جغرافیای‌شخصی

Description
Advertising
We recommend to visit

کانال فیلم

Last updated 11 months, 2 weeks ago

رسانه خبری _ تحلیلی «مثلث»

News & media website

تازه‌ترین اخبار ایران و جهان

ارتباط با ما :
@pezhvakads

اینستاگرام ?
https://instagram.com/mosalas_tv?igshid=MzRlODBiNWFlZA==

Last updated 2 months ago

‌( اَلـفـبای تِکنولژے وَ ترفَنـد ) ‌

‌آمـوزش ، تـرفـند ، ابـزار‌ ‌‌ ‌

‌‌𝘼𝙙𝙨 : @mobsec_ads

𝙎𝙪𝙥 : @sudosup_bot

Last updated 1 month ago

hace 1 mes

سهمگین‌تر از محرومیت و تهدید و بگیر و ببند، تلخی زبان‌هایی است که مجال را مغتنم دیده‌اند تا ترس و بزدلی و بی‌تفاوتی و دوچهرگی را به عقلانیت و عاقبت‌اندیشی تعبیر؛ و شجاعت و انسانیت و احساس مسئولیت اخلاقی را به برچسب خام‌اندیشی و ناپختگی مزین کنند. جماعتی که توبره و آخور برایشان یکی است و گربه‌صفت هیچ ابایی ندارند که قضای حاجت را در حد ترخص ساحت اخلاقی و روانی تو اجابت مزاج کنند.
چنین بدسرشتی تنها نمی‌تواند محصول یک عقلانیت ابزاری باشد. سخن از یک «پدرسوختگی فراگیر» است!

https://t.me/MortezaNemati1

hace 1 mes

«فارس» یا «عرب‌ بودن» خلیج بیش از آنکه به اسناد تاریخی و یخه‌پاره‌کردن‌های احساسی بسته باشد، به تفاوت هژمونی اقتصادی و سیاسی شمال و جنوب آن بستگی دارد. وقتی نقش ژئوپلتیکی، اقتصادی و تاریخی ایران به یک ایدئولوژی زیانبار جنگ‌طلبانه فروکاسته می‌شود، آنچه را که «ایران» می‌بازد تنها نام پارسی خلیج نیست!
آنها که سالی چندبار برای نام پارسی خلیج سخن‌سرایی ‌می‌کنند هرگز به پرسش‌های اصلی نمی‌پردازند.
پرسش‌هایی نظیر آنکه «چرا اتحادیه‌ی اروپا از حاکمیت امارات بر جزایر سه‌گانه حمایت می‌کند»؟
این پرسش از حوزه‌ی «کنشگری بی‌خطر» فعالان جعلی نام و نشان پارسی خلیج خارج است. همان‌ها که دعوای نام خلیج فارس برایشان نان دارد، گو آنکه برای ملت آبی نداشته باشد!
این «کنشگران جعلی» خود بخشی از مسئله هستند. کسانی که کتاب‌ها و مقالات بی‌شمار در مورد «خلیج فارس» نوشته‌اند تا مسئله را به شیطنت «استعمارگر پیر» تقلیل دهند. آنها هیچ‌گاه به چنین پرسش‌های بنیادینی نخواهند پرداخت و تا زنده‌اند همان سخنان همیشگی را تکرار خواهند کرد.

https://t.me/MortezaNemati1

hace 1 mes, 1 semana

«هر چه واقعیت است را می‌نویسم!»

