ندارند.
هیچ بیگانهای حق تذکر حجاب به دختران ما را ندارد.
مردم ایران در پاسداری از ارزشها، اصول و کرامت خویش و حفظ حریم خانواده از دخالت حاکمیتی که از عهده وظایف اولیه خود بر نمیآید، با هیچکس سر شوخی و مجامله ندارند.
امیدواریم این هشدار دلسوزانه، جدی گرفته شده و از نابسامانیهای اجتماعی بیشتر و نفرت بیش از پیش مردم و خروج سرمایههای مادی و معنوی از کشور عزیزمان ایران جلوگیری به عمل آید.
محمد تقی اکبرنژاد
مژگان ایلانلو
حسین جعفری
شهابالدین حائریشیرازی
اکبر دانشسرارودی
ناصر دانشفر
پروانه سلحشوری
رحیم قمیشی
فخرالسادات محتشمیپور
علی مرادی**
دمی با مولانا
به روز مرگ چو تابوت من روان باشد
گمان مبر که مرا درد این جهان باشد
????????????
✍ استاد روحالله باباخانی
کوچک شمردن مرگ و آغاز زندگی ابدی مضمون این شعر مولانا است. مولانا در این شعر صراحتا مرگ را امری بیاهمیت و سرآغازی بر وصال ابدی خود میپندارد. وی خود را همچون دانهای میپندارد که با مرگ در زمین کاشته شده است. وی خطاب به خواننده، میپرسد، کدام دانهی را دیدی که بعد از کاشته شدن در خاک به رشد و کمال نرسد؟
ما زان دَغَل کژبین شده ، با بی گُنَه در کین شده
ما انسان ها به سبب مفتون شدن وارونه کاری های دنیا ، اَحوَل و کژبین شده ایم و به واسطۀ این کژبینی ، مست و شیدای لذّت های دنیوی و نعیم اُخروی گردیده ایم و با بی گناهان که با راه و روش ما همراهی ندارند به ستیز و نقار برخاسته ایم . لذا دوستی ها و دشمنی هایمان حقیقی نیست بلکه پندارینه است .
زندگی را گر توانستی به کام یک نفر شیرین کنی .گرتوانستی لباس بی ریای عاشقی برتن کنی میتوانی آن زمان فریاد انسان بودنت را بر سر هر کوی و هر برزن زنی .
.الهی بنده را از سه آفت نگاه دار از وساوس شیطانی و خواهشهای نفسانی و غرور
نادانی
بزرگ ترین چنل کارتووووون و انیمهه 😍
هر کارتونی بخوای اینجا دارهههه :)))))
راه ارتباطی ما: @WatchCarton_bot
Last updated 2 weeks, 5 days ago
وانهُ لجهادٍ نصراً او إستشهاد✌️
Last updated 1 year, 1 month ago
⚫️ Collection of MTProto Proxies ⚫️
🔻Telegram🔻
Desktop v1.2.18+
macOS v3.8.3+
Android v4.8.8+
X Android v0.20.10.931+
iOS v4.8.2+
X iOS v5.0.3+
🔴 تبليغات بنرى
@Pink_Bad
🔴 تبلیغات اسپانسری
@Pink_Pad
Last updated 1 week, 2 days ago