مرتضی نعمتی

با کارشناسِ دادگاه انقلاب حوالی سعادت‌آباد قرار گذاشتم که بروم و برایش اسنپ بگیرم که بیاید و ملک وثیقه‌ی آزادی «مصطفی» از «اوین» را حوالی میدان «جمهوری» ببیند. خواستم در مسیر سر صحبت را باز کنم که مبلغ «هفت میلیارد تومان» برای وثیقه زیاد است و قول داده‌اند که تخفیف بدهند و شما بیا و بزرگواری کن و فی‌المجلس ملک را جوری کارشناسی کن که عدد را پُر کند و اخوی ما از زندان آزاد شود!
آشنایی پیشنهاد کرد با «شیرینی» سبیلش را چرب کنم که «قلمش روان‌تر بنویسد»، گفتم این کار از من ساخته نیست( آخر قلم خودم کند می‌شود)! گفتند پس «آیت» را با خودت ببر که در کار املاک است و زبانش را بهتر می‌فهمد.
اسنپ با کمی تاخیر رسید. میانسالگی را رد کرده بود. با آن کت و شلوار و کیف اداری و دک و پوز به نظرم آدم نفوذ ناپذیری می‌آمد. در مسیر چند سئوال از سال ساخت و متراژ و موقعیت ملک پرسید. پرسیدم: «به نظر شما وثیقه را پُر می‌کند»؟  گفت: «نمی‌دانم، اما من هر چه واقعیت است را گزارش می‌کنم».
از آنها بود که در یک موقعیت قانونی تباه شده، از اخلاق‌مداری کذایی‌اش حسابی کیفور بود یا حداقل اینگونه وانمود می‌کرد. آدم‌هایی که در یک موقعیت بد رول‌شان را با امانت‌داری تمام و کمال انجام می‌دهند! همان «خاکستری‌»هایی که «هانا آرنت» عمری صرف کرد آنها را بفهمد و وضع‌شان را صورتبندی کند، اما ایشان را به حال و روز خود التفاتی نیست، یا اینگونه وانمود می‌کنند!
نرسیده به «جمهوری» پشت چراغ قرمز، چند دختر بچه با قیافه‌های دودگرفته و دستمال کثیف شیشه ماشین‌ها را می‌شستند. یکی‌شان با آب‌پاش روی شیشه اسنپ را هدف قرار داد و دستمال چرکینش را کشید روی شیشه‌ی دود گرفته. راننده را خوش نیامد. سرش را  بیرون برد و گفت: «نکن جانم این چه کاریه،  من که نخواستم...». چند قطره آب و کفِ کدر از روی شیشه ریخت روی صورتش تا با عصبانیت شروع کند به فحاشی به زمین و زمان. از مقدسات آسمانی شروع کرد و بعد هم از خجالت حضرات مقدس زمینی و ارکان نظام درآمد که این فلان فلان شده‌ها همه را به فلاکت و گدایی و بی‌غیرتی کشانده‌اند...
از فرصت استفاده کردم و به کارشناس دادگاه انقلاب گفتم: «جناب این اخوی ما که دارید تشریف می‌برید برای کارشناسی وثیقه‌‌ش، جرمی کمتر از این آقای راننده دارد»!
راننده پرسید: «مگر جرم برادرتون چیه»؟ گفتم: «توهین به مقدسات و رهبری، ایشون هم کارشناس دادگاه انقلاب هستند»! راننده آب دهانش را قورت داد و از آیینه نگاه معنی‌داری به من انداخت و دیگر چیزی نگفت.
کارشناس انگار که بخواهد خیال راننده را راحت کند گفت: «بله، متاسفانه وضعیت جامعه اصلا مطلوب نیست. ما هم خود به این بساط معترضیم».
به راننده‌ی اسنپ گفتم: «قربان شما نگران نباشید، برای احراز جرم سه شاهد عادل لازم است! ما دو نفریم...». خندیدند!

توی کوچه و نرسیده به ملک وثیقه به کارشناس گفتم: «ببین جناب...، ما سر سفره پدر و مادرمان بزرگ شدیم. من فقط می‌توانم از شما خواهش کنم کم و زیاد وثیقه را به دیده‌ی اغماض نگاه کنید، برادرم همین چند هفته پیش پدر شده؛ امیدوارم درک کنید که چقدر برایش سخت است».
با همان صورت سرد و نفوذناپذیر گفت: «هر چه واقعیت دارد را می‌نویسم». سر کیفش را گرفت و رفت داخل آپارتمان.
«آیت» با کمی تاخیر آمد و دو ملک مورد نظر کارشناسی شدند. از همه چیز عکس گرفت، چیزهایی یادداشت کرد و شیرین‌زبانی‌های «آیت» را پاسخ‌های سرد داد. برایش اسنپ گرفتیم و رفت. همان شب تماس گرفت و گفت: «قیمت کارشناسی را هفت میلیارد و هشتصد برآورد کرده‌ام». یحتمل باید «هر چه واقعیت بود را گزارش کرده باشد...»!

مصطفی همین روزها باید برای گذراندن چهل ماه زندانش راهی اوین شود، به جرمی که راننده‌ها هر روز پشت چراغ قرمز مرتکب می‌شوند!

۲۵ مهر ۱۴۰۳

hace 1 mes, 1 semana

از سیاست «نه جنگ و نه صلح»
تا سیاست «هم جنگ و هم صلح»!

مرتضی نعمتی

با روی کار آمدن دولت پزشکیان ما دیگر در دو راهی انتخاب میان «اصلاح و براندازی» قرار نداریم! تاریخ مصرفِ تمدید شده‌ی این دوگانه‌ی جعلی که خود محصول ابتذال حکمرانی است، به سر آمده است.
آنچه پیش روی این حاکمیت است جاده‌ی یک‌طرفه‌ای است که آنرا تا انتهای سقوط و خودبراندازی طی خواهد کرد. ممکن است چندان خوشایند انسانِ ایرانی پرمدعا نباشد اما درین بزنگاه فاعلیت چندانی متوجه او نیست!
ما در بهترین حالت می‌توانیم تماشاگرانی فعال باشیم که نسبت به فرجام شوم این تباهی هشدار دهیم. فاعلیت سیاسی و اخلاقی ما در تقابل با این سازوکار مخرب و فاسد نیست(در توان ما نیست) بلکه شاید در ایستادن، تماشا کردن و همراهی نکردن با آن است!
همچنین است قدرت و استطاعت ما در انتخاب میان «جنگ و صلح». در جغرافیای انسانی که «قدرت» همه‌ی مقدورات و امکان‌ها برای تغییر و رهایی از استبداد و ابتذال را سد کرده است، «جنگ» به امکانی برای فرار از «جبر محیطی» تبدیل می‌شود. اینجاست که از منظر مردم جنگ بر صلح ارجحیت خواهد داشت.
ساکنان چنین زیست بوم سیاسی بنا بر مقدورات خود صلح را هراسناک‌تر از جنگ خواهند یافت. لیکن در انتخاب میان جنگ یا صلح فاقد فاعلیتی موثرند! آنها درین حد صاحب اراده‌اند که «صلح» را اگر به معنای تداوم وضع اسف‌بار موجود باشد دوست نداشته باشند.
ریشه‌ی این «جنگ‌خواهی» مردم در حکمرانی‌ است که سیاستش یک روز «نه جنگ و نه صلح» است و روز دیگر «هم جنگ و هم صلح»!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عباس عراقچی اخیرا گفته است: «ما هم برای جنگ آماده‌ایم و هم برای صلح»!

https://t.me/MortezaNemati1

hace 1 mes, 2 semanas

جنگ یا صلح؛ مسئله این نیست!
مرتضی نعمتی

کسانی بسیار این روزها در ستایش صلح سخن‌سرایی ‌می‌کنند و مصیبت‌های جنگ را به مردمی گوشزد می‌کنند که چهار دهه است انواعی از جنگ را تجربه کرده و از سر گذرانده‌اند. من هم بدم نمی‌آید چشمم را بر واقعیت ببندم و میخ فضیلت صلح‌طلبی‌ را دم و دستگاه اخلاقی خلایق فرو کنم که «مرگ بر جنگ و زنده باد صلح»!
اینان به گونه‌ای از صلح سخن می‌گویند و انگشت نکوهش در چشم دیگران فرو می‌کنند که گویی مردم صاحب اراده‌ای در انتخاب میان جنگ یا صلح‌اند و حال برآنند که به جای صلح، جنگیدن را برگزینند!

برای آنها که نه بانی جنگ‌اند و و نه نقشی در معادلات صلح دارند، آرزو و تمنای جنگ معنایی دیگر دارد که پیش از آنکه ملامت شوند، باید دیده و شنیده شود.
مردمی که چشم‌اندازی برای آینده متصور نیستند نه جنگ می‌خواهند و نه صلح! آنها «تغییر» می‌خواهند چرا که «تداوم وضع موجود» برایشان از هر جنگی نامطلوب‌تر است. در پس‌زمینه‌ای که در آن امکان هر نوع تغییر موثری مسدود باشد این صلح است که هراس‌انگیز و ترسناک می‌نماید نه جنگ! هنگامی که صلح چیزی جز روزمرگیِ افول و ابتذال نباشد، جنگ می‌تواند مطلوبیت خود را به رخ بکشاند. در منطق آنها که «مرگ را زیسته‌اند» هیچ فضیلتی در صلح نیست اگر معنای آن تماشای فروغلتیدن خود در یک تباهی بی‌پایان باشد.
آری  مردم از جنگ نمی‌ترسند بلکه از استمرار مرگ تدریجی خود بیمناک‌اند. روا نیست چنین مردمی را بخاطر آرزوی جنگ ملامت کنیم!
در وضعیتی که جنگ تنها امکان تغییر در یک «جغرافیای تباه» باشد پرسش این نیست که جنگ خوب است یا صلح؟! مسئله این نیست که جنگ اخلاقی است یا صلح؟!

https://t.me/MortezaNemati1

hace 1 mes, 2 semanas

«تظلم‌خواهی یا تواب‌سازی؟!»
مرتضی نعمتی

عبدلحسین خسروپناه دبیرشورای عالی انقلاب فرهنگی «شرط» پیگیری پرونده‌ی اساتید و هنرمندان ممنوع‌الکار را «تظلم خواهی» دانسته است. اگر «تظلم‌خواهی» را در معنای حقوقی «دادخواهی» معنی کنیم باید پرسید: «دادخواهی از دست چه کسی؟ و نزد چه کسی؟».
وقتی مصوبات این شورا خود عامل محرومیت و احتمالا ظلم مورد اشاره است چگونه می‌توان به آن «تظلم خواهی» کرد؟
این تناقض نشانی است آشکار که «تظلم‌خواهی» درین پس‌زمینه نه در معنای دادخواهی که در اصل بخشی از سازوکار «مدیون‌سازی» و «تواب‌سازی» است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ

در کتاب «جغرافیای شخصی: ترور فردیت»
برای تبیین سامانه‌ی تفتیش از دو مفهوم خودساخته بهره جسته­‌ام: «مرعوب­‌سازی و مدیون­‌سازی». دو شیوه‌ی هم جهت که نتیجه‌ی هر دو « اهلی کردن* دانشگاهیان» است.

درین کتاب عامدانه از مباحث اداری و حقوقی دوری کردم تا روایتی واقعی از نحوه‌ی مواجه‌ی فکری و اخلاقی «فرد» با سامانه‌ی «تفتیش و سرکوب» بدست دهم.
تلاش کردم با نگاهی روایی و بنیادین به تشریح سازوکاری بپردازم که افراد دانشگاهی را با درانداختن در تله­‌ی ریاکاری و ظاهرسازی «اهلی» می­‌کند و کسانی انگشت‌شمار که «لجبازی» کرده و از تور «اهلی شدن» لیز می‌خورند، با هزینه­‌ی سنگین انتخاب خود مواجه کند: «محرومیت از حق داشتن شغلی که عمر خود را برای آن صرف کرده‌اند»!
نخست سامانه‌ی مرعوب‌کننده فرد را بر لبه‌ی پرتگاه محرومیت قرار می­‌دهد. گروهی مرعوب شده و برای خلاصی، به شرایط مدنظر مجموعه‌ی تفتیش تن داده و مناسک رسمی موردنظر را به‌جا می­‌آورند و آنچه از ظواهر امر باید احراز شود به نمایش می­‌گذارند.
از تور «مرعوب­‌سازی» اما ماهی­های لیزی بیرون می‌جهند. دام بعدی برای این افراد سرکش متفاوت خواهد بود. در این وضعیت فرد را در یک رویکرد فرسایشی و طاقت­‌فرسا در پیچ‌و‌خم اداری و حقوقی بی­‌پایان گرفتار و خسته و بی­رمق می‌کنند. سپس افرادی ظاهرا خیرخواه که از قضا خود آتش­‌بیار معرکه­‌ی تفتیش و سرکوب هستند در نقش ناجی و میانجی ظاهر می‌شوند. آن «چهره­‌ی رحمانی» وساطت می­‌کند تا زان پس همگان همان کنند که اراده­‌ی دستگاه مرعوب­‌کننده است. افرادی که اسیر دام «مدیون­‌سازی» می­‌شوند بدون آنکه بخواهند و یا گاه حتی بدانند عملاً در خدمت سیستم تفتیش قرار می­‌گیرند و «اهلی» می‌شوند.
خشونت پنهانی که در «مدیون‌سازی» یا همان «تظلم خواهی» پنهان است به مراتب ویران‌کننده‌تر از خشونت عریان «مرعوب‌سازی» است. لگدمال کردن غرور و کرامت انسانی، محصول آخرین ترفند تمامیت‌خواهی و تفتیش برای نقض آزادی و اراده فردی!

همیشه اما ماهی‌های لیزی هستند که در ریزترین تورها هم گرفتار نخواهند شد!

*(اغلب واژه «اهلی» را در مقابل مفهوم «وحشی» به کار می­‌برند، اما اینجا بدیلِ «اهلی بودن»، «آزادی و آزاد بودن» است).
https://t.me/MortezaNemati1

hace 1 mes, 3 semanas

اگر سیاستمداران جنگ‌طلب مستقیما هزینه‌ی جانی جنگ‌طلبی خود را بپردازند محتمل است که دنیا به جای بهتر و امن‌تری تبدیل شود...
https://t.me/MortezaNemati1

hace 1 mes, 4 semanas

مطالبه‌ی ما از رئیس جمهور در همان کانتکست نقد حکمرانی و نقض آزادی آکادمیک و از قضا در جهت به چالش کشیدن صدق مدعای دولت کنونی است. ما همچنان به سازوکار موجود در دانشگاه نقد جدی داریم و آنرا در تضاد با اصالت‌های علمی و اخلاقی می‌دانیم و حاضر نیستیم به هر قیمتی به دانشگاه برگردیم.
برخی گمان می‌کنند تدریس در دانشگاه و برخورداری از حق مسلم شهروندیِ کار کردن و امرار معاش باید مزد خوش‌خدمتی و اظهار ارادت و یا چرخیدن در ستادهای آنها باشد! درین مورد تفاوتی بین اصولگرایان و این بخش از اصلاح‌طلبان وجود ندارد.
ما به عنوان افراد دانشگاهی وامدار و سرسپرده هیچکس و هیچ جریان سیاسی و فکری نخواهیم بود، برای برگشتن به دانشگاه به هیچکس التماس نخواهیم کرد و از هر مجرایی برای دفاع از فردیت، آزادی و اصالت‌های دانشگاهی و نقد حکمرانی استفاده خواهیم کرد. چه دولت پزشکیان باشد و چه دولت جلیلی...!

باید اضافه کنم بخشی از دوستان و همکاران دانشگاهی با نیک‌خواهی از این مطالبه‌ی درست حمایت کرده‌اند. قدردان آنها هستیم🙏****

https://t.me/MortezaNemati1

hace 4 meses, 1 semana

این داستان پر رنج و مبتذل کنکور برای من یکی به پشیزی هم نمی‌ارزد. بدترین شکل آزمودن آدم‌ها آنست که مجبورشان کنی دنیا را چهارگزینه‌ای ببینند. دنیای واقعی و مسائل حقیقی زندگی چهار‌گزینه‌ای نیستند.

ـــــــــــــــــــــــــــــ
کاری ندارم به اینکه «مجتبی شکوری» وجدانش درد گرفته یا این هم یک «کتاب‌شو» و آبغوره‌گیری جدید است. اما باز گُلی به گوشه‌ی جمالش که ناعادلانه بودن سهمیه‌های کنکور را قبول دارد.
همین مقدار بگویم که دادن سهمیه‌های علمی بر اساس شاخص‌های غیرعلمی یک خیانت تمام و کمال در حق کل افراد یک جامعه است. برای تباه‌کردن علم و بی‌اعتبار کردن شایستگی آدم‌ها همین یک قلم کافی‌ است.

وسط دعوا نمیخواهم نرخ تعیین کنم، اما رتبه‌ی کنکور من از شکوری هم بهتر بود. در همه‌ی این سالها شاهد بودم که افرادی ناتوان، نالایق و بسیار پرمدعا با اتکای به سهمیه‌های رنگارنگ غیر‌علمی، بر موقعیت‌هایی علمی و حساس تکیه زدند که به هیچ وجه لایقش نبودند. در دانشگاه در کوتاه‌ترین زمان ممکن قراردادشان رسمی شد و در عین ناتوانی و بی‌لیاقتی همه‌ی درها برویشان باز بود. در مواردی شاهد بودم که این افراد بواسطه‌ی جای پای محکمی که در نهادهای فراقانونی داشتند، از هیچ فساد و تباهی علمی و اخلاقی روی‌گردان نبودند.

باید از مجتبی شکوری پرسید آیا صرف داشتن صداقت می‌تواند موقعیتی را که به ناروا بر آن تکیه زده‌ای و حقوقی را که پایمال کرده‌ای جبران کند؟ آیا کسانی که امثال تو جایشان را اشغال کرده‌اند، صرفا بخاطر صداقتت تو را خواهند بخشید؟!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* مجتبی شکوری کارشناس_روانشناس برنامه‌ی «کتاب‌باز» است که اخیرا گفته رتبه‌اش در کنکور را با سهمیه بدست آورده است.  نمی‌خواهم همه‌ی کاسه‌وکوزها را سر این «آقا مجتبی» خورد کنم اما جامعه‌ای که امثال شکوری در آن چنین مخاطب گسترده‌ای دارند، جایی و به شکلی دچار آسیب و زوال شده است.

https://t.me/MortezaNemati1

We recommend to visit

کانال فیلم

Last updated 11 months, 2 weeks ago

رسانه خبری _ تحلیلی «مثلث»

News & media website

تازه‌ترین اخبار ایران و جهان

ارتباط با ما :
@pezhvakads

اینستاگرام ?
https://instagram.com/mosalas_tv?igshid=MzRlODBiNWFlZA==

Last updated 2 months ago

‌( اَلـفـبای تِکنولژے وَ ترفَنـد ) ‌

‌آمـوزش ، تـرفـند ، ابـزار‌ ‌‌ ‌

‌‌𝘼𝙙𝙨 : @mobsec_ads

𝙎𝙪𝙥 : @sudosup_bot

Last updated 1 month ago